فصل دوم: شهامت پیشروی داشته باشید - بخش اول

زمانی مرد جوانی از میدوست در نیویورک، در یک پانسیون زندگی می کرد و یک شغل دون پایه در یک شرکت بزرگ داشت. وی به یک خانواده ی متوسط تعلق داشت و فارغ التحصیل دبیرستان بود. وی اعتماد به نفس کمی به خودش یا توانایی بلند مدتش برای انجام کارهای مختلف زندگیش داشت وی تقریباً به مدت سه سال صبح زود از خواب بیدار می شد، به سر کار می رفت، کارهایش را انجام می داد، با دوستان محدودش معاشرت میکرد و میپذیرفت که زندگی و کارهایش چنین است.

اصل حمله

شهامت پیشروی داشته باشید

وقتی جنگ اعلام شد، حمله کردن ضروری است. نباید دشمن آسوده باشد، بلکه باید سرکوب شود.

آلفرد تایر ماهان

همه چیز در عمل خلاصه می‌شود. کسی که نسبت به عمل پیوسته در راستای اهداف خود متعهد است، برتری دارد بر کسی که در امیدواری نسبت به رویدادن چیزی درنگ دارد. ناپلئون می‌گوید: «فرصت؟ من فرصت را می‌سازم.»

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب‌ کاربردی

نبرد آفریقای شمالی

در سال 1941، نیروهای ایتالیایی در شمال آفریقا به سختی از نیروهای بریتانیایی شکست خوردند. موسولینی از هیتلر درخواست کمک کرد. ژنرال اروین رومل که بعداً فیلد مارشال شد و لقب روباه صحرا گرفت، یکی از نخبگان ارتش آلمان بود. وی عازم تونس شد تا با نیروهای بریتانیایی مقابله کند و مناطق از دست رفته را از آنها پس بگیرد.

بریتانیایی‌ها از طریق جاسوس‌های خود فهمیدند که نیروهای اعزامی آلمان در راه آفریقا هستند. آنها تصور کردند که وقت کافی برای آماده شدن دارند، ولی آلمانی‌ها سربازان و تانک‌های خود را پیاده و مستقر کرده بودند. چون رومل استاد جنگ تهاجمی بود، وی بعد از پیاده و مستقر شدن سربازان، تانک‌ها، کامیون‌ها و جیپ‌ها از قایق‌ها و کشتی‌ها فرمان حمله را صادر کرد.

نیروهای بریتانیایی به طور کامل غافلگیر شدند. آنها عقب نشینی کردند و نا امیدانه اقدام به سازماندهی مجدد خود کردند و آماده‌ی حمله شدند. ولی رومل اجازه هیچ کاری را به نیروهای بريتانیایی نداد و آنها را از آفریقای شمالی تا شصت مایلی اسکندریه عقب راند. اگر رومل، سوخت و مهمات کافی داشت، تمام مصر را تسخیر می‌کرد. شجاعت و سرعت عمل حمله‌ی رومل علیه نیروهای بریتانیایی باعث شد که وی به یکی از مبارزترین ژنرال‌های قرن بیستم تبدیل شود نیروی حمله بر نیروی دفاع برتری دارد.

استراتژی حمله

سپاه ناپلئون براساس اصل حمله‌ی مستمر، تار و مار کردن دشمن، سازماندهی مجدد و حمله‌ی مجدد توانست در نبردها پیروز شود و تمام اروپا را تسخیر کند. وقتی ناپلئون با دو سپاه دشمن روبرو می‌شد، وی قبل از پشتیبانی سپاه دوم از سپاه اول با سپاه خود حمله می‌کرد. سپس وی بر می‌گشت و سپاه دوم دشمن را نیز از بین می‌برد.

در قرن هیجدهم، فردریک کبیر تمام پروس را تحت حکومت یک پادشاه متحد کرد و مساحت کشورش را با نوآوری‌های جنگی دو برابر کرد. شعار وی این بود: «شجاعت، شجاعت و شجاعت.»

وقتی فردریک دشمن را شناسایی می‌کرد، استراتژی مطلوب وی فقط حمله به دشمن بودو هر چند فردریک در بسیاری از نبردهای کوچک پیروز نشد، ولی وی در تمام نبردهای بزرگ پیروز شد و به یکی از بزرگترین ژنرال‌های تاریخ اروپا تبدیل شد و لقب کبیر را به دست آورد.

مشاهده کتاب‌های دیگر حوزه موفقیت

پیروزی در هیچ نبرد بزرگی براساس اصل دفاع به دست نمی‌آید.

ناپلئون بناپارت

رابرت‌گرین در کتاب خود به نام 48 قانون قدرت می‌گوید: «وقتی تردید دارید، شجاعانه عمل کنید. گه‌گاهی شجاعت شما را دچار دردسر می‌کند، ولی معمولاً شجاعت شما را از دردسر رها می‌سازد.

اصل حمله

ابتکار عمل داشته باشید و آنر ا حفظ کنید و مورد استفاده‌ی خود قرار دهید.

نشانه‌ی فرمانده‌ی بزرگ، رهبر برجسته و فرد بسیار موفق چیزی جز شجاعت نیست. همیشه شجاعت براساس تمایل برای پیش رفتن، روبرو شدن با خطر و پذیرفتن ریسک بدون تضمین موفقیت بیان می‌شود. تقریباً تمام موفقیت‌هاي بزرگ به دلیل عمل تهاجمی متفاوت‌تر، سریع‌تر و قوی‌تر از واکنش رقیب به دست می‌آید. خوشبختانه، شجاعت یک فضیلت است که با تمرین، تمرین و تمرین به دست می‌آید.

يك فرمانده‌ی نظامی، ابتکار عمل و آزادی عمل را حفظ می‌کند و روحیه‌ی سربازانش را بالا می‌برد. اصل حمله برای عملیات حمله و دفاع است. باید روح حمله در ذات عملیات دفاع باشد. دفاع منفعل روحیه را کاهش می‌دهد و برتری نیروی دشمن را می‌پذیرد. دفاع فعال با روح حمله، تعادل دشمن را برهم می‌زند، توانایی حمله‌ی دشمن را محدود می‌کند و امنیت را بهبود می‌بخشد. در رعایت اصل حمله، فرمانده مسیر نبرد را تعیین می‌کند، از ضعف دشمن بهره‌برداری می‌کند و برای اقدامات غیرمنتظره آماده می‌شود.

استفاده‌ی حداکثر از موقعیت فعلی خود

شجاعت برای موفقیت در تمام فعالیت‌های ریسکی ضروری است. ژنرال هنری دی‌جومینی می‌گوید: «اساسی‌ترین ویژگی‌های یک ژنرال عبارتند از: «اول، شجاعت اخلاقی زیاد و اراده‌ی بزرگ؛ دوم، شجاعت فیزیکی بدون ترس از خطر.» مارك تواین می‌گوید: «شجاعت به معنای مقاومت در برابر ترس و تسلط بر ترس است - شجاعت به معنای نترسيدن نیست.»

وینستون چرچیل در زمان جنگ جهانی دوم نوشت: «شجاعت قبل از هر چيز يك فضيلت است و چیزهای دیگر به آن وابسته هستند.» اگر داریوش در نبرد گوگاملا ایستادگی می‌کرد، عصبانی نمی‌شد و فرار نمی‌کرد، می‌توانست اسکندر را شکست دهد. معمولاً یک قهرمان صرفاً یک ترسو است که برای پنج دقیقه شجاع شده است.

شجاعت یک عادت است. باید شما شجاعت را با عمل شجاعانه و روبرو شدن با خطر در خود ایجاد کنید. رالف والدو امرسون می‌گوید که مهم‌ترین درسي كه در جوانی ياد گرفته، این بود: «به انجام دادن کارهایی عادت کنید که از آنها می‌ترسید. اگر شما کاری را انجام دهید که از آن می‌ترسید، مرگ ترس حتمی است.»