من و رئیس - بخش ششم

دکتر مهدی نشاط کتاب مذاکرات فروش، داستان های ترسناک و مهیج مذاکرات برای کارشناسان فروش را از زبان کونال گادکاری را به زبان فارسی درآورده است.

من و رئیس!

 

سراج استدلال کرد که درست است که بحث‌های فنی و الزامات قبلی با پیشنهاد مشتری مطابقت نداشت و احتمالاً یکی از دلایلی است که هزینۀ زیادی را پس از نصب برای تعمیر و سرویس متحمل شده‌اند. مدیرعامل با این استدلال کمی عصبانی شد و لحن خود را تغییر داد. او گفت اگر مشتری بر اساس یک پیشنهاد سفارش داده باشد به این معنی است که آن‌ها کاملاً از آنچه ارائه می‌شود غافل هستند و نمی‌توانند از مسئولیت داشتن توافق از نظر فنی و قانونی فرار کنند.

مدیرعامل به بحث ادامه داد و گفت از پژوهش و داده‌هایی که سراج در تلاش است ارائه دهد قدردانی می‌کند؛ اما این نوع استدلال برای محکوم کردن گروه‌ها سوءتعبیر می‌کند و در این مرحله از حرفۀ سراج موردنیاز نیست. در واقع مدیرعامل تلاش می‌کرد روی دیگر سکه را نشان دهد که سمت تیره‌وتار مسیر شغلی برای شخص و همچنین برای کسی است که تازه وارد این صنعت است و سعی می‌کرد موقعیت خود را ثابت کند. سراج ‌به‌خوبی فهمیده بود که هیچ فایده‌ای ندارد و در حال حاضر با بحث کردن با مدیرعامل فقط وقتش را تلف می‌کند. او تصمیم گرفت بحث خود را با بیانیه‌ای جسورانه و مؤدبانه که بعد از آن کل موضوع بحث را تغییر داد به پایان برساند. گفت با توجه به کلیت این بحث و روشن شدن اشتباهات، کار ارائۀ داده‌ها تمام شده است.

 

مشاهده کتب دیگر حوزه موفقیت

 

سراج ادامه داد که شاید او برای این نوع کسب‌وکار مناسب نیست و بهتر است کاری را پیدا کند که برایش راحت‌تر باشد. او همچنین شروع کرد به بحث دربارۀ اینکه احتمالاً برای او بهتر است که برگردد و به تجارت پدرش ملحق شود. این کار می‌تواند به او آزادی و سطح اقتدار بیشتری بدهد. اکنون با شغل فعلی احساس می‌کند که در مسیر اشتباهی پیش می‌رود و باید به موقعیت مناسب برگردد. لحن مدیرعامل عوض شد و گفت اجازه دهید مدتی استراحت کنیم و بعد از پاسخ دادن به چند ایمیل مهم بعد از ۲ ساعت می‌توانیم این جلسه را ادامه دهیم. وی همچنین به سراج گفت که در اتاق هیئت‌رئیسه راحت باشد و از کارکنان آبدارخانه بخواهد برای او قهوه یا چیزی برای خوردن بیاورند. سراج در این مورد مطمئن بود که او را به بخش دیگری منتقل می‌کنند و به همین دلیل است که مدیرعامل او را برای مدتی تنها گذاشته است. او همچنین احساس می‌کرد که اغلب تصور می‌شود که فرد تیم‌گرایی نیست و ایرادات گروهش را برملا کرده است. او همچنین پیش‌بینی کرد که اکنون مدیرعامل فکر می‌کند این مرد بعداً حتی ممکن است به تیم‌های جهانی نزدیک شود و اطلاعات دقیق تیم‌های داخلی را افشا کند.

سراج به‌نوعی از اقدامی که برای نمایش اطلاعات در مقابل مدیرعامل انجام داده بود ناراحت بود. او خیلی تشنه بود؛ بنابراین به گوشۀ اتاق رفت و یک بطری آب را برداشت و یواشکی به اتاق مدیرعامل که از میان پرده قابل‌مشاهده بود، نگاهی انداخت. دید که کل گروه از جمله واحد فروش، امور مالی و واحد نظارت در اتاق مدیرعامل هستند و بحث داغی دارند.

در همین حین وقتی سراج در افکارش غرق شده بود، مدیرعامل به همراه گروه وارد اتاق شدند. همه آن‌قدر مؤدبانه با سراج برخورد کردند که به نظر می‌رسید کینه‌ای در کار نیست و همه چیز حل شده است. مدیرعامل اشاره کرد که او فردی بسیار روراست و قابل‌درک است و دوست ندارد حاشیه برود. مدیرعامل به او پیشنهاد داد که دستیارش باشد و در صورت موافقت بلافاصله نامۀ‌ پذیرش را دریافت خواهد کرد. سراج از یک طرف خوشحال بود که مستقیماً به مدیرعامل گزارش می‌دهد؛ اما کاملاً آگاه بود که این نوعی احتیاط برای دور نگه داشتن او از اقدامات و فعالیت‌های موردنظر است. سراج گفت از اینکه مستقیم با او کار کند خوشحال خواهد شد؛ اما دربارۀ نقش و مسئولیت کاری که قرار است انجام شود روشن نیست. مدیرعامل گفت بخش‌هایی که در اینجا حضور دارند از جمله بخش فروش، امور مالی، نظارت و محصول، هفتگی باید گزارشی ارائه دهند و شما نیز خلاصه‌ای از آن‌ها را تهیه کرده و به من ارائه دهید. شما در جلسات هیئت‌مدیره و بحث‌هایی که به مقوله‌های حقوقی و خاص مربوط می‌شوند، شرکت خواهید کرد. سراج از یک طرف بسیار خوشحال بود؛ اما از طرف دیگر این نوعی توافق موقت برای او بود و باعث شد رضایت کمی داشته باشد. او همچنین احساس کرد می‌تواند توطئه‌ای از سوی گروه باشد که او را کنار بگذارند و خود را ایمن کنند تا از هرگونه مداخله‌ در آینده جلوگیری کنند. اگر این مسئله واقعاً دربارۀ نقش پیشنهادی درست بود، می‌تواند به اطلاعات دقیق‌تر و آن هم با اختیار کامل بپردازد.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

هیچ کس در آن گروه آن‌قدر احمق نیست که برای خود دردسر بخرد؛ اما اکنون بحثِ یک پیشنهاد است و سراج باید به آن پاسخ دهد. ساکت شد و نفس عمیقی کشید. در همین حین مدیرعامل مداخله کرد تا کمی وقت بگذارد و پاسخ دهد. او گفت این جلسه می‌تواند فردا ادامه یابد و تصمیم بگیریم. بهتر است برای نتیجه‌گیری عجله نکنیم. همه در حال ابراز مخالفت بودند. ناگهان سراج از روی صندلی بلند شد و اعلام کرد که این پیشنهاد قابل‌قبول است و از کار کردن در آن سِمت خوشحال خواهد شد. مدیرعامل پیشنهاد کرد که عالی است؛ اما اجازه دهید فردا با منابع انسانی جلسه‌ای داشته باشیم و اعضای گروه را ملزم به نتیجه‌گیری کنیم. همه با چهره‌های دلگیر اتاق هیئت‌رئیسه را ترک کردند؛ گویی جنگ به دست فردی جوان شکست خورده است. در همین حال، مدیرعامل با مدیر منابع انسانی تماس گرفت و به او اطلاع داد که نامه‌ای برای سراج آماده کند تا او را به سِمت دستیار مدیرعامل منصوب کند. مدیر منابع انسانی اطلاعات دقیق را یادداشت کرد و رفت و پس از مدتی با قراردادی مفصل بازگشت. مدیر منابع انسانی همچنین به مدیرعامل پیشنهاد کرد که آموزش‌های رسمی در زمینۀ مدیریت را به سراج ارائه دهد تا او را به نحو بهتری از نقش‌ها و مسئولیت‌هایش آگاه کند. مدیرعامل موافقت کرد؛ اما قبلاً به‌شدت تحت تأثیر نحوۀ مبارزۀ سراج و مطرح کردن استدلال خود که احتمالاً به قدرت زیادی نیاز دارد، قرار گرفته بود. او پیشنهاد داد که اجازه دهید در سِمت خود قرار گیرد، سپس می‌توانیم ببینیم که چگونه در این جایگاه عملکرد بالایی دارد و می‌توانیم برای پیشرفت او برنامه‌ریزی کنیم. مدیرعامل تصویر بسیار واضحی از سراج داشت؛ زیرا می‌توانست او را در نقشی بسیار بالارتبه در سال‌های آینده تجسم کند. او از دستیار مدیرعامل گرفته تا مدیر فروش، در حرفه‌اش عالی بود و این نمونه‌ای برای ملحق‌شوندگان جدید و یک شورش در این صنعت بود.

 

بازگشت به زمان حال!

در همین حین، ساندویچ مرغ سفارش داده شده و پنیر در تابه‌ای داغ که بخار از آن بلند می‌شد، از راه رسید. آمل به داستان چسبیده بود و بخارهایی که از رول‌های پنیر بلند می‌شد او را به زمان حال بازگرداند. او فراموش کرده بود که برای ناهار در استارباکس بوده است. ناگهان احترام و انگیزه نسبت به رئیسش بی‌حد‌واندازه افزایش یافت و آمل از همکاری با چنین فرد پویایی بسیار خوشحال شد.

سراج به آمل اطلاع داد که سفارشات و مشتریان باید تحت تأثیر فرد فروشنده قرار بگیرند و با نام شما به‌خاطر آورده شوند. سفارش فعلی چیزی است که 100 درصد سفارش شما بدون هیچ گونه تأثیری از طرف دیگران تلقی می‌شود و این همان چیزی است که آن را دوست داشتم. او از هماهنگی و مبارزۀ آمل که در تمام مراحل برای پیروزی و اثبات شخصیت خود انجام داده است، قدردانی کرد. آمل انگیزۀ خوبی داشت و متعهد شد که این سفارش را بگیرد تا به روشی مشابه با رئیسش پیش رود و پله‌های ترقی را طی کند. هر دو ناهار را تمام کردند و به‌سمت ماشین خود قدم زدند. وارد شدن به ماشین در مقایسه با آنچه در هنگام آمدن به اینجا روی داده بود، محتاط‌تر و دشوارتر بود. فشار و احترام زیادی وجود داشت که به‌خاطر سراج بود و آمل حدس می‌زد که احتمالاً دلیل اینکه آن روز برای ناهار او را با خود برده است نیز همین باشد؛ اما بسیاری از سؤالات بی‌پاسخ مانده است.

·       چرا مدیرعامل بلافاصله چنین پیشنهادی به او داد؟

·       او چگونه با نقشی که ایفا کرد به حرفه‌اش نزدیک شد؟

·       پاسخ اعضای گروه پس از شنیدن این تغییر در نقش او چه بود؟

 

مشاهده توضیحات وخرید کتاب مذاکرات فروش

 

حالا وقت آن بود که آمل دوباره از نو شروع کند و به مرحلۀ اول بازگردد و خود را برای مذاکرات آماده کند.

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

سایر مطالب در خلاصه کتاب‌ها

فصل اول: بازاریابی - بخش ششم

همان‌طور که می‌دانید بازاریابی آنلاین با بازاریابی سنتی تفاوت‌های اساسی دارد. در واقع بازاریابی سنتی در بیشتر مواقع از بازاریابی برونگرا استفاده می‌کند؛ در صورتی که بازاریابی آنلاین در اکثریت مواقع زی

زمزمه‌های بحران در بازار نفت؟ عراق، قربانی جدید نوسانات ژئوپلیتیکی

بغداد، 8 مه 2024 - در حالی که بازار نفت جهان با نوسانات قیمت و تنش‌های ژئوپلیتیکی دست و پنجه نرم می‌کند، جدیدترین آمار نشان می‌دهد که صادرات نفت عراق در ماه آوریل 2024 با افت 0.3 درصدی نسبت به ماه قبل

فصل اول: بازاریابی - بخش پنجم

همان‌طور که می‌دانید بازاریابی آنلاین با بازاریابی سنتی تفاوت‌های اساسی دارد. در واقع بازاریابی سنتی در بیشتر مواقع از بازاریابی برونگرا استفاده می‌کند؛ در صورتی که بازاریابی آنلاین در اکثریت مواقع زی

فصل اول: بازاریابی - بخش چهارم

همان‌طور که می‌دانید بازاریابی آنلاین با بازاریابی سنتی تفاوت‌های اساسی دارد. در واقع بازاریابی سنتی در بیشتر مواقع از بازاریابی برونگرا استفاده می‌کند؛ در صورتی که بازاریابی آنلاین در اکثریت مواقع زی

فصل اول: بازاریابی - بخش سوم

همان‌طور که می‌دانید بازاریابی آنلاین با بازاریابی سنتی تفاوت‌های اساسی دارد. در واقع بازاریابی سنتی در بیشتر مواقع از بازاریابی برونگرا استفاده می‌کند؛ در صورتی که بازاریابی آنلاین در اکثریت مواقع زی

وام 500 میلیونی بازنشستگان: هدیه‌ای بی‌نظیر از صندوق بازنشستگی کشوری!

در اقدامی بی‌سابقه، گشایشی جدید در زمینه وام‌های بانکی در ایران به وجود آمده است. صندوق بازنشستگی کشوری با ارائه وام 500 میلیونی با سود 4 درصد به بازنشستگان و فرزندانشان، و همچنین افزایش سقف وام ازدوا

فصل اول: بازاریابی - بخش دوم

همان‌طور که می‌دانید بازاریابی آنلاین با بازاریابی سنتی تفاوت‌های اساسی دارد. در واقع بازاریابی سنتی در بیشتر مواقع از بازاریابی برونگرا استفاده می‌کند؛ در صورتی که بازاریابی آنلاین در اکثریت مواقع زی

فصل اول: بازاریابی - بخش اول

همان‌طور که می‌دانید بازاریابی آنلاین با بازاریابی سنتی تفاوت‌های اساسی دارد. در واقع بازاریابی سنتی در بیشتر مواقع از بازاریابی برونگرا استفاده می‌کند؛ در صورتی که بازاریابی آنلاین در اکثریت مواقع زی

کسری بودجه در دولت سیزدهم: شمشیر و سپر رئیسی!

رئیس جمهور در صحبت‌های اخیر خود، تصویری ایده‌آل از وضعیت کسری بودجه در دولت سیزدهم ارائه داد. از جبران کسری بودجه سال 1400 بدون چاپ پول تا عدم وجود کسری در سال‌های 1401 و 1402، اظهارات رئیسی بازتاب گس

آیا تتر، جایگزین دلار آمریکا در آینده خواهد بود؟

در دنیای پویای امروز، شاهد تحولات چشمگیری در عرصه مالی هستیم. ظهور و گسترش ارزهای دیجیتال و به خصوص استیبل کوین‌ها، چالش‌های نوینی را برای سلطه ی بی چون و چرای دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی به

نقش دولت و شهرداری در نوسازی بافت‌های فرسوده تهران چیست؟

قلب تپنده ایران تهران، کلان‌شهر پرجنب‌وجوش و پایتخت مدرن ایران، با چالشی دیرینه روبروست: بافت‌های فرسوده. این غول خفته در دل شهر، نه تنها امنیت و آسایش ساکنانش را به خطر انداخته، بلکه چهره شهر را نیز

اجاره نشینی در قلب پایتخت؛ رهن و اجاره در محله‌های مرکزی تهران چقدر است؟

همیشه تهران به عنوان پایتخت ایران، قطب اقتصادی و فرهنگی کشور، متقاضیان زیادی برای سکونت و زندگی در خود داشته است. این موضوع باعث شده تا بازار مسکن در این کلانشهر داغ باشد و یافتن مسکن مناسب، به خصوص ب