فصل چهارم: همیشه انعطاف‌پذیر باشید - بخش پنجم

زمانی مرد جوانی از میدوست در نیویورک، در یک پانسیون زندگی می کرد و یک شغل دون پایه در یک شرکت بزرگ داشت. وی به یک خانواده ی متوسط تعلق داشت و فارغ التحصیل دبیرستان بود. وی اعتماد به نفس کمی به خودش یا توانایی بلند مدتش برای انجام کارهای مختلف زندگیش داشت وی تقریباً به مدت سه سال صبح زود از خواب بیدار می شد، به سر کار می رفت، کارهایش را انجام می داد، با دوستان محدودش معاشرت میکرد و میپذیرفت که زندگی و کارهایش چنین است.

دیدگاه ساده

در زمان جلسه‌ی طوفان مغزی، یکی از مهندسان ایده‌ای را مطرح کرد: «چرا باید فضاپیما در کره‌ی ماه فرود آید؟» سر مهندس از وی پرسید: «منظورت چیست؟»

مهندس ایده‌ی خود را تشریح کرد و پرسید: «اگر فقط بخشی از فضاپیما در کره‌ی ماه فرود آید، چه می‌شود؟ بخش کوچکی از فضاپیما به سوخت کمی برای غلبه بر جاذبه‌ی کره‌ی زمین در زمان برگشت نیاز دارد.

این دستاورد به فضاپیمای بازآلدرین و نیل آرمسترانگ منجر شد که در سال 1969 در کره‌ی ماه فرود آمد. به جای فرود آمدن یک فضاپیمای کامل در کره‌ی ماه، بخش کوچکی از آن به نام گردونه‌ی ماه نشین فرود آمد، بقیه‌اش به نام گردونه‌ی فرماندهی در مدار کره‌ی زمین باقی ماند و سوخت خود را برای برگشت به کره‌ی زمین حفظ کرد. در زمان مناسب، گردونه‌ی ماه‌نشین از روي کره‌ی ماه وارد مدار کره زمین شد و به گردونه‌ی فرماندهی ملحق شد و به زمین بازگشت.

این ایده‌ی بزرگ به موفقیت آمریکا در فضا منجر شد که تا آن زمان توسط هیچ کشوری، حتی شوروی سابق، به دست نیامده بود. آمریکا رقابت فضایی را با کمک تکنولوژی برتر پیروز شد. یک ایده از یک مهندس در یک جلسه‌ی طوفان مغزی توانست جهت برنامه‌ی فضایی آمریکا را تغییر دهد.

اصل مانور، نوآوری، خلاقیت و تفکر خلاق دائماً در صدد کسب روش‌های جدیدتر، بهتر، سریع‌تر و آسان‌تر برای کسب اهداف است که برای موفقیت امروز و فردای شما مهم است.

توانایی‌های خلاق شما، همانند ماهیچه‌ها، بهبود می‌یابند. هر چقدر بیشتر تفکر و عمل خلاق داشته باشید، ایده‌های بیشتر و بهتری براساس منافع خود خواهید داشت. سرانجام شما به نقطه‌ای در ذهن خود می‌رسید که می‌فهمید هدف دست نیافتنی یا مسئله‌ی حل نشدنی در برابر توانایی‌های خلاق ذهن شما وجود ندارد.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتاب‌‌های کاربردی

 

اصل مانور در موفقیت شخصی

سه محرک برای خلاقیت شخصی وجود دارد: 1) اهداف مطلوب، 2) مسائل مُبرم 3) سئوالات متمرکز شما. از این سه محرک برای خلاقیت شخصی در سطح بالا استفاده کنید.

شاید مهم‌ترین نتیجه‌ی حاصل از بزرگترین متفکران تاریخ این است که: «شما به چیزی تبدیل می‌شوید که بیشتر درباره‌ی آن فکر می‌کنید.»

فکر انسان خلاق است. شما دنیای خود را با تفکر خود خلق کنید و حفظ کنید. شکسپیر در هملت می‌گوید: «چیز خوب یا بدی وجود ندارد و فقط ذهن شما خوب و بد را خلق می‌کند.» شما دنیا را آن‌طور که هست نمی‌بینید، بلکه آن‌طور که می‌خواهید می‌بینید. شما معنا و اهمیت به چیزهای پیرامون خود می‌دهید. هیچ چیزی در دنیا بدون تفکر شما معنا و اهمیتی برای شما ندارد. رنه‌دکارت می‌گوید: «من فکر می‌کنم، پس هستم.»

قانون تمرکز می‌گوید: «شما بر هر چیزی که تمرکز داشته باشید، در دنیای شما رشد می‌کند.» وقتی شما افکار خود را بر روی یک موضوع متمرکز کنید، آنگاه ایده‌ها، افراد ومنابع بیشتری را به طرف موضوع مورد نظر خود جذب می‌کنید. وقتی شما یک مشغولیت ذهنی داشته باشید، چیزهای بیشتری می‌گویید و کارهای بیشتری را انجام می‌دهید تا فکر شما به واقعیت تبدیل شود. افراد موفق و شاد بیشتر درباره‌ی خواسته‌ی خود فکر می‌کنند. افراد ناموفق وغمگین بیشتر درباره‌ی خواسته‌ی خود فکر نمی‌کنند. افراد موفق چیزهای بیشتری را از خواسته‌ی خود به دست می‌آورند. افراد ناموفق چیزهای بیشتری را از خواسته‌ی خود به دست نمی‌آورند. در هر دو مورد، قانون تمرکز حاکم است.

وقتی شما دائماً درباره‌ی اهداف دلخواه خود فکر می‌کنید و حرف می‌زنید، راه‌های بیشتری را برای حرکت سریع به سوی اهداف خود پیدا می‌کنید.

وقتی شما مُبرم‌ترین مسائل خود را شناسایی کنید و دائماً در صدد یافتن راه‌حل‌هایی برای آنها باشید و از ابزارهای تفکر خلاق این فصل از کتاب حاضر استفاده کنید، ایده‌هایی را برای حرکت سریع‌تر به سوی هدف خود پیدا می‌کنید.

وقتی شما سئوالات متمرکز از خود درباره‌ی موقعیت، زندگی و کار خود بپرسید، پاسخ‌های بیشتری را تحریک می‌کنید که به اتخاذ تصمیمات بهتر شما کمک می‌کنند.

هر چقدر شفافیت شما درباره‌ی اهداف، مسائل، سئوالات و تجزیه و تحلیل آنها بیشتر باشد، خلاقیت‌ شما بیشتر مي‌شود. تمرین جسمی به تناسب اندام و تمرین فکری به تناسب ذهن منجر می‌شوند.

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله کامرانیه تهران

 

استراتژی دور زدن جزایر سُلیمان

ژنرال داگلاس مک‌آرتور از استراتژی معروف خود موسوم به دور زدن جزایر سلیمان برای کسب پیروزی در اقیانوس آرام استفاده کرد. در سال 1942، ژاپنی‌ها سربازان و استحکامات زیادی در جزایر سلیمان، از شمال استرالیا تا فیلیپین، داشتند. آنها منتظر حمله‌ی نیروهای آمریکایی و شکست آنها در جزایر سلیمان بودند.

ولی مک‌آرتور جزایر سلیمان را دور زد و از رسیدن آذوقه و مهمات به آنها جلوگیری کرد. در واقع، وی توجه‌ای به جزایر سلیمان و پادگان‌های ژاپنی نداشت و بر چند جزیره‌ی ضروری برای پیروزی در اقیانوس آرام تمرکز کرد. مک‌آرتور بر راه‌حل تمرکز و استفاده از روش مؤثرتر برای کسب اهداف خود استفاده کرد.

توانایی ژنرال‌های بزرگ برای سازگاری و کاربرد اصل مانور در شرایط در حال تغییرات سریع به یک عامل بزرگ در پیروزی‌های آنها تبدیل شده است. تمرکز بر راه‌حل مطلوب به شما کمک می‌کند که سازگاری آسان‌تری با شرایط در حال تغییرات سریع داشته باشید و نتایج دلخواه خود را به دست آورید.

 

مشاهده کتب‌ دیگر حوزه موفقیت

 

حل‌گرا باشید

ژنرال کالین پاول در یکی از مصاحبه‌های خود گفت: «من معتقدم که رهبری همان توانایی برای حل مسائل است.» توانایی شما برای حل مسائل نقش مهمی در موفقیت یا شکست شما در زندگی دارد. این توانایی شما را به یک رهبر در زندگی خود تبدیل می‌کند. یک هدف به دست نیامده صرفاً یک مسئله‌ی حل نشده است.

شما می‌خواهید مسائل زندگی خود را به یک روش مؤثر حل کنید. هر چقدر بهتر بتوانید مسائل زندگی خود را حل کنید، مسائل مهم‌تر و بیشتری را حل خواهید کرد. وقتی شما مسائل بزرگتر و پیچیده‌تر را حل کنید، آنگاه اعتبار، احترام و پاداش شما افزایش می‌یابد.

نکته‌ی مهم برای تبدیل شدن شما به یک حل‌کننده‌ی مسائل در هر زمینه‌ای این است که همیشه به راه‌حل‌ها فکر کنید. هر چقدر بیشتر درباره‌ی راه‌حل‌های ممکن فکر کنید و حرف بزنید، راه‌حل‌های بیشتری را به دست می‌آورید. هر چقدر راه‌حل‌های بیشتری را به دست آورید، مسائل را سریع‌تر حل می‌کنید.

فقط 10 درصد مردم همیشه درباره‌ی راه‌حل‌های مسائل خود فکر می‌کنند. اکثریت مردم درباره‌ی مسائلی فکر می‌کنند و حرف می‌زنند که با ارزش هستند یا خودشان مقصر می‌باشند. آنها در زمان روبروشدن با مسائل خود احساس می‌کنند که کمکی ندارند و امیدوارند که کسی به آنها در حل مسائلشان کمک کند.

یکی از مهم‌ترین کلمات زندگی شما چیزی جز کلمه‌ی «چگونه؟» نیست. این کلمه برای حل مسئله و تفکر خلاق مهم است. وقتی شما یک هدف به دست نیامده دارید، فقط بپرسید: «چگونه؟» شما چگونه می‌توانید هدف خود را به دست آورید؟ شما کدام کارهای متفاوت را می‌توانید انجام دهید؟ شما کدام اقدامات فوری را اتخاذ خواهید کرد؟ اقدام بعدی شما کدام است؟

وقتی شما مسئله‌ای دارید، فقط بپرسید: چگونه؟» شما چگونه می‌توانید مسئله‌ی خود را حل کنید؟ شما چگونه بر مانع خود غلبه می‌کنید؟ شما چگونه مشکل را برطرف می‌کنید؟

هر سئوالی که با کلمه‌ی «چگونه؟» آغاز شود، خلاقیت شما را تحریک می‌کند. چنین سئوالی شما را به یک فرد حل‌گرا تبدیل می‌کند که می‌توانید افکار خود را کنترل کنید، انرژی کاری خود را متمرکز کنید، قدرت داشته باشید و مسئولیت‌پذیر باشید. تمام رهبران برحسب کلمه‌ی «چگونه؟» فکر می‌کنند.

 

مرور اصل مانور

شما شنیده‌اید که می‌گویند: «هر چقدر بیشتر کار کنید، حاصل کار بیشتری خواهید داشت.» خلاقیت، نوآوری و پیشرفت از انجام کارهایتان به یک روش متفاوت از روش‌های گذشته به دست می‌آیند. یکی از گفته‌های كتاب مقدس می‌گوید: «جستجو کنید تا پیدا کنید. درب را بزنید تا بر روی شما گشوده شود.» معنای این جملات در تجارت این است که اگر راه‌های جدید، بهتر، سریع‌تر و ارزان‌تر را برای غلبه بر مشکلات خود و کسب اهداف خود جستجو کنید، آنها را پیدا خواهید کرد.

عادت کردن به خلاقیت، انعطاف‌پذیری و تمرین مداوم اصل مانور در موقعیت‌های حساس ومتلاطم و بازارهای در حال تغییرات سریع، باعث پیروزی شما در برابر رقبایتان می‌شود. شما با حرکت سریع براساس دیدگاه‌ها و ایده‌های خود توقف‌ناپذیر خواهید شد.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب پیروزی

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب