اقتصاد ایران به این بحران رسیده است چون ترکیبی از عوامل خارجی (مثل تحریم) و اشتباهات داخلی (مثل تورم، سوءمدیریت و وابستگی به نفت) دست به دست هم دادن. کارایی مثل چاپ پول و چندنرخی انجام شد که نباید میشد، و کارایی مثل برنامهریزی بلندمدت و شفافیت انجام نشد که باید میشد. تو قسمت بعدی، بیشتر میرم سراغ راهحلها و اینکه چطور میشه این کشتی رو از طوفان دربیاریم. اما فعلاً، این قصه تلخ رو با یه سوال تموم میکنم: ما کی قراره درس بگیریم؟
چرا اقتصاد ایران به این شرایط بحرانی رسیده است؟ قسمت اول
اقتصاد ایران، مثل یه کشتی تو دریای طوفانی، سالهاست که با امواج بلند و خطرناک دستوپنجه نرم میکنه. از تورم بالای ۴۰ درصد گرفته تا دلار ۱۰۴,۰۰۰ تومانی تو بازار آزاد (۱۶ فروردین ۱۴۰۴)، این روزا دیگه کمتر کسی پیدا میشه که بگه حال اقتصادمون خوبه. اما چرا به اینجا رسیدیم؟ چی شد که کشوری با این همه منابع طبیعی، نیروی انسانی و پتانسیل، حالا تو این بحران گیر کرده؟ تو این مقاله، که قسمت اول یه تحلیل طولانیه، میخوام ریشههای این ماجرا رو بشکافم، کارایی که انجام شد یا نباید میشد رو بگم، و با یه نگاه واقعی ولی جذاب، ببرمتون تو عمق این داستان پیچیده.
۱. غول تحریمها: چگونه یک تصمیم جهانی کمرمون رو خم کرد؟
بیایم از یه نقطه شروع کنیم که همه میشناسن: تحریمها. از وقتی آمریکا تو سال ۱۳۹۷ (۲۰۱۸) از برجام خارج شد و فشار رو شروع کرد، اقتصاد ایران مثل یه بوکسور تو رینگ شد که فقط داره کتک میخوره. صادرات نفت از ۲.۵ میلیون بشکه تو روز به زیر ۳۰۰,۰۰۰ بشکه افت کرد (طبق گزارش اوپک، ۱۴۰۳). درآمد ارزی کم شد، دلار پر کشید، و تورم مثل یه غول بیدار شد.
چی انجام شد؟ دولت وقت سعی کرد با دور زدن تحریمها، نفت رو قاچاقی بفروشه یا با تخفیف به چین و هند بده. یه جورایی مثل این بود که بخوای با یه قایق سوراخ تو طوفان پارو بزنی.
چی نباید میشد؟ به جای اینکه قبل از تحریمها یه برنامه جایگزین برای اقتصاد بدون نفت آماده کنن، همه تخممرغها رو تو سبد نفت گذاشتن. اگه تو دهه ۹۰ یه اقتصاد متنوعتر ساخته بودیم (مثلاً روی گردشگری یا فناوری سرمایهگذاری میکردیم)، الان اینقدر ضربه نمیخوردیم.
تحریمها یه ضربه تلخ بود، ولی غافلگیری ما ازش تلختر. مثلاً کره جنوبی که دهه ۷۰ نفت رو از دست داد، سریع رفت سراغ صنعت و تولید، اما ما هنوز امیدواریم یه روز تحریمها برداشته بشن و همهچیز درست بشه. این امید، خودش یه سم کشنده بود.
۲. تورم: وقتی پولمون مثل یخ تو آفتاب آب شد
تورم تو ایران دیگه یه کلمه نیست، یه کابوسه. از ۱۳ درصد تو سال ۱۳۹۶، به بالای ۴۰ درصد تو ۱۴۰۳ رسیده (طبق مرکز آمار ایران). الان که ۱۴۰۴ه، خرید یه سبد مواد غذایی ساده برای یه خانواده ۴ نفره، بالای ۵ میلیون تومن آب میخوره. چرا اینجوری شد؟
چی انجام شد؟ دولتها برای جبران کسری بودجه، دست تو جیب بانک مرکزی کردن و پول چاپ کردن. مثلاً تو سال ۱۴۰۰، نقدینگی ۴۰ درصد رشد کرد (بانک مرکزی). این یعنی پول بیشتر، ولی جنس کمتر، و قیمتها رفتن بالا.
چی نباید میشد؟ نباید اینقدر به بانک مرکزی وابسته میشدیم. اگه مالیات رو درست جمع میکردن و جلوی فرار مالیاتی (که سالی ۱۰۰ هزار میلیارد تومن تخمین زده میشه) رو میگرفتن، نیازی به چاپ پول نبود. یه نگاه به ترکیه بنداز: تورمش بالا رفت، ولی با اصلاح مالیات و جذب سرمایه خارجی، تونست کنترلش کنه.
تورم مثل یه هیولاست که وقتی بیدارش کنی، دیگه خوابوندنش کار هر کسی نیست. ما نهتنها بیدارش کردیم، بلکه بهش غذا هم دادیم!
۳. دلار، پادشاه بیرحم: چطور ارز همهچیز رو به هم ریخت؟
دلار که الان (۱۶ فروردین ۱۴۰۴) تو بازار آزاد ۱۰۴,۰۰۰ تومنه، مثل یه پادشاه بیرحم شده که اقتصاد رو زیر پاش له کرده. از ۳,۷۰۰ تومن تو سال ۱۳۹۶ تا این رقم نجومی، چی شد که اینجوری شد؟
چی انجام شد؟ دولتها سعی کردن با ارز ۴,۲۰۰ تومانی (جهانگیری) جلوی رشد قیمتها رو بگیرن، ولی این کار فقط رانت ساخت. مثلاً واردکنندهها ارزون گرفتن، ولی جنس رو با قیمت آزاد فروختن. گزارش دیوان محاسبات (۱۴۰۱) نشون داد ۲۰ میلیارد دلار اینجوری هدر رفت.
چی نباید میشد؟ نباید ارز چندنرخی درست میکردن. اگه یه بازار ارزی شفاف داشتیم و عرضه رو واقعاً مدیریت میکردیم، این جهشها کمتر بود. سنگاپور رو ببین: با یه سیستم ارزی شناور، اقتصادش رو از نوسانات حفظ کرده.
دلار تو ایران دیگه فقط یه واحد پولی نیست، یه ابزار قدرته که همهچیز رو زیر و رو کرده. ما به جاش، خودمون رو زیر و رو کردیم!
۴. نفت، طلای سیاه یا نفرین سیاه؟
ایران یه کشور نفتییه، ولی این نفت بیشتر نفرین تا نعمت بوده. ۷۰ درصد بودجه ما (تا قبل از تحریمها) از نفت میاومد. وقتی تحریمها زدن، این منبع قطع شد و اقتصاد مثل یه ماشین بدون بنزین وسط جاده موند.
چی انجام شد؟ سالها بودجه رو به نفت گره زدن و هر وقت قیمت جهانی بالا میرفت، خرج میکردن. مثلاً تو دهه ۸۰، درآمد نفتی بالای ۱۰۰ میلیارد دلار بود، ولی بیشترش صرف یارانه و هزینههای جاری شد.
چی نباید میشد؟ نباید اینقدر به نفت وابسته میموندیم. اگه مثل نروژ یه صندوق ذخیره ارزی درست میکردیم و درآمد نفت رو سرمایهگذاری میکردیم (مثلاً تو زیرساخت یا فناوری)، الان یه پشتوانه قوی داشتیم. نروژ با ۵ میلیون جمعیت، ۱.۴ تریلیون دلار ذخیره داره. ما چی؟
نفت میتونست یه فرصت باشه، ولی ما اون رو به یه تله تبدیل کردیم. تلهای که حالا خفمون میکنه.
۵. سوءمدیریت: وقتی ناخدا کشتی رو گم کرد
اقتصاد ایران فقط قربانی عوامل خارجی نیست. سوءمدیریت داخلی هم مثل یه زخم کهنه، حالش رو بدتر کرده. از فساد گرفته تا تصمیمهای عجولانه، همهچیز دست به دست هم داده.
چی انجام شد؟ پروژههای عظیم بدون برنامهریزی درست شروع شدن و نیمهکاره موندن. مثلاً طرح مسکن مهر که قرار بود مشکل خونه رو حل کنه، تورم ساخت و خیلی از واحدها هنوز تحویل داده نشدن (گزارش وزارت راه، ۱۴۰۲).
چی نباید میشد؟ نباید اینقدر فساد رو نادیده میگرفتن. مثلاً اختلاس ۳ هزار میلیاردی تو دهه ۹۰ یا رانتهای ارزی، اگه جلوشون گرفته میشد، اعتماد مردم به سیستم برمیگشت و سرمایه فراری نمیشد. شفافیت، چیزی بود که ما گمش کردیم.
سوءمدیریت مثل یه ناخداست که تو طوفان، به جای پیدا کردن راه، کشتی رو به صخرهها میبره. ما این ناخدا رو خیلی وقته عوض نکردیم.
۶. یارانهها: کمک یا دام؟
یارانه نقدی که از سال ۱۳۸۹ شروع شد، قرار بود به مردم کمک کنه، ولی حالا مثل یه دام، اقتصاد رو زمینگیر کرده. الان هر نفر ۴۵,۰۰۰ تومن میگیره که با تورم، دیگه ارزشش به یه نون هم نمیرسه.
چی انجام شد؟ دولتها به جای حذف یارانهها و سرمایهگذاری تو تولید، به پرداخت نقدی ادامه دادن. تو بودجه ۱۴۰۳، ۳۰۰ هزار میلیارد تومن فقط برای یارانه نقدی رفت.
چی نباید میشد؟ نباید یارانه رو به همه میدادن. اگه فقط به قشر کمدرآمد میرسید و بقیهش صرف زیرساخت (مثل راهآهن یا بیمارستان) میشد، الان فرق میکرد. سوئد رو ببین: یارانه هدفمند داره و اقتصادش قویه.
یارانهها قرار بود یه عصا باشن، ولی حالا یه بار اضافی شدن که کمر اقتصاد رو خم کرده.
۷. فرار سرمایه: وقتی پولها بال درآوردن و رفتن
سرمایهگذاری تو ایران دیگه یه شوخیه. از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۳، حدود ۶۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده (گزارش اتاق بازرگانی). چرا؟
چی انجام شد؟ سیاستهای ناپایدار مثل ارز چندنرخی، محدودیتهای بانکی و تهدیدات خارجی، سرمایهدارا رو فراری داد. خیلیها رفتن ترکیه و دبی و اونجا خونه و کارخونه زدن.
چی نباید میشد؟ نباید اعتماد سرمایهگذارا رو از دست میدادیم. اگه قوانین شفاف و امنیت اقتصادی داشتیم، این پولها میموندن و کارخونهها راه میافتادن. امارات رو ببین: با یه محیط امن، سرمایه خارجی جذب کرده.
سرمایه مثل پرندهست؛ اگه قفسش رو باز بذاری، پرواز میکنه. ما نهتنها قفس رو باز کردیم، بلکه خودمون پرندهها رو ترسوندیم!
۸. بیبرنامگی بلندمدت: وقتی فقط به فکر امروز بودیم
اقتصاد ایران هیچوقت یه برنامه بلندمدت درستحسابی نداشته. از سند چشمانداز ۲۰ ساله (۱۴۰۴) حرف زدیم، ولی الان که ۱۴۰۴ه، کجای اون رویاهامونیم؟
چی انجام شد؟ تصمیمات کوتاهمدت و رفع بحران لحظهای بود. مثلاً ارز ۴,۲۰۰ تومانی یا یارانه بنزین، فقط برای آروم کردن مردم تو لحظه بود.
چی نباید میشد؟ نباید اینقدر بیبرنامه پیش میرفتیم. اگه مثل چین، یه برنامه ۵۰ ساله برای صنعتی شدن و خودکفایی داشتیم، الان اینجا نبودیم. چین از فقر دهه ۷۰ به قدرت دوم جهان رسید، چون برنامه داشت.
بیبرنامگی مثل رانندگی بدون نقشهست؛ یه روزی بالاخره گم میشی، و ما گم شدیم.
این مقاله به بررسی خرید اکسپرس و مزایا و معایب آن میپردازد و سپس پلتفرم شیشدنگ را معرفی میکند که با هوش مصنوعی، سرچ صوتی و مشاوره حقوقی، معاملات ملکی را آسانتر کرده است.
این مقاله راهنمای کاملی برای خرید و فروش تتر (USDT)، استیبلکوینی با ارزش ثابت معادل دلار، ارائه میدهد و کاربردهای آن در سرمایهگذاری املاک را بررسی میکند. همچنین پلتفرم شیشدنگ را معرفی میکند که ب
این راهنمای جامع برای صاحبخانهها، استفاده از انرژی خورشیدی در ایران را با تمرکز بر املاک پایدار توضیح میدهد. شرایط نصب، هزینهها، مشوقها و نکات انتخاب نصاب معتبر بررسی شده و شیش دنگ شما را در انتخ
معماری سبز در ایران با الهام از بادگیرهای یزدی و مصالح بومی، آیندهای پایدار میسازد. از پنلهای خورشیدی تا پشتبامهای سبز، این سبک مصرف انرژی و آب را کم میکند. با چالشهایی مثل هزینههای اولیه، نیا
اموال دولت شامل داراییهایی مثل زمینها، ساختمانها، منابع طبیعی، و شرکتهای دولتیه که برای منافع عمومی مدیریت میشه. این اموال به دستههای غیرمنقول، منقول، اختصاصی، و منابع طبیعی تقسیم میشن و تابع ق
سازندگان مسکن در آمریکا به دلیل نرخهای بهره بالا، تورم و کمبود زمین و نیروی کار اعتماد خود را به بازار از دست دادهاند. با این حال، نشانههایی از بهبود مانند افزایش تکمیل پروژهها دیده میشود.
این مقاله به بررسی اقدامات جهانی برای مقابله با بحران کمبود مسکن میپردازد و راهکارهایی برای ایران پیشنهاد میدهد. با تمرکز بر کاهش مقررات دستوپاگیر و افزایش عرضه، میتوان به بهبود وضعیت بازار املاک
برای رفتن به نازیآباد ، از مترو علیآباد (خط 1)، اتوبوسهای پارک شهر یا شهری، تاکسیهای خطی از انقلاب و راهآهن، یا بزرگراههای نواب و بعثت استفاده کنید. این محله با بازارهای پررونق و دسترسی آسان، مق
سایت مسکن با ابزارهایی مانند فیلترهای جستجوی سایت مسکن و آگهیهای مسکن ، جستجوی املاک را آسان کرده است. بهترین سایتهای مسکن ایران مانند دیوار و کیلید، با همکاری مشاوران املاک ، امن و مطمئن را تضمین م
سرقفلی حقی است که به مستأجران تجاری امکان بهرهمندی از مزایای یک ملک را میدهد. با درک فرق مالکیت و سرقفلی، خرید سرقفلی مغازه و فروش سرقفلی، میتوانید در بازار املاک تصمیمات هوشمندانهای بگیرید.