فصل چهارم: همیشه انعطاف‌پذیر باشید - بخش دوم

زمانی مرد جوانی از میدوست در نیویورک، در یک پانسیون زندگی می کرد و یک شغل دون پایه در یک شرکت بزرگ داشت. وی به یک خانواده ی متوسط تعلق داشت و فارغ التحصیل دبیرستان بود. وی اعتماد به نفس کمی به خودش یا توانایی بلند مدتش برای انجام کارهای مختلف زندگیش داشت وی تقریباً به مدت سه سال صبح زود از خواب بیدار می شد، به سر کار می رفت، کارهایش را انجام می داد، با دوستان محدودش معاشرت میکرد و میپذیرفت که زندگی و کارهایش چنین است.

تفکر مبتنی بر صفر

پیتر دروکر، استاد مدیریت، همیشه توصیه می‌کند که شما بخش‌های تجارت خود را به طور منظم بررسی کنید تا مشخص سازید که اگر می‌دانستید آنچه را که امروز درباره‌ی یکی از کارهای فعلی خود می‌دانید، حاضر به تکرار آن کار در گذشته می‌شدید. من این فرآیند را تفکر مبتنی بر صفر می‌نامم که یکی از مهم‌ترین ابزارهای تفکر برای انعطاف‌پذیر بودن در یک محیط در حال تغییرات سریع است.

این سئوال را از خود درباره‌ی هر یک از بخش‌های تجارت خود بپرسید: «اگر می‌دانستم آنچه را كه امروز درباره‌ی یکی از کارهای فعلی خود می‌دانم، حاضر به تکرار آن در گذشته می‌شدم؟»

می‌توان این سئوال را «اگر می‌دانستم آنچه را که امروز می‌دانم» نامید. پرسش و پاسخ به این سئوال درباره‌ی هر کاری باعث صرفه‌جویی پولی و زمانی شما می‌شود.

پرسش و پاسخ را با محصولات یا خدمات خود آغاز کنید. اگر می‌دانستید آنچه را که درباره‌ی یکی از محصولات یا خدمات فعلی خود می‌دانید، حاضر به تکرار تولید و عرضه‌ی آن در گذشته می‌شدید؟»

سرمایه‌گذاری در خودخواهی مدیریتی همان مانع اصلی برای عدم تداوم توليد محصول یا خدمات موفق است زیرا مردم بین تفاوت هزینه‌های متغیر و هزینه‌های مستهلک شده سردرگم می‌شوند. مردم هزینه‌های محصول بازار را جبران می‌کنند، ولی هزینه‌های مستهلک شده را درک نمی‌کنند.

هزینه‌ی مستهلک شده مقدار پول مصرف شده و برگشت‌ناپذیر است. شما نمی‌توانید هزینه‌ی هدر رفته را به دست آورید. اگر هزینه‌ی مستهلک شده به دلیل تحقیق و توسعه، تولید، فروش و بازاریابی به محصول یا خدمات سودآور منجر شود، شما خوش‌شانس هستید. ولی شما باید با این حقیقت روبرو شوید که بیشتر محصولات ناکام می‌شوند و مهم نیست که تحقیق و توسعه‌ی شما درباره‌ی محصولات چقدر بوده است.

شما بپذیرید که تجارت پر از هزینه‌های مستهلک شده است. اگر شما محصولات یا خدماتی را تبلیغ کنید که بازار آنها را نمی‌خواهد، زيان خواهيد كرد پس بهتر است جلوی زیان خود را بگیرید. شما بر فرصت‌های محصولات یا خدمات فردا تمرکز کنید تا محصولات و خدمات دیروز. شما بر محصولات یا خدمات بسیار سودآور در بازار فعلی تمرکز کنید.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتاب‌‌های کاربردی

 

نبرد واترلو

در ساعت شش بعد از ظهر 18 جولای سال 1815، دوک ولینگتن در نبرد واترلو شکست خورد. وی به افسران خود گفت: «یا بلوچر را به من دهید یا شب را.» وی به ورودی پیش‌بینی شده‌ی ارتش پروس تحت فرماندهی ژنرال بلوچر اشاره داشت که بدون این ارتش نمی‌توانست در برابر پیشروی نیروهای فرانسوی مقاومت کند.

در این لحظه حساس، ژنرال فرانسوی از ناپلئون خواست که به گارد سلطنتی دستور حمله نهایی را بدهد که از ده هزار سرباز کهنه کار تشکیل شده بود. ولی ناپلئون احساس کرد که جنگ را برده است و درخواست ژنرال را نپذیرفت. در این زمان، ژنرال بلوچر با ارتش 50000 نفری خود از جنگل خارج شد و به جناح راست ارتش فرانسه حمله کرد و ناپلئون را وادار به عقب‌نشینی کرد.

در ساعت شش بعد از ظهر، ناپلئون متوجه‌ی اشتباه خود شد و فوراً دستور حمله به گارد سلطنتی داد. ولی دیر شده بود. ارتش فرانسه شکست خورد. سربازان بریتانیایی تحت فرمان ولینگتن از دیدن ارتش بلوچر جان تازه‌ای گرفتند و مشغول نبرد در سراسر جبهه‌ی نبرد شدند.

ارتش فرانسه در آستانه‌ی پیروزی شکست خورد و عقب‌نشینی کرد. وقتی گارد سلطنتی حمله کرد، برای اولین بار مجبور به عقب‌نشینی شد و به محاصره‌ی سربازان بریتانیایی درآمد. در ساعت هفت بعد از ظهر، نبرد پایان گرفت. ارتش فرانسه پراکنده شد و پنجاه هزار نفر از سربازان خود را از دست داد. دوران ناپلئون سرآمد. وی به سنت هلن تبعید شد و چند سال بعد مرد.

بسیاری از شرکت‌ها اشتباهات مشابهی دارند. آنها پول، زمان، انرژی و منابع با ارزش خود را صرف تولید و عرضه‌ی محصولات یا خدماتی می‌کنند که بازار آنها را نمی‌خواهد یا برتر از محصولات یا خدمات رقبا نیستند. در این میان، بهترین محصولات و خدمات آنها در قفسه‌ها باقی می‌مانند و پول و انرژی کافی برای حداکثر سودآوریشان وجود ندارد. اجازه ندهید که چنین وضعیتی برای شما پیش آید.

 

مشاهده کتب‌ دیگر حوزه موفقیت

 

پيوسته کارکنان خود را ارزیابی کنید

فرمول «اگر می‌دانستم آنچه را که امروز می‌دانم» را برای کارکنان خود و شرکت‌های طرف تجاری خود به کار ببرید. «آیا کارمندی وجود دارد که اگر می‌دانستم آنچه را که امروز می‌دانم، وی را استخدام می‌کردم؟»

براساس اصل پارتو در فصل 3، 20 درصد کارکنان مسئول 80 درصد کار شرکت شما هستند، یعنی 80 درصد کارکنان شما فقط 20 درصد کار شرکت را انجام می‌دهند و همگی حقوق مساوی دریافت می‌‌کنند. یک سوم کارکنان شما به طور کامل کار نمی‌کنند. آیا کارمندی وجود دارد که اگر می‌دانستید آنچه را که امروز می‌دانید، وی را استخدام می‌کردید؟»

اين لطف را به كارمندان خود بكنيد که اگر کارمندی آینده‌ی بلندمدتی با شرکت شما ندارد، وی را مرخص کنید. نگهداشتن کارمندی که آینده‌ی بلندمدتی با شرکت شما ندارد، ظلم است. شجاعت و اعتماد به نفس داشته باشید و جلوی زیان‌های خود را بگیرید. چنین کارمندی را مرخص کنید تا کار بهتری برای خودش به دست آورد.

 

درون شرکت خود را ببینید

آیا کاری در شرکت شما وجود دارد که اگر می‌دانستید آنچه را که امروز می‌دانید، آن کار را در شرکت خود شروع می‌کردید؟ آیا کارکنان، منابع، زمان یا پولی در شرکت شما وجود دارد که موجب نتایج مورد انتظار شما نشده‌اند؟ هفتاد درصد تصمیمات شما اشتباه هستند. اگر می‌دانستید آنچه را که امروز می‌دانید، بسیاری از فعالیت‌های امروزی خود را شروع نمی‌کردید. آنها کدامیک از فعالیت‌های شما هستند؟

آیا تعهدات تبلیغات، فروش و غیره در شرکت شما وجود دارند که اگر می‌دانستید آنچه را که امروز می‌دانید، آنها را براساس سرمایه‌گذاری‌ها یا مخارج موجود شروع نمی‌کردید؟ جیم کالینز در کتاب خود به نام از خوب به عالی می‌گوید: «شرکت‌ها و مدیران بزرگ سئوالات سخت از خود درباره‌ی تجارتشان می‌پرسند. شما باید آماده باشید که سئوالات سخت از خود درباره‌ی کارها و مخارج فعلی خود بپرسید. بعضی از پاسخ‌هایتان باعث تعجب شما می‌شوند.

سئوال «اگر می‌دانستم آنچه را که امروز می‌دانستم» برای هر جنبه از تجارت شما به کار می‌رود، شما را صادق، آگاه و آماده نگه می‌دارد تا پیش‌بینی کنید، یاد بگیرید و خود را با شرایط در حال تغییر سازگار کنید. توانایی شما برای پاسخ دقیق به این سئوال نشانه‌ی یک متفکر برتر و نبوغ تجاری است.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب پیروزی

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب