دکتر مهدی نشاط کتاب مذاکرات فروش، داستان های ترسناک و مهیج مذاکرات برای کارشناسان فروش را از زبان کونال گادکاری را به زبان فارسی درآورده است.
کفایت مذاکرات فنی
آمل بسیار خوشحال و راضی بود که فردا هر اتفاقی بیفتد حداقل به روشی هدفمند و اصولی با ذینفعان برحق برنامهریزی کرده است. وقتی به خانه رسید، مادر میتوانست ارتعاش شادی را در وجود او حس کند. شام آن شب با شام شب قبل که آمل روز را برای مادرش تعریف میکرد و همچنین توضیح میداد که چگونه توانسته رئیسش را دربارۀ ارائه و بازخوردی که دریافت کرده بود متقاعد کند، در تضاد بود. هر دو با خوشحالی شامشان را خوردند و در حالی که بهسوی اتاق میرفتند به یکدیگر شببهخیر گفتند. آمل هشدار را برای صبح زود تنظیم کرد و به ماهش پیغام داد که یک تاکسی برای صبح رزرو کند و فراموش نکند که گوشی و تجهیزات جانبی را شارژ کند. ماهش پاسخ داد که از قبل تاکسی را رزرو کرده و سروقت آنجا خواهد بود. آمل پس از وصل کردن موبایل و لپتاپ خود به شارژر به رختخواب رفت. او به درگاه خدا دعا کرد و در کمترین زمان به خواب عمیقی فرو رفت.
صبح روز بعد آمل زود از خواب بیدار شد؛ انگار وقت آن رسیده بود که خودش را برای مبارزه به یک پایگاه نظامی معرفی کند. دست و صورتش را شست و خودش را نونوار کرد، صبحانه خورد و اندکی بعد منتظر ماهش ماند. همچنان واتساپ خود را چک میکرد تا ببیند پیغام جدیدی در آن وجود دارد یا خیر؛ اما هنوز چیزی وجود نداشت. آمل با کفشهای پوشیده و کولهپشتی بر دوش آماده بود و از پنجره درب ورودی مجتمع را رصد میکرد. به نظر میرسید آن روز انتظار کشیدن کاری خستهکننده و دشوار بود؛ زیرا هر ثانیه بهاندازۀ یک ساعت طول میکشید.
سرانجام انتظار به پایان رسید و ماهش را در تاکسی نزدیک درب مجتمع خود دید. باعجله بلند شد و به مادرش خبر داد که دارد میرود و عصر او را میبیند. مادر به او گفت که اگر خبر خوبی شد با او تماس بگیرد. خودش را رساند و سوار تاکسی شد و از ماهش جویا شد که چرا موبایلش در دسترس نیست. ماهش خبر داد که تا حدودی از محدوده خارج بوده؛ اما به نظر میرسد که دوباره آن شبکه را به دست آورده و به هر حال قبل از موعد بوده و جای نگرانی نیست.
تاکسی به راه افتاد و کوچه را ترک کرد و بهآرامی در بزرگراه در حال حرکت بود. رهیاب روی صفحۀ نمایش نزدیک راننده یک ساعت و نیم را نشان داد؛ بنابراین هر دو آرام بودند که این زمان بسیار مناسبی بود. در نتیجه دلیلی برای عجله نبود. ماهش گفت که برای مدتی چشمانش را میبندد و استراحت میکند؛ چون صبح زود بیدار شده و به همین دلیل به استراحت نیاز دارد. از طرفی دیگر آمل استرس داشت و با وجود خوابآلودگی در تاکسی با سرعت بیش از ۸۰ کیلومتر بر ساعت و تهویۀ مطبوع و خنک، نتوانست چرت بزند. از پنجرۀ ماشین به بیرون نگاه کرد و همه چیز برایش غریبه به نظر میرسید. از سویی آمل در حالوهوای کنفرانس بود؛ بنابراین اسلایدها و آمادهسازی خود را دوباره در ذهنش بازنگری میکرد. این کار باعث میشد احساس خوبی داشته باشد. آنها در حال رسیدن به مقصد بودند و حالا متوجه شد که تاکسی تقریباً یک خیابان از ساختمان اداری مشتری فاصله دارد. او ماهش را صدا کرد و گفت که آماده باشد. آنها با کیفهایی در دست آماده بودند تا از تاکسی پیاده شوند.
تاکسی را ترک کردند و به راننده گفتند که در پارکینگ باشد، پس از خروج از محل او را فرا میخوانند. درحالی که آمل برای طی کردن روال عبور از گیت آماده میشد، شاهد ورود چندین تأمینکنندۀ تجهیزات مشابه بود و بلافاصله اظهارات رئیسش مبنی بر اینکه مراقب رقیبان باشد را بهخاطر آورد. او در حین آمادهسازی برای ثبت عبور از گیت، تقریباً تمام شرکتکنندگان رقیب را نادیده گرفت. آنها وارد لابی شدند و بهسمت مسئول پذیرش که همیشه او را به یاد رئیس دانشگاه میانداخت، رفتند. آمل کارت ویزیت خود را به اشتراک گذاشت و به او اطلاع داده شد که بنشیند و بهزودی او را صدا میزنند. تمام رقبا فراخوانده شدند و فرصتی برای ارائه در اختیار آنها داده شد. آنها در صف سوم قرار گرفتند. آمل روی کاناپه نشست و به مدیران فروش باتجربه و فعال سایر شرکتها نگاه میکرد. بیشتر آنها همدیگر را میشناختند؛ بنابراین اطراف دستگاه قهوهساز میچرخیدند و دربارۀ بسیاری از مسائل واقعی مربوط به ماشین جدید، دولت، سرمایهگذاریها و مبارزات بحث میکردند. ماهش چندان در بخش فروش خبره نبود و به همین جهت از تیمهای فروش رقبا اطلاعات چندانی نداشت. با این وجود، به آمل پیشنهاد داد که خود را معرفی کند تا همه از رسیدن آنها خبردار شوند. آمل اصرار داشت که بهتر است چراغخاموش حرکت کند و چیزهای زیادی را افشا نکند که همه را آگاه کند. ماهش هم قبول کرد که بهتر است آرام منتظر بمانند.
بهزودی مسئول پذیرش آنها را صدا زد و تا نزدیکی تالار سخنرانی همراهی شدند. آمل حتی در اتاقی که بهخاطر داشتن تهویۀ مطبوع خنک بود هم عرق میکرد. آقای راجش او را به روی سن فراخواند. راجش آن دو را تأمینکنندگانی معرفی کرد که آمل نمایندۀ آنهاست. آمل به روی سن رفت و لپتاپ را به پروژکتور وصل کرد و اولین اسلاید را باز کرد. او کارش را با معرفی شرکت، خود و ماهش آغاز کرد؛ اما قبل از اینکه به سراغ مراحل بعدی برود، از حضار درخواست کرد که به او بگویند چه انتظاراتی از این ارائه وجود دارد و میتوانند دربارۀ اینکه چه انتظاراتی دارند و دلایل خرید این دستگاه چیست، بحث کوتاهی داشته باشند یا خیر.
مخاطبان با این روش جدید ارتباط تداعی غافلگیر شدند، یک بار دیگر همه به یکدیگر نگاه کردند و کمکم دستان خود را بالا بردند. آمل از دریافت پاسخ از سوی شرکتکنندگان خوشحال شد و این گروه از شرکتکنندگان را بهعنوان راهنمایان و پیشگامان این بحث فنی نامید. آمل ارائه را آغاز کرد و آگاهانه قصد داشت به سؤالاتی که توسط شرکتکنندگان یا بهاصطلاح راهنمایان مطرح شده بود پاسخ دهد. در همین حال از ماهش دعوت کرد تا به برخی از سؤالات بسیار فنی و تخصصی پاسخ دهد.
مخاطبان واقعاً تحت تأثیر اطلاعات فنی و دانش ماهش قرار گرفتند؛ اما بیشتر از آن تحت تأثیر روش فوقالعاده و ماهرانۀ آمل بودند که از طریق آن با مخاطبان ارتباط برقرار میکرد. در پایان جلسۀ کفایت مذاکرات او از حضار خواست که به او بازخورد دهند. بیشتر آنها به او پنج ستاره امتیاز دادند و از ارائهاش بسیار راضی بودند. وقتی آمل در حال جمع کردن لپتاپ و تجهیزات جانبی بود بیشتر اعضا به او مراجعه کردند که میتواند این ارائه را برای ثبت صورت مذاکرات به اشتراک بگذارد یا خیر. او گفت، این ارائه متعلق به شرکت اوست؛ بنابراین نمیتوان آن را به اشتراک گذاشت. البته او جزئیات موردنیاز را همراه با تصاویر و فیلمها در ایمیل به اشتراک میگذارد. آمل به آقای راجش مراجعه کرد و شروع کرد به بحث دربارۀ اینکه چه زمانی میتواند مجوز فنی و تأییدیه را برای ارائۀ دور مذاکرات تجاری داشته باشد. به او اطلاع داده شد که بهزودی بازخورد نهایی دربارۀ جنبههای فنی و جزئیات را دریافت خواهد کرد. هر دو محل را ترک کردند و راننده را فراخواندند که خود را به درب شرکت برساند. آنها با چنان رضایتی وارد تاکسی شدند که حتی راننده هم آن را حس کرد.
آمل از همکاری و مشارکت ماهش که باعث شد کنفرانس آن روز تقریباً مثل آب خوردن آسان شود تشکر کرد. آمل با رئیس تماس گرفت و دربارۀ موفقیتآمیز بودن ارائه و اینکه مورد قدردانی قرار گرفت خبر داد. رئیس هم از آمل و هم از ماهش بهخاطر انجام وظایف قدردانی کرد و به آنها اطلاع داد که پس از دریافت تأییدیۀ فنی، سختترین قسمت یعنی قیمتگذاری و ایجاد استراتژی برای مذاکره فرا میرسد. تاکسی به محل سکونت آمل رسید و پیاده شد و تا روز بعد که یکدیگر را ببینند از هم خداحافظی کردند. آمل به خانه رسید و تمام ماجرای ارائه را برای مادرش تعریف کرد. مادر بسیار خوشحال شد و به او گفت که غذایی مخصوص آماده خواهد کرد. آمل کیفش را کنار گذاشت و به بالکن رفت و به خورشیدی که در افق غروب میکرد خیره شد. یکی دیگر از وظایف و روز بزرگی که انتظارش را میکشید در پیش بود، لبخند زد و به اتاق برگشت.
جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.
برج جواهر دبی الفرجان ، یک برج مسکونی اقتصادی درحال احداث دارای واحدهای استودیو ویک خوابه است که در منطقه درحال رشد الفرجان واقع شده و از امکانات رفاهی مناسبی مانند سالن ورزش و یوگا، استخرو سونا، محو
در دنیای به هم پیوسته امروز، جدایی کامل اقتصادی از یک کشور قدرتمند مانند چین، امری دشوار و شاید غیرممکن به نظر میرسد. این موضوع، چالشی است که بسیاری از کشورها، به ویژه قدرتهای غربی، با آن روبرو هستن
صندوق بازنشستگی دولتی ژاپن (GPIF) با 1.4 تریلیون دلار دارایی، بزرگترین صندوق بازنشستگی در جهان است. این صندوق در سال 2014 با اصلاحاتی اساسی، مسیر خود را به سمت سودآوریهای چشمگیر تغییر داد.
بانک مرکزی ترکیه در خط مقدم جبهه، با افزایش نرخ بهره و ابزارهای احتیاطی کلان به مصاف تورم افسارگسیخته رفته است. اما آیا این اقدامات سپر بلا خواهند بود یا تیری در تاریکی؟
فاز ۹ پردیس یکی از فازهای جدید شهر پردیس در استان تهران است که در سالهای اخیر به دلیل امکانات رفاهی مناسب، آب و هوای مطلوب، و قیمت مناسب مسکن، مورد توجه بسیاری از متقاضیان مسکن قرار گرفته است.
نرخ اجاره مسکن در اصفهان، شهر نصف جهان، به قدری بالا رفته است که زمزمههای تبدیل شدن این شهر به دومین تهران از نظر گرانی مسکن به گوش میرسد. این موضوع، زنگ خطری برای ساکنان این شهر، به خصوص اقشار کمد
بازار مسکن ایران در چنگال رکودی عمیق گرفتار شده و گویی خرید ملک دیگر به آرزویی دستنیافتنی برای بسیاری از خانوارها تبدیل شده است. قیمتها سر به فلک کشیدهاند و از آن سو، قدرت خرید مردم به شدت کاهش یاف
در میان فازهای مختلف این شهر، فاز ۸ پردیس همچون نگینی درخشان میدرخشد. این فاز نوظهور، با موقعیت جغرافیایی ایدهآل، دسترسی آسان به سایر نقاط شهر و تهران، و ویژگیهای منحصر به فردی همچون معماری مدرن، ا