لغت «استراتژی» از واژه يونانی ”Strategos”گرفته شده كه به معنای «ژنرال ارتش» است. سالانه هر يك از ده قبيله يونان باستان يك Strategos انتخاب ميكردند تا نيروها را هدايت كند. بعدها وظايف وی به امور قضايی و مدنی نيز تعميم داده شد. تاريخچه برنامهريزی استراتژيك به امور نظامی باز میگردد. طبق تعريف لغتنامه وبستر،” استراتژی، علم برنامهريزی و هدايت عمليات نظامی بزرگ در مقياس كلان، با هدف تشخيص و يافتن بهترين موقعيت قبل از شروع درگيری واقعی با دشمن است“.
تفکر استراتژیک
رويکرد تفکر استراتژيك، در دهه 90 ميلادي و در پاسخ به ناكارآمدي دستورالعملهاي قديمی مديريت استراتژيك، در فضاي رقابتی فشرده آن دوران ايجاد شد. اما در ابتدا تعريف دقيق و نحوه كاركرد عملی تفکر استراتژيك شفاف نبود. ليدكا در اواخـر دهـه 1990 تصريح كرده است كه استفاده از عبارت تفکر استراتژيك آنچنان گسترده و عمومی شـده است كه تهديدی برای از دست رفتن معنی آن به شمار میآيد و افرادي كه آن را به کار میبرند، كمتر به تعريف آن پرداختهاند.
بيشتر استفاده از عبارت تفکر استراتژيك براي اشاره به كليه تفکرات در خصوص استراتژی بوده است تا منظور خاص آن به معناي نوع خاصی از تفکر كه ويژگیهای مشخصی دارد. در ادبيات، توافقی بر اينكه تفکر استراتژيك چيست وجود ندارد. تعدادي از نويسندگان اين عبارت را بهجای مفاهيم مشابهی مانند برنامهريزي استراتژيك يا مديريت استراتژيك بهکاربردهاند. اما بايد توجه داشت كه منظور اولين كسانی كه اين عبارت را بهکاربردهاند، چنين نبوده است.
از مهمترین مفاهیمی که در مقوله تفکر استراتژیک میگنجد عبارتاند از:
·استراتژي:تشخیص فرصتهای اصلی و تمرکز منابع سازمان در جهت تحقق منافع نهفته در آن است.
·فرصت: فرصتها درونمایه اصلی حرکتهای استراتژیک هستند و در محیط کسبوکار از نیازهای پاسخگویی نشده بازار شکل میگیرند.
·مزیت رقابتی:عواملی که سبب ترجیح سازمان بر رقیب توسط مشتری میشود.
·برنامهریزي استراتژیک:برنامهریزی استراتژیک ایجاد تطابق بین عوامل داخلی و محیطی سازمان است و بدین ترتیب با پیشبینی روند عوامل محیطی، مناسبترین جهتگیری برای سازمان مشخص میشود.
·تفکر استراتژیک:تعاریف متعددی برای این مفهوم بیانشده که ازجمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
Øتفکر استراتژیک طرحریزی اقدامات بر اساس یادگیری جدید میباشد.
Øتفکر استراتژیک یک فرآیند سنتز ذهنی است که از طریق خلاقیت، دور نمایه یکپارچهای از کسبوکار را در ذهن ایجاد میکند.
Øتفکر استراتژیک رویکردی است که چارچوب نگرشی ارزشمندی را میآفریند و مفاهیم اثربخشی را عرضه میکند.
منظور از عبارت تفکر استراتژيك روشی خاص از تفکر بوده كه مشخصات ويژهاي دارد. دربرنامهريزي استراتژيك بهطور نظاميافته از استراتژيها و الگوهاي از پيش تعیینشده استفاده میشود درحالیكه در تفکر استراتژيك، شهود و خلاقيت، ما را در تركيب الگوها و استراتژیهای گوناگون ياری میدهند. برنامهريزي استراتژيك نهتنها از تفکر استراتژيك حمايت نمیكند، بلکه سعی در كنار زدن آن دارد. زمان شکوفايی تفکر استراتژيك بين سالهای 1960 و 1990 بوده است. يعنی زمانی كه اغلب تکنيكهاي اساسی مديريت استراتژيك توسعهیافتهاند. در مورد اين واژه تعاريف متعددي وجود دارد، كه به شرح بعضی از آنها میپردازيم:
كافمن (1991) تفکر استراتژيك را بهعنوان تغيير ديد سازمان بهعنوان يك پديده با تركيبی از اجزا مستقل و كاركنان كه براي دستيابی به منابع با يکديگر رقابت میكنند، به نگاهی از سازمان بهعنوان يك سيستم كل كه هر جزء را به كل منسجم مینمايد، تعريف میكند.
هووارد (1989) از تفکر استراتژيك با عنوان آيندهنگري بحث مینمايد و تنها كسانی كه داراي آيندهنگري میباشند را قادر به تفکر استراتژيك میداند.
تفکر استراتژيك يك فرآيند مداوم است كه هدف آن رفع ابهام و معنا بخشیدن به يك محيطپيچيده است.
پورتر تفکر استراتژیک را به چسبی تشبیه میکند که بسیاری از خرده سیستمهای سازمان را در کنار هم نگه میدارد.
زابرلیکی تفکر استراتژیک را چنین توصیف میکند: «پیش درآمدی است برای طراحی آینده سازمان»
بون عنوان میکند که برای استقرار تفکر استراتژیک سه ویژگی باید وجود داشته باشد:
1.درک کاملی از سازمان و محیطش و در کنار آن تشخیص پیوند و پیچیدگی خرده سیستمهای سازمان
2.خلاقیت برای ارائه ایدههای جدید، بهکارگیری مجدد ایدههای قبلی با روشی متفاوت
تفکر استراتژيک، فرآيندی خلاقانه و واگرا بوده، و با چشمانداز و دورنمای طراحیشده توسط رهبران سازمان مرتبط است. اين امر مستلزم فراتر رفتن انديشه مديران از عمليات روزمره با هدف تمرکز بر قصد و نيت استراتژيک بلندمدت موردنظر برای کسبوکار است. تفکر استراتژيک فعاليتهایی چون گردآوری اطلاعات، تحليل و بحث و تبادلنظر در خصوص شرايط حاکم بر سازمان و در شرکتهای دارای فعاليتهای متنوع، پاسخگويی به سؤالات اساسی در مورد پرتفوی سازمان را شامل میشود. آبراهام تفکر استراتژيک را شناسايی استراتژیهای قابلاطمینان و يا مدلهای کسبوکاری میداند که به خلق ارزش برای مشتری منجر شوند. او معتقد است جستوجو برای يافتن گزينههای استراتژيک مناسب، که معمولاً بهعنوان بخشی از فرآيند مديريت استراتژيک انجام میگيرد، درواقع نتيجه عملی تفکر استراتژيک است.
گرتس نيز نقش تفکر استراتژيک را تلاش برای نوآوری و تجسم آيندهای جديد و بسيار متفاوت برای سازمان میداند که ممکن است منجر به تعريف مجدد استراتژیهای اصلی و يا حتی صنعتی که شرکت در آن فعاليت میکند شود. اين فرآيند تجزيهوتحليل موقعيت و همچنين ترکيب خلاقانه نتايج تحليل در قالب يک برنامه استراتژيک موفقيتآميز را در برمیگيرد. در مقابل برنامهريزی استراتژيک، غالباً برای اشاره به يک فرآيند تحليلی و برنامهريزیشده مورداستفاده قرار میگيرد. برنامهريزی استراتژيک به مجموعه مفاهيم، رويهها و ابزارهای گفته میشود که جهت کمک به رهبران، مديران و برنامهريزان برای تفکر و اقدام استراتژيک طراحیشدهاند. برنامهريزی استراتژيک جايگزينی برای تفکر نيست. بلکه اين دو در يک فرآيند ديالکتيک با يکديگر در تعامل بوده و هردو برای مديريت استراتژيک اثربخش ضروری به شمار میروند. تفکر استراتژيک مهم ديدن چيزی است که ديگران نمیبينند، کشف يک نياز نهفته به معنای کشف يک فرصت جديد است و اين مفهوم اساس نوآوری در کسبوکار به شمار میآيد. منافع اصلی يک نوآوری به کسی تعلق دارد که نيازهای نهفته در محيط را زودتر از ديگران کشف کند و بهتر از ديگران به آن پاسخ گويد. تفکر استراتژيک عبارت است از استفاده از چهارچوبهای مختلف ذهنی که هنوز بسياری از آنها برای بررسی و تحليل و درنهايت تصميمگيری موقعيتهای استراتژيک ناشناختهاند. رالف استیسی عنوان میکند: تفکر استراتژیک همان استفاده از مقایسهها و متشابهات کیفی و کمی برای توسعه ایدههای خلاق، و طراحی اقدامات و فعالیتها بر اساس یادگیری جدید است، ازنظر او این مفهوم با برنامهریزی استراتژیک که روی پیروی از قواعد از پیش برنامهریزیشده تأکید دارد، متفاوت است.
تفکر استراتژيک بهصورت يک فعاليت فردی شناخته شده است که در درون افراد نفوذ و جای کرده است. گلدمن و کاسی تفکر استراتژيک را بهصورت يک تفکر ادراکی، سیستم محور، هدايتکننده و يک تفکر فرصتطلبانه که افراد و سازمان را بهسوی اکتشافات جديد و استراتژیهای آرمانی هدايت میکند تعريف میکنند. در ايجاد و توسعه توانایی استراتژيکی فکر کردن نياز به اين دارد که واقعاً درک کنيم که چه چيز اتفاق میافتد و چه چيز میخواهيم. آموزش تفکر استراتژيک و بهکارگيری آن نياز به يک برنامهريزی دقيق جهت توسعه استراتژيک منابع انسانی و آموزش استراتژيکی دارد.
تفکر استراتژيک جزء مکاتب توصيفی است و بدين لحاظ بهجای رويهها و متدولوژیهای تجويزی الگوهای متعددی پيشنهاد شده است. هر يک از الگوها به ابعادی از مفاهيم و فرآيندهای شکلگيری تفکر استراتژيک پرداختهاند. الگوی پيتر ويليامسون (2001) الگوی جين ليدکا (1998) و الگوی گری هامل از شناختهشدهترین اين الگوها هستند. هريک از اين الگوها، دارای ويژگیهای خاص خود بوده و از منظر خاصی به اين رويکرد نگريستهاند، هرچند وجوه مشترک آنها نيز قابلتوجه است. تأکيد الگوی ويليامسون بر توانمندسازی سازمان از طريق توسعه قابليتها و شناخت بازار است، گری هامل ايجاد شور و شوق تازه در سازمان را برای خلق ديدگاههای جديد استراتژيک توصيه میکند و ليدکا تمرکز انرژی سازمــان بر اهداف را امری حياتی میداند.
جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک