این کتاب یک راهنمای عالی برای مبتدیان به منظور یادگیری درباره ی تجارت بیت کوین و ارزهای رمزنگاری شده ی دیگر است. در ابتدا یاد خواهید گرفت که بهترین تبادلات برای تجارت ارزهای رمزنگاری شده چه چیزهایی هستند و ابزارهای ضروری تجارت که باید با استفاده از چک لیستهای تجاری از آنها استفاده کنید چه چیزهایی هستند.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل فنی
در این فصل به تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل فنی نگاهی خواهیم انداخت. ما هر یک از اینها را توصیف خواهیم کرد و دو روش را با هم مقایسه میکنیم و همچنین برخی از مزایا و معایب آنها را بررسی میکنیم؛ بنابراین اجازه دهید به جزءئیات تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل فنی وارد شویم؛ اما هر دو روش تلاش میکنند تا از عهدهی سؤالی برآیند که همیشه موردعلاقهی محققان است: اینکه یک کمپانی ارزان است یا گران؟ آنها از جهات مختلف به مشکل برمیخورند. تحلیل بنیادی و تحلیل فنی روشهایی نیستند که به سرمایهگذاری در سهام محدود باشند. این روشها توسط معاملهگران مختلف استفاده میشوند و آنها همه از تحلیل بنیادی یا از تحلیل فنی یا حتی ترکیبی از این دو روش مختلف استفاده میکنند؛ اما در این فصل من از دیدگاه یک سرمایهگذار سهام به این روشها نزدیک میشوم. اجازه دهید با تحلیل بنیادی شروع کنیم.
تحلیل بنیادی این دیدگاه را دارد که بیان میکند این نیروهای اقتصادی است که قیمتها را تغییر میدهد، بنابراین چرا اجزءای اقتصادی یک کمپانی را بررسی نکنیم تا بفهمیم آیا کمپانی ارزان است گران یا قیمت مناسبی دارد؛ بنابراین بیایید با جزءئیات به این نگاه کنیم. با تحلیل بنیادی ما از دادههای موجود استفاده میکنیم تا ارزش سهامی که ارزیابی آن زمانبر است را اندازهگیری کنیم، همهی اطلاعات موجود، هر چیزی که بر کمپانی تأثیر اقتصادی دارد. این میتواند به شکل اطلاعات کمی یا کیفی ارائه شود. اطلاعات کمی به معنی اعداد سخت است. چیزهایی که واقعاً میتوانند شمرده شوند، همانطور که اسم آن بیان میکند. در حالیکه اطلاعات کیفی تمام چیزهایی است که نمیتواند به صورت عددی اندازهگیری شود. این با کیفیت کمپانی، ماهیت ویژگی سروکار دارد؛ بنابراین بیایید چند مثال بیان کنیم تا این دو واژه را بیشتر نشان دهیم. برخی مثالهای اطلاعات کیفی، ارزش برند، شناخت برند، مدیریت کمپانی، افرادی که کمپانی را اداره میکنند و سوابق آنها میباشند. آنگاه برخی از مثالهای اطلاعات کمی عبارتاند از سود سهام، سود، فروش یا ارزش هر سهم. سپس ما میتوانیم این اطلاعات را با قیمتی که نسبت ارزیابی نام دارد مقایسه کنیم: قیمتی برای سود، قیمتی برای فروش و قیمتی برای ارزش هر سهم. هم اطلاعات کمی و هم اطلاعات کیفی، هردوی اینها به ما کمک میکنند دربارهی سلامت مالی یک کمپانی و ویژگیهای آن برای رشد چیزهای بیشتری یاد بگیریم.
در مقابل، تحلیل فنی تنها دربارهی چیزهایی بیان میکند که تحلیل بنیادی دربارهی آنها نگران است؛ چیزهایی مانند سود سهام، سود و افرادی که کمپانی را اداره میکنند. لازم نیست که ما نگران اینها باشیم به این دلیل که چیزی که قرار است ما در نظر بگیریم این است که همه اینها قبلاً بر قیمت تأثیر گذاشتهاند؛ بنابراین اجازه دهید فقط به این نگاه کنیم که قیمت در حال انجام چهکاری است. همانطور که گفتیم، تحلیل فنی همه چیز را دربارهی قیمت فرض میکند؛ بنابراین یک متخصص تحلیل فنی میگوید که هر چیزی که باید بدانند در جدول قرار دارد. در یک سطح اولیه، یک نمودار به خودی خود یک خلاصه تصویری از عملکرد سهام ارائه میدهد. نمودارها چیزی فراتر از خیره شدن به جدول قیمتها به شما میگویند، اما فراتر از این، این مفهوم را داریم که بیان میکند نگاه کردن به دادههای تاریخی قیمت میتواند یک راهنمایی برای آینده باشد. ممکن است این قیمتها کمی دربارهی اتفاقات آینده به ما بگویند. زمانی که دربارهی عملکرد قیمت در زمان حال صحبت میکنیم، این چیزی است که بهعنوان اقدام قیمت معرفی میکنیم. در اینجا برخی مفاهیم کلیدی عبارتاند از: حمایت و مقاومت، روندها، خطوط روند شکست قیمت. در کنار شناخت اقدام قیمت، میزبان موارد فنی موجود مانند میانگین متحرک، جداکننده و معیارهای نوسان هستیم. منظور ما از نوسان این است که قیمت چقدر حرکت (تغییر) کرده است. اقدام قیمت و شاخصهای فنی بدون هیچ مراجعهای به تحلیل بنیادی، تنها به نمودار قیمت نگاه میکنند. اکنون که تحلیل بنیادی و فنی را پوشش دادهایم، اجازه دهید بررسی کنیم که آیا در استفاده از هر یک این دو روش مختلف، هیچ مزایا یا معایبی وجود دارد. در تحلیل بنیادی یکی از فرضیههای کلیدی این است که قیمت در طولانیمدت اصول اساسی را منعکس میکند و سرمایهگذاران به اصول اساسی تکیه میکنند. آنها میبینند که یک کمپانی دستکم گرفته شده است و بنابراین در کمپانی سهام میخرند به این دلیل که ارزش این سهام در طولانیمدت افزایش خواهد یافت اما سهامداران دقیق نمیدانند این افزایش چه زمانی رخ میدهد. این هیچچیز دربارهی زمانبندی به ما نمیگوید و این یک ایراد است. همچنین به این دلیل که اطلاعات بنیادی زیادی مانند صورتهای مالی، ترازنامه یا صورتحساب موجود است، بنابراین به منظور ماندن در صدر این یک کمپانی، کمی زمان لازم است. به منظور انجام مؤثر این کار، شما باید به کمپانیهای زیادی نگاه کنید. درنتیجه تحلیل بنیادی زمانبر است در حالیکه تحلیل فنی به چیزها در جهتی متفاوت از تحلیل بنیادی نگاه میکند در حالیکه تحلیل بنیادی به عوامل اقتصادی نگاه میکند. تحلیل فنی میتواند ما را به احساسات و گمانه زنیهایی هدایت کند که تحلیل بنیادی به آنها نگاه هم نمیکند. همچنین ما میتوانیم از ابزار فنی خود استفاده کنیم تا سیگنالهای تجاری را به دست آوریم و بنابراین برای سرمایهگذاری زمانبندی کنیم. ممکن است تحلیل بنیادی به ما بگوید یک رمزنگاری دستکم گرفته شده است و بنابراین ما میدانیم که میخواهیم این را بخریم، اما تحلیل فنی میتواند به ما کمک کند یک زمان مطلوب برای خریدن این رمزنگاری پیدا کنیم. آیا یکی از این روشها از روش دیگر بهتر است؟ بسیار خب این نباید یک موقعیت یا این/یا آن باشد. بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تمایل دارند از ترکیبی از این دو استفاده کنند، حتی اگر به شدت به یکی از این دو علاقه داشته باشند. حتی کسی که به شدت به تحلیل فنی علاقه دارد، تحلیل بنیادی را نادیده نمیگیرد اگر یک مدیرعامل یک کمپانی را رها کرده باشد یا اگر سود به شدت ضعیف باشد. به موضوعات با روش دیگر نگاه کنید، ممکن است کسی که به شدت به تحلیل بنیادی علاقمند است گاهی اوقات نگاهی به یک نمودار داشته باشد تا از عملکرد قیمت مطلع شود. از دیدگاه شخصی من، من میخواهم از همهی ابزارهای موجود استفاده کنم بنابراین اگر استفاده از یک ابزار مزیت داشته باشد، بنابراین چرا از این ابزار استفاده نکرد؟ همچنین سرمایهگذار بلندمدت احتمال بیشتری دارد که به تحلیل بنیادی تکیه کند و با در نظر گرفتن این به شکل افراطی، یک مدیر سرمایهگذاری که در سرمایهگذاری معامله میکند به سال گذشته رجوع میکند و به هیچوجه از تحلیل فنی استفاده نمیکنند. در عوض تصمیمات خود را کاملاً بر مبنای تحلیل بنیادی قرار میدهند. در حالیکه تاجران کوتاهمدت ممکن است فقط به تحلیل فنی تکیه کند؛ اما از کدام ابزار باید استفاده کرد؟ یک متخصص تحلیل فنی صد در صد از تحلیل فنی استفاده میکند. سپس کسی که ما آن را تکنسین مینامیم ممکن است اکثر تصمیمات خود را با استفاده تحلیل فنی بگیرد اما به چیزهایی مانند گزارش سود نیز توجه خواهد کرد بنابراین این فرد 75 درصد مواقع از تحلیل فنی استفاده خواهد کرد؛ و همچنین ما تاجری (Ambitrader) داریم که هم به تحلیل فنی و هم به تحلیل بنیادی توجه میکند، بنابراین 50/50 است. ممکن است آنها از تحلیل فنی استفاده کنند تا تصمیماتی که با نگاه کردن به تحلیل بنیادی گرفتهاند را تأیید کنند یا ممکن است از تحلیل فنی بهعنوان روشی برای تطبیق ورودیهای خود استفاده کنند. ما کسی به نام نمودار نویس معمولی داریم که به شدت بر تحلیل بنیادی تمرکز میکند اما ممکن است گاهبهگاه به نمودار نیز توجه کند بنابراین این افراد 25 درصد از تحلیل فنی استفاده میکنند و 75 درصد از تحلیل بنیادی استفاده میکنند. در پایان، ما افراد Warren Buffett را داریم که صد در صد از تحلیل بنیادی استفاده میکنند. ممکن است این افراد را بیشتر شبیه به سرمایهگذاران و نه تاجران تشبیه کرد با این وجود همیشه این مورد درست نیست. نهایتاً، این به افراد بستگی دارد. قانون طلایی استفاده از چیزی است که به بهترین شکل برای شما کار میکند.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک