فصل دهم: آموزش پذیر باشید - بخش اول

یکی از موضوع‌های اساسی که همیشه به آن فکر می‌کنیم این است که چگونه به اهداف و خواسته‌هایمان دست پیدا کنیم. شاید از دیرباز اینگونه بوده که وقتی در خلوت به چگونگی رسیدن به اهدافمان فکر میکردیم به این موضوع هیجان انگیز می رسیدیم که شاید استادی اسطوره ای این راه را رفته باشد و ثمره ی تجربیاتش را در گوشه ای به یادگار گذاشته باشد تا با درس گرفتن از او مسیر را در زمان کوتاه تری طی کنیم؛ مسیری که استاد با کسب دانش و تجربه ی خود آن را برای ما به بهترین نحو ترسیم کرده باشد و ما با نگاه کردن به مسیری که استاد با به جای گذاشتن ردپای خود در طول راه ما را راهنمایی کرده است به سرمنزل مقصود برسیم.

آموزش پذیر باشید

اگر احیانا انسان با استعدادی هستید شاید با آموزش پذیری مشکل داشته باشید. چرا؟ چون افراد با استعداد اغلب تصور می کنند همه چیز را می دانند و همین طرز فکر تقویت استعداد را برای شان با مشکل روبه رو میکند آموزش پذیری بیش از شایستگی و ظرفیت ذهنی به نوع نگرش ربط دارد. آموزش پذیری یعنی تمایل به گوش کردن یاد گرفتن و به کاربردن یعنی تشنه ی کشف کردن و بزرگ شدن بودن یعنی میل به یادگیری نادانسته ها و باز هم بادگیری عاشق این جمله ی مربی مشهور سکتبال جان وودن هستم که میگوید مهم آن چیزی است که بعد از این که چیزی را به خوبی میدانید، یاد می گیرید.

در زمان تدریس و مربیگری برای رهبران به آنها با داوری میکنم در صورت دست کشیدن از آموختن از رهبری کردن باز می مانند ولی اگر آموزش پذیر باقی بمانند و به یادگیری ادامه دهند می توانند در جایگاه رهبری تاثیر گذار باشند. در هر زمینه ای که استعداد داشته باشید رهبری صنعتگری، کارآفرینی با هر چیز دیگر با ادامه ی تلاش برای بادگیری آن را گسترش خواهید داد. افراد مستعد در صورتی که دید آموزش پذیر داشته باشند افراد موفقی خواهند بود

حقایق آموزش پذیری

خوشبختانه برای آموزش پذیر بودن لازم نیست استعداد لئوناردو داوینچی» را داشته باشیم بلکه فقط به یک نگرش درست درباره ی یادگیری نیاز داریم

در این راستا این حقایق را درباره ی آموزش در نظر بگیرید.

·        یک اگر علاقه مند نباشید هیچ چیز جالب نیست

«فیلیپ بی کرازیی مربی مدیریت در کتابش با عنوان «کیفیت رایگان است» می نویسد.

نظریه ای درباره ی رفتار انسان وجود دارد که می گوید مردم ناخوداگاه رشد فکری شان را به تعویق می اندازند آنها بر کلیشه ها و عادت ها تکیه می کنند. و وقتی به سنی می رسند که به نظرشان گنج آسایش و منطقه ای راحتی شان است یادگیری را متوقف می کنند و ذهن شان در بقیه ی زندگی بیکار باقی می ماند. شاید از نظر سازمانی پیشرفت کنند شاید مشتاق و حریص باشند و شاید حتی شب و روز کار کنند ولی دیگر چیزی یاد نمی گیرند.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

مایه ی تاسف است که مردم به خودشان اجازه میدهند راکد بمانند. و هرگز پیشرفت نکنند. آنها اغلب بهترین چیزی را که زندگی می تواند به آنها بدهد از دست میدهند. در مقابل افراد آموزش پذیر به شدت در زندگی فعال و برای یادگیری هیجان زده هستند. آنها به کشف بحث کاربرد و رشد علاقه مندند علاقه و استعداد مستقیما به همدیگر ارتباط دارند.

فيلسوف آلمانی «گونه توصیه میکند هیچ روزی را بدون نگاه کردن به یک اثر زیبای هنری گوش دادن به قطعه ای موسیقی و مطالعه ی یک کتاب خوب به پایان نرسانید هر چقدر بیشتر مشغول باشید، زندگی برای تان لذت بخش تر خواهد بود و هر چه به کشف و یادگیری علاقه مندتر باشید ظرفیتهای تان برای رشد بیش تر خواهد شد.

·        دو نگرش افراد موفق و ناموفق به یادگیری متفاوت است.

افراد آموزش پذیر همیشه آمادگی رویارویی با ایده های جدید را دارند و  مشتاقند از هر کس که چیزی برای ارائه دارد درس بیاموزند. یکی از عوامل موفقیت آنها هم همین است. خبرنگار آمریکایی سیدنی جی هریس می نویسد، یک برنده حتی وقتی دیگران او را متخصص می پندارند. می داند هنوز چیزهای زیادی باید یاد بگیرد ولی بازنده، قبل از آن که آن قدر یاد بگیرد که بداند چیز زیادی نمی داند علاقه دارد دیگران او را متخصص تصور کنند مساله ی اصلی نگرش است.

واقعا قابل توجه است که انسان چقدر باید یاد بگیرد تا بفهمد چیز زیادی نمی داند جهان وسیع است و ما بسیار محدودیم چیزهای زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد و ما میتوانیم چیزهای زیادی یاد بگیریم، ولی فقط در صورتی که آموزش پذیر باشیم

·        سه یادگیری باید مادام العمر دنبال شود.

گفته می شود کاتو دانشمند رومی زمانی آموختن زبان آلمانی را شروع کرد که بیش از هشتاد سال داشت. او در پاسخ به این سوال که چرا در این سن چنین کار سختی را شروع کرده است گفت تا قبل از این وقت آزاد نداشتم» برخلاف «کانو» اغلب مردم یادگیری را نه یک روند، بلکه یک رویداد می دانند. شخصی به من گفت فقط یک سوم از بزرگسالان بعد از آخرین تحصیلات رسمی یک کتاب کامل می خوانند چرا باید این طور باشد؟ علت این است که آنها آموزش را دوره ای از زندگی میدانند نه راهی برای زیستن

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی بلوار اندرزگو تهران

 

یادگیری محدود به من نیست مهم نیست مثل «کاتو» هشتاد سالگی را رد کرده باشید یا هنوز اوایل نوجوانی را بگذرانید؛ هر مرحله از زندگی درس هایی برای یاد گرفتن دارد میتوانیم تصمیم بگیریم آموزش پذیر باشیم و به یادگیری این درسها ادامه دهیم با دروازه های ذهن مان را ببندیم و از رشد باز استیم تصمیم با خودمان است.

·        چهار افراد با استعداد در مقابل آموزش مقاومت بیش تری نشان می دهند

چند روز پیش با دوستم «سام» ضمن صرف ناهار درباره ی استعداد و  آموزش پذیری گفت و گو میکردیم «سام» با یادآوری استعدادش در زمینه ی موسیقی گفت من میتوانم همه ی انواع کیبورد آکاردئون، طبل، شیپور گیتار، ساکسیفون و کمانچه را بنوازم به طور کلی میتوانم با همه ی ادوات موسیقی کار کنم اگر یک بار آهنگی را بشنوم میتوانم خودم اجرایش کنم.

این استعداد موهبت خارق العاده ای به نظر می رسد. ولی «سام» گفت «وقتی تصمیم گرفت با گرفتن درسهای جاز مهارتش در نواختن ساکسیفون را ارتقا دهد به سرعت نا امید شد چون همیشه در گوشش موسیقی را ساخته و نواخته و موسیقی برایش بسیار آسان بود، صبوری و پشتکار لازم را برای موفقیت نداشت و در نهایت از این کار صرف نظر کرد.

یکی از تناقض های زندگی این است که آن چه ابتدا شما را به موفقیت می رساند، به ندرت همان چیزی ست که به تداوم موفقیت تان کمک می کند. باید قدرت پذیرش تان را نسبت به ایده های جدید بالا ببرید و مشتاق یادگیری مهارتهای جدید باشید کنراد هول» توصیه می کند.

اگر آموزش پذیر نباشید. داشتن استعداد کمکی به شما نمی کند.

اگر انعطاف پذیر نباشید داشتن هدف کمکی به شما نمی کند.

اگر شکرگزار نباشید داشتن ثروت کمکی به شما نمی کند.

اگر استادیدیر نباشید آینده داشتن کمکی به شما نمی کند.

اگر پایدار نباشید داشتن برنامه کمکی به شما نمی کند.

اگر در دسترس نباشید موفقیت کمکی به شما نمی کند.

شاید این موضوع عجیب به نظر برسد ولی نگذارید استعدادتان مانع موفقیت تان شود. آموزش پذیر باشید.

·        پنج تکبر اولین مانع آموزش پذیری ست

دا و آندرسون نویسنده مربی و سخنران معتقد است، عامل اصلی شکست یک مدیر تکبر است. می نویسد.

 

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

 

موفق نشدن مدیران دلایل متعددی دارد. برای بعضی سازمان از آنها پیشی می گیرد، عده ای متناسب با زمان تغییر نمی کنند... بعضی

تصمیمات ضعیف می گیرند. آنها برای مدتی خوب به نظر می رسند. ولی در نهایت کشف میکنند نمی توانند خودشان را تغییر دهند. مدیران به صورت فزاینده ای افراد نامناسب را نگه می دارند به این خاطر که نمی خواهند به اشتباهشان اقرار کنند یا تغییر بیش از حد کارکنان بازتاب خوبی برای آنها ندارد بعضی از افرادی که شکست می خورند. سوابق روشنی دارند ولی به جای ادامه ی خطر پذیری و ارتقای موفقیت شان به مراحل بالاتر از آن برای ساختن حصاری در اطراف داشته های شان استفاده کرده اند. ولی همه ی این عوامل شکست مدیریت از یک عامل مشترک ناشی می شود و آن تکبر است. به زبان ساده تکیر ویرانگر است و با ایجاد حس غرور امیز ارزشمند بودن در شما دیدگاهتان نسبت به واقعیت را منحرف می کند.

در حالی که حسادت گناه کشنده ای است که از احساس حقارت ناشی می شود، گاه مرگبار تکبر ریشه در احساس خود برتربینی دارد. تکبر باعث ایجاد غرور نسبت به موفقیت حس کاذب خودارزشمندی و دیدگاه انحرافی نسبت به واقعیت خواهد شد و در نتیجه باعث از دست دادن اشتیاق یادگیری و تمایل نداشتن به تغییر میشود. تکبر انسان را از یادگیری باز می دارد.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب نهایی موفقیت

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب