فصل اول: پول چیست؟ - بخش هشتم

:”دن”

به نظر شما، پول نقد، موجودی حساب بانکی، سندهای بدهکاری و دارایی خالص در کسب و کار خانگی یا سرمایه گذاری، شکل دیگری از پول هستند؟ چرا یا چرا نه؟ تفاوت بین هرکدام از اینها چیست؟

“برایان:”

مهمترین عامل این است که اینها بازدهی به دست می دهند یا نه. شما در کسب و کارتان سرمایه گذاری می کنید تا مواد خام بخرید و کارکنان را استخدام کنید که محصولاتی را تولید کنند که بتوانید با سود بفروشیدشان. این چرخه ادامه دارد و شیوه ی تامین مالی کسب و کارها به همین صورت است.

اگر کسب و کاری را شروع کنید، کسی پولی به شما قرض نخواهد داد، چون سابقه ای ندارید که بتوانند پیگیری کنند. دیده ام که یکی از استادان دانشگاه به دانشجویان بازرگانیا ش میگفت، “وقتی کسب و کار خودتان را شروع می کنید، از پول خودتان استفاده نکنید. فقط از پول بانک استفاده کنید. باید پولتان را برای مخارج و سبک زندگی خودتان پس انداز کنید. پس به بانک بروید و فرم تقاضانامه را پر کنید. پول موردنیازتان را از بانک قرض بگیرید.”

این آدم واقعا احمق است. من سالها کسب و کارهای مختلفی را اداره کرده ام و می دانم اگر تازه کسب و کاری را شروع کرده باشید، بانک یک سکه هم به شما وام نمی دهد. بانک ها در کار به خطر انداختن پول نیستند، بلکه فقط وام های مطمئن می دهند.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

بیست و هشت سال قبل، کسب و کار فعلی ام را در سن دیه گو شروع کردم و به بانک رفتم که حد اعتبار بگیرم. به من گفتند، “خوشحال می شویم به شما حد اعتبار بدهیم، ولی به وثیقه ی متقابل نیاز است.”

“منظورتان از وثیقه ی متقابل چیست؟”

“خب، ما در مقابل همه ی قراردادهای حق الامتیازتان و خانه تان حق تصرف می خواهیم. می خواهیم پنجاه هزار دلار در یک حساب غیرقابل جا به جایی سپرده بگذارید. در برابر ماشین و اثاثیه تان حق تصرف می خواهیم. به علاوه، وثیقه ای معادل پنج برابر پولی که به شما وام می دهیم، می خواهیم.”

گفتم، “این ظالمانه است.”

گفتند، “خب، همین است که هست.”

اینطور شد که وام را گرفتیم. وقتی کسب و کاری را شروع می کنید، باید این کار را انجام دهید. مبلغ کمی قرض گرفتیم. خوشبختانه جریان نقدینگی خوبی داشتیم. هر از گاهی مجبور می شدیم از حد اعتباری بگذریم، ولی با گذشت زمان، رتبه ی اعتباریمان را بالا بردیم. آن وثیقه های متقابل را یکی یکی کم کردیم و حالا فقط ضمانت شخصی می خواهند.

گفته می شود، “اگر تازگی ها کسب و کاری را راه اندازی کرده اید، هرگز ضمانت شخصی ندهید.” باید این را از سرتان بیرون کنید. هیچ کس بدون ضمانت شخصی حتی کارت اعتباری به شما نمی دهد.

اگر در زمینه هایی مثل املاک یا سهام کارخانه یا اوراق قرضه سرمایه گذاری می کنید که سودش از هزینه ی پولتان بالاتر است، سرمایه گذاری خوبی است. اگر در جای دیگری سرمایه گذاری می کنید که پولتان خرج می شود یا از بین می رود یا نرخ بهره ی فوق العاده بالایی دارد، مثل کاری که کارت های اعتباری می کنند، این سرمایه گذاری اصلا خوب نیست. در سرمایه گذاری خوب، سود بالاتر از هزینه ی پول است، ولی سرمایه گذاری بد، نقدینگی را بدون سود بر باد می دهد.

اگر پول را برای به دست آوردن پول بیشتر سرمایه گذاری کنید، اگر پول را در جایی سرمایه گذاری کنید که سودی به همراه داشته باشد، اگر برای خرید کامپیوتر سرمایه گذاری کنید و با استفاده از آن کامپیوتر، گرفتن مالکیت معنوی و انتقال های تکنولوژیک را تسریع کنید و در نتیجه پول در آورید، پس کامپیوتر سرمایه گذاری بسیار خوبی است، چون سودی که این سرمایه گذاری به شما می دهد تا حد زیادی فراتر از هزینه و استهلاک آن است.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله نیاوران تهران

:”دن”

تفاوت بین این مفاهیم را توضیح دهید: ثروت، آزادی مالی و درآمد. اینها چه ارتباطی با هم دارند؟ آیا ممکن است کسی درآمد بالا ولی ثروت کمی داشته باشد؟ آیا هرکس که استقلال مالی دارد، بسیار ثروتمند هم هست؟

“برایان:” سوال خیلی خوبی است. جنبه ی خنده دارش اینجا است که اکثر افراد پردرآمد، به دلیل قانون پارکینسون، تا بی خانمان شدن فقط دو ماه فاصله دارند. قانون پارکینسون می گوید که هزینه ها افزایش می یابند تا کفاف درآمد را بدهند. مهم نیست چقدر درآمد دارید، چون همان مبلغ یا بیشتر از آن را خرج می کنید. آمریکایی های طبقه ی متوسط حدود صد و ده درصد از درآمدشان را برای زندگی خرج می کنند و بقیه ی آن را صرف کارت های اعتباری، وام ها، تامین مالی خانه هایشان و... می کنند. به این کارها ادامه میدهند و پول نقد هم ندارند.

 مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

امروز آمریکاییان معمولی بعد از چهل تا چهل و پنج سال کار و زندگی در پر رونق ترین اقتصاد تاریخ بشریت، در زمان بازنشستگی چهل و یک هزار دلار دارایی خالص علاوه بر بیمه ی تامین اجتماعی دارند. چرا این طور است؟ چون آنها درآمد بالا را با ثروت یکی می دانند. فقط یک نوع ثروت وجود دارد که واقعا مهم است. من این را از مهاجری یاد گرفتم که به اینجا آمده و فوق العاده ثروتمند شده است. او میگفت تنها درآمدی که اهمیت دارد، پولی است که از پولتان به دست می آید. این پولی است که از سرمایه گذاری هایتان کسب می کنید.

می گفت درآمد همان ثروت نیست. درآمد فقط از سبک زندگیتان پشتیبانی می کند. ثروت، جریان نقدینگی از سایر منابع است. فقط یادتان باشد ثروت جریان نقدینگی از سایر منابع است. ثروتمندترین افرادی که من می شناسم همیشه درباره ی جریان نقدینگی از سایر منابع صحبت می کنند. وقتی سرمایه گذاری ای را آنالیز می کنند (اغلب شش ماه برای آنالیز یک سرمایه گذاری وقت می گذارند) این سوال را می پرسند که آیا جریان نقدینگی به دست آمده از این سرمایه گذاری بها ندازه ی قابل توجهی، از هزینه ی سرمایه گذاری و هزینه ی پول بیشتر خواهد بود؟ و آیا از هر استفاده ی جایگزین دیگری از این پول یعنی هرگونه سرمایه گذاری جایگزین، بیشتر است؟

پی خواهید برد که زیرک ترین افراد در مورد سرمایه گذاری دقت بسیار زیادی به خرج می دهند تا مطمئن شوند بازده این سرمایه گذاری از هزینه ی آن بیشتر خواهد بود.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم پول درآوردن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب