لغت «استراتژی» از واژه يونانی ”Strategos”گرفته شده كه به معنای «ژنرال ارتش» است. سالانه هر يك از ده قبيله يونان باستان يك Strategos انتخاب ميكردند تا نيروها را هدايت كند. بعدها وظايف وی به امور قضايی و مدنی نيز تعميم داده شد. تاريخچه برنامهريزی استراتژيك به امور نظامی باز میگردد. طبق تعريف لغتنامه وبستر،” استراتژی، علم برنامهريزی و هدايت عمليات نظامی بزرگ در مقياس كلان، با هدف تشخيص و يافتن بهترين موقعيت قبل از شروع درگيری واقعی با دشمن است“.
مبانی استراتژی
استراتژیهای سطح کل سازمان
استراتژیهای کل شرکت / سازمان را میتوان به سه دسته زیر طبقهبندی کرد:
-استراتژی هدایتی ( هدفگیری به سمت رشد)
-استراتژیهای پرتفولیو: تجزیهوتحلیل پرتفولیو (هماهنگی جریان نقدي واحدها یا کسبوکار)
-استراتژیهای سرپرستی (ایجاد همافزایی از طریق توسعه و تسهیم منابع)
استراتژیهای هدایتی
از آنجاکه هر واحد تولیدی یا خدماتی باید از یک استراتژی در سطح بنگاه پیروی کند تا موقعیت رقابتیاش را تحکیم بخشد هر شرکت باید در مورد اینکه میخواهد رشد کند یا خیر تصمیمگیری کند، لذا باید به سه پرسش زیر پاسخ بدهد:
-آیا ما باید توسعه یابیم، کوچک شویم، یا بدون تغییر عملیات خود را ادامه بدهیم ؟
-آیا ما باید فعالیتهایمان را روي صنعت فعلی متمرکز کنیم یا باید با ورود به صنایع دیگر، آن را متنوع سازیم؟
-اگر میخواهیم رشد کنیم، آیا باید از داخل خود را توسعه بدهیم یا از طریق خریداری شرکتهای دیگر ادغام با آنها یا تشکیل شرکتهای مختلط یا همکاری با آنها؟
استراتژی هدایتی یک شرکت از سه جهتگیري کلی به سمت رشد (که اصطلاحاً استراتژیهای اصلی نامیده میشوند) تشکیل میشود:
1.استراتژیهای رشد، فعالیتهاي شرکت / سازمان را توسعه میدهند.
بهترین استراتژیها در سطح بنگاه براي مؤسسات تجاری، آنهایی هستند که موجب رشد و افزایش در فروشها، داراییها، سودها یا ترکیبی از برخی یا همه آنها میگردد. دو استراتژی رشد اصلی وجود دارد که عبارتاند از: استراتژی تمرکز؛ در این استراتژی بر روي یک خط تولید یا صنعت تمرکز میشود. استراتژی تنوع؛ در این استراتژی با تولید محصولات دیگر یا ورود به صنایع دیگر تنوع ایجاد میشود. این استراتژیها را میتوان به دو صورت اجرا کرد: داخلی، از طریق سرمایهگذاری در طراحی و توسعه محصول جدید، خارجی از طریق ادغام، خریداری شرکتهاي دیگر یا برقراری ائتلافهای استراتژیک با آنها. ادغام تعاملی است که دو یا چند شرکت را در برمیگیرد و طی آن سهام این شرکتها مبادله میشود و درنهایت فقط یکـــی از آن شرکتها باقی میماند. ادغامها معمولاًبین شرکتهاي هماندازه و آنهایی که رابطه خوبی باهم دارند صورت میگیرد. خریداری، عبارت است از خریداری یک شرکت بهطور کامل توسط شرکت دیگر. در این حالت شرکت خریداریشده نقش شرکت تابعه یا بخشی از شرکت خریدار را ایفا میکند. خریداری، معمولاً بین شرکتها به اندازههای مختلف روی میدهد و ممکن است دوستانه یا خصمانه صورت پذیرد. خریداریهای خصمانه را اغلب بلعیدن مینامند. زمانی که یک شرکت بزرگ شرکت کوچکی را علیرغم رضایت آن خریداری کند، گفته میشود که شرکت خریداریشده بلعیدهشده است. یک ائتلاف استراتژیک عبارت است از مشارکت دو یا چند شرکت یا واحد تجاری با یکدیگر برای دستیابی به اهداف مهم استراتژیک که براي همه شرکا سودمند خواهد بود.
1.استراتژیهای تمرکز
اگر شرکت داراي خطوط تولیدياي باشد که این خطوط، قابلیت بالقوهاي براي رشد و توسعه داشته باشند، تمرکز منابع روي آن خطوط تولید، اتخاذ استراتژی رشد را معقول و ممکن میکند. دو استراتژي اساسی تمرکز عبارتاند از: استراتژی یکپارچگی عمودي و استراتژی یکپارچگی افقی.
2.استراتژیهای تنوع
اگر خطوط تولید فعلی شرکت از پتانسیل لازم براي رشد برخوردار نباشد، مدیریت شرکت میتواند استراتژی تنوع را انتخاب کند. دو نوع اصلی استراتژیهای تنوع عبارتاند از: تنوع همگون و تنوع ناهمگون.
ممکن است یک شرکت استراتژي ثبات را بر استراتژي رشد ترجیح و به فعالیتهاي فعلی خود ادامه بدهد بدون اینکه تغییر مهمی در آنها بدهد. شرکتی که موفق است و در محیط قابل پیشبینی و باثبات فعالیت میکند میتواند از یکی از انواع استراتژیهای ثبات استفاده کند. استراتژي ثبات در کوتاهمدت میتوانند خیلی مفید باشند اما درعینحال و بهخصوص اگر براي مدتزمان طولانی دنبال شوند، میتوانند خطرناك باشند. متداولترین و مورداستفادهترین انواع این دسته از استراتژي عبارتاند از: استراتژی توقف / آغاز محتاطانه، استراتژی عدمتغییر و استراتژی سود.
1.استراتژی توقف / آغاز محتاطانه
این استراتژي درواقع نوعی فرصت یا وقفه است، فرصتی براي استراحت و تجدیدقوا قبل از ادامه هریک از استراتژيهاي رشد یا کاهش. وقتی شرکتی که براي مدتزمان زیادي از نرخ رشد سریعی برخوردار بوده است با آیندهاي مبهم و غیرقابلپیشبینی مواجه میشود، میتواند از این استراتژي بهعنوان یک استراتژي موقتی استفاده کند و منابع خود را ترمیم و متمرکز کند. بهعبارتدیگر تا بهبود اوضاع محیط، میتوان از این استراتژي استفاده کرد.
2.استراتژی عدمتغییر
استراتژي عدمتغییر، تصمیم بر انجام ندادن کار جدیدي است، یعنی تصمیم به ادامه عملیات و سیاستهاي فعلی به خاطر اینکه آینده قابل پیشبینی نیست. اگرچه بهسختی میتوان نام آن را استراتژي نهاد، موفقیت این استراتژي در روي ندادن تغییر مهمی در موقعیت شرکت است. موقعیت رقابتی مناسب شرکت در یک صنعت و وجود محیطی ثابت، شرکت را به ادامه وضعیت و فعالیتهاي فعلیاش ترغیب میکند و تغییر محدودي در اهداف سود و فروش خود اعمال میکند. شرکت هیچ فرصت یا تهدید بارز و مشخصی را مشاهده نمیکند و نقطهضعف یا نقطه قوت برجستهاي ندارد. در این صنعت، رقباي مقتدر جدیدي وارد نمیشوند. شرکت سودآوري خوبی دارد و بازار محصولاتش باثبات است. آرامش محیط، باعث میشود که مدیران شرکت استراتژی عدمتغییر را دنبال.
3.استراتژی سود
استراتژی سود، تصمیمی است مبنی بر انجام ندادن کاري جدید در وضعیتی که در حال بدتر شدن است. اما شرکت درعینحال طوری عمل میکند که انگار مشکلاتش موقتیاند. استراتژی سود عبارت است از تلاش برای حمایت مصنوعی از سودها، درحالیکه فروشهاي شرکت براثر کاهش سرمایهگذاري و مخارج احتیاطی در کوتاهمدت، در حال کاهش است. ممکن است مدیران ارشد بهجای اعلام وضعیت بد شرکت به سهامداران و جامعۀ سرمایهگذار، تصمیم بگیرند از این استراتژي استفاده کنند. در این استراتژي مدیرانی محیط خشن و نامناسب را عــــامل مشکــلات شرکت معرفی میکنند. (مثــــل سیاستهاي ضد تجارت دولت، مشتریان همیشه ناراضی، یا وامدهندگان حریص)، یا اقدام به تعویق انداختن سرمایهگذاری میکنند و یا هزینههایی چون تحقیق و توسعه، تعمیر و نگهداری و تبلیغات را قطع میکنند، تا بتوانند طی این دوره سخت، ثبات در روند سودآوری را حفظ کنند. حتی ممکن است، شرکت یکی از خطوط تولید را برای کسب وجه نقد بیشتر، به فروش برساند، بهطور مشخص استراتژی سود تنها به شرکت کمک میکند تا یک دوره دشوار و موقتی را بهسلامتی بگذراند. متأسفانه استراتژی سود، اغواکننده است و اگر مدت زیادی پیروی و استفاده شود، آسیب جدي به موقعیت رقابتی شرکت وارد خواهد ساخت. بنابراین استراتژی سود، درواقع پاسخ کوتاهمدت مدیران شرکت به موقعیت بد جاری است.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک