تحلیل عوامل مؤثر بر انگیزش کارکنان || آداب مدیریت و اداره دفاتر مشاورین املاک

در فرآیند رهبری مدیر میکوشد تا با ایجاد انگیزه در کارکنان میل رغبت و علاقه را در کارکنان برای انجام وظایف محوله به وجود آورد تا به اهداف سازمانی مورد نظر نایل شود انگیزش را می توان حالتی در افراد دانست که آنها را به انجام رفتار و عمل خاصی متمایل یا وادار میسازد. نیاز یک احساس است ولی انگیزه نیرویی زاینده و برخاسته از نیاز میباشد که حاوی حرکت تلاش و فعالیتی برای برطرف کردن آن میباشد. انسان نیازهای گوناگونی دارد ولی همواره قویترین نیاز است که حرکت وی را شکل میدهد. آگاهی مدیران از انگیزه های افراد تحت رهبری خود که در واقع پیجویی علت و سبب حرکت و رفتارهای اعضا و افراد سازمان است ضروری بوده و کنکاش در موضوع انگیزش در واقع پاسخ به چرایی رفتار آدمی

چرا انسان در سازمان کار میکند و یا نمیکند؟ چرا بعضی افراد بسیار فعال و برخی کم کارند؟ علت علاقه به شغل و بی علاقگی به کار چیست؟ این سؤالات و بسیار دیگر همه با موضوع انگیزش در ارتباطند و پاسخ آنها به کیفیت انگیزه های کارکنان خلاصه میشود. هنر و مهارت مدیریت در واقع پیدا کردن و پی بردن به علت رفتار افراد در سازمان و درک انگیزه های آنها میباشد. انگیزش یکی از مباحثی است که عميقاً مورد توجه دانشمندان علوم رفتاری و روان شناسی مدیریت قرار گرفته و نظریه های بسیاری نیز در این مورد ارائه شده است که فقط به برخی از مهم ترین آنها اشاره میشود.

۱ نظریه سلسله مراتب نیازها (مازلو)

ابراهام مازلو که این نظریه را ارائه داده است سه فرضیه را در مورد انسانها مطرح می نماید.

الف: انسانها اصولاً موجوداتی هستند که دائماً خواهانند و خواسته های آنها سیری ناپذیر است. اما آن چه میخواهند به آنچه فعلاً دارند بستگی دارد. به محض این که نیازی برآورده شود، یکی دیگر جای آن را میگیرد و این فرآیند پایان ناپذیر است و از تولد تا مرگ ادامه دارد.

ب نیاز ارضاء شده محرک رفتار نیست و فقط نیازهای ارضاء نشده محرک رفتارند و به این ترتیب ب نیاز ارضاء شده محرک رفتار نیست و فقط نیازهای ارضاء نشده محرک رفتارند و به این ترتیبفقط نیازهای ارضاء نشده در رفتار آدمی تأثیر دارند.

ج نیازهای انسان به ترتیب سلسله مراتب ظاهر میشوند و به محض این که نیاز سطح پایین تر ارضاء شود، نیاز مرتبه بالاتر بیدار میشود.

 

نظریه عمومی سیستمها و کاربرد آن در مدیریت || آداب مدیریت و اداره دفاتر مشاورین املاک

 

سلسله مراتب نیازها

اگرچه تئوری سلسله مراتب نیازها مستقیماً برای انگیزش کاری مطرح نشده است، اما می توان نتیجه گرفت که با ارضای این نیازها برای فرد انگیزه به کار در سازمان ایجاد خواهد شد و شاید این ساده ترین و صریح ترین تبیین از مسئله انگیزش در سازمان است. نیازهای مختلف در آدمی خواسته هایی را به وجود می آورند و در راه برآوردن این خواستهاست که فرد به رفتار خاصی دست میزند و انگیزه عمل در او بیدار میشود. برخی از صاحب نظران رابطه نیاز و انگیزش را به این صورت توصیف کرده اند که نیاز در فرد ایجاد محرک کرده و محرک باعث میشود فرد به سمت هدفی برای ارضای نیاز خود حرکت کند و انگیزش اتفاق بیفتد.

نظریه دو عاملی انگیزش هرزبرگ)

در این نظریه یک گروه از عوامل در کار به عنوان عوامل انگیزشی و گروه دیگر از عوامل تحت عنوان

عوامل ابقاء (بهداشتی تعریف شده است.

عوامل ابقاء که به آنها عوامل بهداشتی نیز میگویند وجودشان در کار ضروری است و نبودشان در کار ایجاد مشکل میکند اما باعث برانگیختن افراد به کار نمیشوند این عوامل که دارای خاصیت نگهدارندگی و ابقاء میباشد در صورتی که از شغل فرد حذف شود ایجاد نارضایتی میکند اما وجودشان موجب انگیزش نمیشود حافظ وضع موجود یا به عبارت دیگر این عوامل باعث میشود فرد در سازمان بماند ولی لزوماً کار نکند عواملی مانند حقوق و شرایط فیزیکی محیط کار در این زمره اند. این عوامل عمدتاً با محیط و زمینه شغل نه خود شغل در ارتباطند. اما عوامل انگیزشی عواملی محسوب می شود که باعث ترغیب و انگیزش شده و با ذات و ماهیت شغل محتوای کار رابطه دارد و در روحیه رضایت بازدهی و بهره برداری بیشتر تأثیر مثبت دارد توفیق و پیشرفت در کار احساس رضایت از شغل و توسعه فرد از طریق شغل نمونه هایی از این گروه عوامل میباشد. بر اساس این نظریه مدیر زمانی میتواند برای بر اساس این نظریه انگیزه فرد برای انجام یک کار خاص ناشی از میزان انتظار و احتمالی است که او بر بر اساس این نظریه انگیزه فرد برای انجام یک کار خاص ناشی از میزان انتظار و احتمالی است که او برحصول نتایج خاصی مترتب میداند به عبارت ساده تر یک فرد وقتی انگیزه کاری را پیدا می کند که حداکثر نتیجه برایش متصور باشد مثل احتمال کسب پاداش یا رسیدن به موفقیت و نتیجه مطلوب و نظایر آن.

۴ نظریه برابری

بر اساس این نظریه هر فرد نسبت نتایج حاصل از کار خود به نهاده هایش در آن کار را با دیگران مقایسه کرده و در این مقایسه احساس برابری یا نابرابری مینماید به عبارت دیگر کارکنان کوششها و پاداشهای خودشان را برای کار مشابه با کوششها و پاداشهای دیگران مقایسه میکنند و به زبان دیگر داده های خود را به سازمان مانند تجربه تحصیل و کوشش با آنچه از سازمان دریافت میکنند مانند حقوق مزایا و پاداش با اشخاص دیگری که در سازمان کار میکنند مقایسه کرده و اگر نسبت داده ها به ستاده ها برابر باشد احساس برابری میکنند و در غیر این صورت احساس نابرابری خواهند کرد. بر اساس این نظریه افراد طبیعتاً خواستار برابری هستند و حتی زمانی که احساس نابرابری مثبت می کنند می کوشند تا از طریقی به برابری برسند. البته کسانی که احساس نابرابری منفی می کنند: مثلاً تصور میکنند که نسبت به دیگران زیادتر کار کرده اند ولی به آنها کمتر حقوق و پاداش پرداخت شده می کوشند تا از طریق کاهش کیفیت تولید یا کار کمتر به برابری مورد نظر دست یابند.

 

 

مشاهده کتاب آداب مدیریت و اداره دفاتر مشاورین املاک

 

جهت دریافت اطلاعات بیشتر و خرید کتاب با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:

مجید کیوانپور 09129374020