فصل دوازدهم: نهمین تکنیک پاکسازی تلقین - بخش سوم

همواره موفقیت و رسیدن به اهداف برای همه ی ما اهمیت بسیاری داشته است، طوری که سعی کرده ایم با مطالعه و شرکت در سمینارها، شنیدن فایل های صوتی و تماشای فیلم های انگیزشی، انرژیمان را چند برابر کنیم تا بتوانیم به اهداف مکتوب مان دست یابیم. سالها مطالعه و کسب تجربه و به‌کاربردن مطالبی که در کلاس درس اساتید برجسته‌ی موفقیت همچون دکتر «برایان تریسی» استاد بی‌نظیرم، استاد «جک کنفیلد» و «جان دمارتینی» آموختم، من را به آشنایی با آثار استادی رساند که حقیقتا بینظیر است.

عاشق جملاتی هستم که با من شروع میشوند. دوست دارم آنها را بنویسم و به آنها نگاه کنم دوستانی دارم که این جملات را روی برچسب های زرد مینویسند و در جایی که بتوانند ببینند، روی دست های شان روی فرمان اتومبیل روی یخچال روی آینه ی اتاق خواب با دستشویی می چسبانند.

در ضمن به شدت به ضبط کردن عبارتهای تلقینی با صدای خودتان اعتقاد دارم امروز به راحتی میتوانید روی گوشی تلفن تان به مدت چندین ثانیه عبارت های تلقینی را ضبط کنید و بعد گوش دهید. گوش کردن به این جملات با صدای خودتان خیلی موثر و درک و پذیرش شان برای ذهن آسان تر است. این صدای خودتان است نه یک نفر دیگر

تکرار هم برای برنامه ریزی سیستم فعال کننده ی مشبک مهم است. بنابراین بهتر است چندین بار در روز به صورت نامحسوس خودتان را در معرض این تلقینات قرار دهید آنها را روی دیوار با تلفن تان در جایی قابل دید بگذارید میتوانید از آنها به عنوان یادآور ساعت و مانند آن استفاده کنید.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

هر چه بیش تر بتوانم به این عبارتهای تلقینی نگاه کنم، بیش تر می توانم به یاد بسیارم که این طرز فکر جدید من است. این روش جدیدی برای بودن است من حديد من است. دستاوردهای جدیدی هستند که دنبال میکنم و لذت میبرم بگذارید این کار لذت بخش باشد. این یک روند آسان و لذت بخش برای رسیدن به دستاوردهای مورد نظرتان است.

یکی از تکنیکهای هماهنگ با تلفین شکرگزاری ست. باید بگویم شکرگزاری زندگی مرا تغییر داد.

بگذارید داستانی درباره ی یک میداد زرد برای تان تعریف کنم این داستان قدرت شکرگزاری را به تصویر میکشد شکرگزاری یک تکنیک پاکسازی ست که هر کس در هر جا می تواند انجام دهد.

ده ها سال پیش در هوستون زندگی میکردم ،فقیر گمنام بدبخت و ناراضی برای رسیدن به موفقیت دست و پنجه نرم میکردم. همه ی کارهایم را درست انجام میدادم کتابهای خوبی میخواندم، کاستهای خوبی داشتم و به سمینارهای رایگان گوش میدادم هر کاری را که برای «جو» موثر بود، انجام میدادم چون «جو» میخواست نویسنده باشد، ولی هیچ پیشرفتی اتفاق نمی افتاد و بنابراین ناامید بدبین و عصبانی شده بودم.

مردم درباره ی شکرگزار بودن حرف می زدند باید سپاسگزار باشی اگر شکر کسی همه چیز تغییر خواهد کرد.

با خودم می گفتم من وقتی شکرگزار خواهم بود که چیزی برای شکرگزاری وجود داشته باشدمی گفتند نه این فایده ندارد باید اول شکرگزار باشی، بعد، چیزهایی را که برای شان شکرگزار هستی به دست خواهی آورد».

فکر می کردم پسر این چه جور بازی ای ست کتاب چاپ شده ام را به دستم بدهید. به من موفقیت بدهید پول بدهید اتومبیل و ثروت بدهید. بعد، قدردان خواهم بود.

باز می شنیدم نه این جور به نتیجه نمیرسی باید تمرین کنی شکرگزار باشی

توی اتاق کوچک و نمور قدیمی ام در جنوب هوستون نشسته بودم. خیلی کوچک و ناراحت بود توالت در همان اتاق میز کارم قرار داشت.

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله دربند تهران

 

یک مداد زرد روی میز بود. آن را برداشتم نگاهی به آن انداختم و گفتم خب می توانم برای این مداد شکرگزار باشم میتوانم با این مداد یک یادداشت خودکشی بنویسم میتوانم یک نامه ی باج خواهی بنویسم. می توانم یادداشتهای اعتراضی برای دولت رئیس جمهور یا روزنامه ها بنویسم»

بعد ادامه دادم میتوانم یک ترانه ی عاشقانه بنویسم یک شعر عاشقانه یک غزل یک بیانیه میتوانم زمان آمریکای بزرگ را بنویسم می توانم یک نمایش نامه بنویسم»

ناگهان شروع به تغییر کرده بودم فکر کردم خدای من میتوانم با این مداد دنیا را تغییر دهم»

به مداد نگاه میکردم و کم کم داشتم خالصانه به خاطرش احساس قدردانی می کردم به تدریج تحولی در درونم شکل می گرفت. بعد پاک کن بالای آن را دیدم و فکر کردم خدای من فوق العاده است. می توانم یادداشت خودکشی را پاک کنم نامه ی باج خواهی را میتوانم فهرست خواروبار فروشی با هر چیزی را که در فهرست نوشته ام ولی نمیخواهم آن جا باشد، پاک کنم فکر کردم این یک تکه چوب کوچک است با یک مغز مداد در یک طرف و پاک کنی در انتهای دیگر ولی میتوانم با آن دنیا را تغیر دهم.

هربار که این داستان را میگویم انرژی ام تغییر میکند و اشتیاقم برای زندگی بیش تر می شود. با وجودی که وقتی این تمرین را شروع کردم به آن اعتقاد نداشتم باور نمی کردم بتواند مفید باشد. به شکرگزاری اعتقاد نداشتم

با بدبینی و عصبانیت شروع کرده بوده ولی وانمود می کردم می گفتم ماگر برای این مداد سپاسگزار باشم چه اتفاقی می افتد؟»

 

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

 

از شما می خواهم چیزی را در نظر بگیرید. لازم نیست مداد باشد. می تواند حیوان دست آموزی باشد که با آن قدم میزنید می تواند یکی از عزیزانتان باشد میتواند یک لیوان آب باشد.

اوایل ممکن است با تردید بگویید «خب من برای این ورقه ی کاغذی که در جلوی من قرار دارد سپاسگزارم ولی به محض این که شروع به بازی با آن میکنید و دلایلی برای قدردان بودن تان پیدا می کنید. شکرگزار میشوید بعد این حس در یک نقطه ی معین جا خوش می کند و تمام انرژی تان را تغییر می دهد.

وقتی برای آن مداد شکرگزاری کردم هنوز در آن اتاق ماهانه دویست دلاری زندگی میکردم هنوز فقیر بودم گمنام هنوز برای موفقیت می جنگیده ولی یک خوش بینی در من ایجاد شد. خورشید درونم طلوع کرد و فرصت هایی را دیدم که قبل از آن نمی دیدم

این نقطه ی عطف زندگی و کارم بود بعد از آن کتابهایم به چاپ رسیدند. بعد اثر دومینو ایجاد شد. در فیلم را از شرکت کردم که به برنامه های زیاد دیگری در سراسر جهان انجامید میتوانم وقوع موارد سحر امیز متعددی را تعریف کنم ولی همگی با یک مداد و با شکرگزاری شروع شد. با تلاش برای تمرینی شروع شد که حتی به آن اعتقاد نداشتم.

این راهی ست که به شکوه و جلال جهان باز می شود. می توانید شکرگزاری را یک جور عبارت تلقینی بنامید چون من زیبایی زندگی و این را که چگونه قدردان زندگی ام باشم تلقین میکردم و همه ی آنها با تمرین و اول با شکرگزاری شروع شد.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب نه راهکار معجزه‌گر

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب