ارتقاء مهارتهای حرفه ای خودتان ( بخش دوم )

رئیس قسمت بسیار لایق و کوشا میتواند پس از ترفیع به رئیس بخشی بی اثر درآید. ترفیع بر مبنای ارشدیت که در گذشته در صنایع کشور ژاپن بسیار رایج بود دیگر روشی همگانی نیست ولی همچنان رایج ترین روش به شمار میرود به این معنا که ترفیعات اغلب اوقات بر پایه ملاحظاتی غیر از توانایی و لیاقت صورت میگیرد ترفیع ممکن است بدینسان صورت گیرد و شخص از آن احساس غرور کند، ولی وی به زودی در می یابد که شغل تازه دشوارتر از آن است که گمان می رفته است. در ناتوانی برای رویارویی با وظیفه های شغل تازه مدیر تازه به کار گمارده شده بیهوده میکوشد تا به درخواستهای مقام خویش پاسخ گوید و سرانجام این ترفیع به شرکت زبانی بیش از سود وارد می آورد.

اینگ اگر آن شخص ادراک روشنی از توانایی خود داشت و پی میبرد که قادر به اداره آن شغل نیست شاید پیشنهاد ترفیع را با سخنانی این چنین نمی پذیرفت من برای ریاست قسمت به خود اعتماد دارم ولی گمان ندارم که توانایی ریاست بخش را داشته باشم چنین شخصی بیگمان در شغل خود موفق می شود و یک رئیس قسمت کارآمد و اثر بخش میگردد. طبیعی است که گاهی شخص با سابقه ی کار عادی که تنها بر پایه ارشدیت ترفیع مقام مییابد قادر باشد استعداد طبیعی خود را برای آن مقام آشکار سازد. در هر صورت ما باید داوران درست و دقیق تواناییهای خود باشیم و کاری را برعهده بگیریم که تواناییهای بالقوه ما را به کار اندازد و با محدودیتهای ما متناسب باشد. در مقیاس درجه بندی صد درجه ای اگر شخصی برای مثال با توانایی پنجاه درجه کاری را بپذیرد که نیاز به هفتاد درجه توانایی دارد احتمال میرود در آن کار شکست بخورد از سوی دیگر اگر شخصی دارای توانایی صد درجه است به شغلی گمارده شود که تنها به هفتاد درجه توانایی نیاز دارد ممکن نیست در کار شکست بخورد ولی بی گمان از همه ی ظرفیت چنین شخصی استفاده نخواهد شد. سودمندترین سازگاری و جور شدن شخص با کار از نظر فرد و جامعه آن است که شغل شاغل را برانگیزد و به شوق آورد، ولی بر او سنگینی نکند. برای کسانی که در رده مدیریت هستند به ویژه مهم است که از توانایی های واقعی خود آگاه باشند و کارهایی را بپذیرد که با آن توانایی ها سازگار باشند. این رازی است. که اشتغال را دلپذیر و خشنود کننده میسازد. به عنوان یک کارمند شرکت یا حتی به عنوان یک انسان با ارزشترین دستاوردها اعمال خارج از عرف و عادت نیست؛ کامیابی در وظیفه های شغلی از راه کوشش آگاهانه و مجدانه به دست می آید.

ما باید هم چنین به یاد داشته باشیم که توانایی و استعداد ثابت و برکنار از دگرگونی نیست. بیشتر مردم پیوسته در مشاغل خویش رشد میکنند بسیاری از آنان به خواست و اراده خود راه های دیگری را برای به دست آوردن شایستگیها و توانمندیهای بهتر بررسی یا دنبال میکنند مهم آن است که ما قادر باشیم به درستی تواناییهای خود را در مرحله ای از کار راهه شغلی خویش اندازه گیری کنیم و مراقب باشیم مشاغلی را بر عهده نگیریم که فراتر از آن توانمندیها باشد ولی در همان حال ما باید پیوسته بکوشیم تا قابلیتهای خود را بهتر و بدتر سازیم هر چه مهارتها و دانشهای بیشتر به دست آوریم طرح های بلند پروازانه تر و ماموریتهای دشوارتر میتوانیم بپذیریم دست یافتن به آگاهی روشن از توانایی خود میتواند لذت و خشنودی از کار را چند برابر کند و این اعتماد را که شما به جامعه و جهان خدمت میکنید در شما افزایش دهد.

 

۱۰ سکان کار را در دست پرتوان تان داشته باشید

زمانی یک دوست گلایه ای را با عبارت مناسبی بیان کرد و گفت: آدم در همه جا دیده میشود و کسی را نمی توان یافت که به وی بتوان اعتماد کردا در هر کسب و کاری افراد بیشماری برای انجام دادن کارهای عادی وجود دارند ولی شمار کسانی که بتوانند در لحظه های فوریت و اضطرار یا پیش آمدن رویدادهای غیر منتظره استوار بمانند خیلی کم است. البته کسانی که بتوانند از عهده کارهای عادی برآیند اهمیت دارند و توقع این که آنان بتوانند با شایستگی به کارهای خارج از عرف و عادت بپردازند. ناموجه است. ولی هر شرکتی نیاز به کسانی دارد که به هنگام پیش آمدن وضع عادی زمام کارها را دردست گیرند چه چیزی همه اعضای سازمان را چنان آماده میسازد که در صورت بروز مشکل وجودشان سودمند و مؤثر باشد؟ از یک جهت آمادگی همیشگی برای به کار گرفتن توانایی فردی برای غلبه بر دشواریهای بزرگ است. داشتن کارکنانی با چنین ویژگیهایی میتواند از اسرار بقا و پایداری هر شرکت باشد.

در گذشته به هنگام مطالعه درباره دوره بسیار نمایان انتقال تکنولوژی به کشور امروزین در زمان امپراتور می جی (۱۹۱۲ - ۱۸۶۸) نظرم به شرح یک بحران در دولت جلب شد. در حالی که اوضاع رو به وخامت می رفت اعضای دولت از آن چه در حال پدید آمدن بود آگاه شدند و یکی پس از دیگری شروع به تسلیم استعفای خود کردند گفته شده است که در آن روزها امپراتور میجی با مشاهده اوضاع اظهار داشت: برای شما بسیار آسان است که استعفا دهید و خود را کنار بکشید ولی من چه باید بکنم؟ من که نمی توانم استعفا بدهم در سال ۱۸۶۸ پس از چند سده که امپراتور از فرمانروایی کشور کنار گذاشته شده بود و دربار وی در کارها مداخله ای نداشت مجدداً به جایگاه فرمانروایی بازگشت. دولت به صورت نوعی امپراتوری با قانون اساسی درآمد و امپراتور میجی به صورت قدرت فائقه ظاهر شد. به راستی او نمی توانست از مقام خود استعفا دهد.

به نظر من سخنان وی بازتابی از اراده ای قاطع در رویارویی و چیرگی بر هر بحران است که بی توجه به خطر برای خود و برای نهاد تازه به قدرت بازگشته امپراتوری بود در واقع از سرزمینی با فرهنگ سنتی که از جهت صنعتی رشد نمی کرد و از ارتباطات نقلیه و مخابرات یا دستگاهها و ماشین آلات بهره ای نداشت و با موانع بی شمار رودر رو بود ژاپن در طول چهل و پنج سال در شمار یکی از پنج قدرت نیرومند جهان جای گرفت بدون رهبری این فرمانروای خستگی ناپذیر در روزگار دشوار دگرگونی چنین پیشرفتی هرگز به دست نمی آمد. مدیران روزگار کنونی با چالشهایی بسیار کوچک تر رودررو هستند. ولی اینان نیز باید همواره در کار روزانه خود برای مقابله با بحران آماده باشند، همچنان که امپراتور میجی در بنیاد نهادن کشوری تازه و امروزین آمادگی داشت ظرفیت حرکت جسورانه به هنگام ضرورت همان قدر برای هر شرکتی حیاتی است که برای اداره هر کشور حیاتی میباشد.

 

۱۱. بدانید که هیچ کاری فارغ از نگرانی نیست

هیچ روز کاری یک مدیر یا رئیس شرکت هرگز بدون یک رشته دشواریهای کاری به شب نمی رسد.

گرچه به نظر میرسد کار بخش یا کارخانه به خوبی پیش میرود اما شخصی که در جایگاه مسئولیت نشسته است احساس ناآرامی میکند زیرا مسائل یکی در پس دیگری برای تصمیم گیری به او عرضهمی شوند. برخی اوقات شمار مسائل و موضوع ها چنان بسیار است که مدیران شرکت در اثر پریشانی و نا آرامی حتی نمیتوانند با آسایش خیال به خواب روند یا چیزی بخورند. بسیاری از مدیران با نوعی از نومیدی کار را هدایت میکنند و توجه آنان معطوف به چاره جویی است که امیدوارند آسایش و آرامشی در کار آنان پدید آورند به راستی من باور ندارم که شخصی با آرزوهای بلند در کسب و کار هرگز مزه یآسایش و آرامش خاطر را بچشد. همه کوشش چنین انسانی تلاش برای پیشروی بی دغدغه ولی پایدار به سوی هدف است. هنگامی که درباره نخستین سالهای کار خویش میاندیشم، به یاد می آورم که هر روز زندگی در حکم نبرد و تلاشی سخت برای بقا و ماندن در کسب و کار بود ما با این اندیشه خوفناک در ذهن خود به کار می پرداختیم که لغزشی جدی سراسر صنعت ما را به نابودی بکشاند. کمتر شبی بدون اندیشه درباره کارهای ناتمام با آرامش خاطر به خواب می رفتم.

با این همه تلاش درد آلودی که بدان سرگرم بودیم و نگرانی و تشویشی که با آن همراه بود، همه از طبیعت و سرشت کارهایی ناشی میشد که در پیش داشتیم. درست به همین دلیل که ما هر دشواری تازه ای را می پذیریم و بر آن چیره میشویم میتوانیم به درجه ای از کامیابی دست پیدا کنیم و کسب و کار خود را امروز به گونه ای جدی تر از دیروز انجام دهیم این موضوع در هر کاری از آن جمله در کار دولت صادق است. رهبران هر کشور به رغم تهدیدهای پیوسته از برون و درون سرزمین جان و دل خود را در راه شکوفایی ملت خود به کار میگیرند. در عین حال اوضاع بین المللی در حال تحول است و وضعیت کشورها در داخل نیز دگرگون میشود جای تعجب ندارد که نگرانیها و دشواریها از ضرورت های درونی و ذاتی جاری کسب و کارند بدون این نگرانی و دشواریها کار را نمیتوان کار نامید. هر اندازه تلاشهایما در کسب و کار پیچیده و دردناک باشد گمان من آن است که در پرداختن به آنها می توانیم معانی وتجارب بسیاری در آنها مشاهده کنیم نخست ما باید این حقیقت را بپذیریم که نگرانی و بی اطمینانی بخشی جدایی ناپذیر از حرفه مدیری است. هر گاه این وضع از مرز تحمل فراتر رود، چاره ای جز کنارهگیری باقی نمی ماند.

با این همه برای مدیران با تجربه هر دشواری و هر چالشی باید فرصتی برای یادگیری و آموختن و محرکی برای پدید آوردن چیزی بهتر و تازه تر به شمار آید این گونه تجربه ها ممکن است تلخ باشد، ولیهر بار ما بر دشواریها چیره میشویم فرصتهای نیکوی تازه ای برای بهتر کردن کار در برابر ما قرار می گیرند. به راستی باور من آن است که در همین چیره شدن بر دشواری هاست که شکوفایی و خشنودی واقعی کار مدیریت فراهم می آید.

 

ارتقاء مهارتهای حرفه ای خودتان || آداب مدیریت و اداره دفاتر مشاورین املاک

 

باور کنید انجام هر کاری امکان پذیر است

در جهان کسب و کار کنونی روشهای بی شماری از هرگونه پدید می آمده است و نمونه های آنها را تولید و فن شناسی فروش و دیگر زمینه های مرتبط میتوان دید آهنگ دگرگونی برای ما اکنون شگفت آور است ولی هنگامی که درباره آن میاندیشیم چیزی که از دیدگاه زمان کنونی پیشرفت به شمار می آید. در صد سال دیگر کهنه و از یاد رفته خوانده میشود. نسلهای پس از ما به فن شناسی انقلابی و برجسته ما مینگرد و بر ابتدایی بودن آن خواهند خندید این سرشت پیشرفت در تمدن بشری است.

در صد سال آینده بسیاری از آن چیزهایی که امروز آنها را ناشدنی میدانیم احتمال میرود در شمار شدنی ها در آیند. البته دشواریهای بزرگتر و ترسناک تری نیز پدید خواهند آمد و انسان تا زمانی که روی این کره خاکی خواهد بود به بازگشودن رازهای دانش و کشف فن شناسی های تازه و هنرهای پیشرفته تر و هنرهای پیشرفته تر ادامه خواهد داد. من گمان میکنم که کارکنان صنعت به ویژه آنان که در مقام مدیریت جای دارند از مأموریت و نقش خود در جامعه تنها زمانی پنداری روشن به دست می آورند که به قدرت آفرینندگی نامحدود منابع انسانی ناظر باشند.

اگر ما با قدرتی رسا به بلندی افق گسترده توانایی خود باور داشته باشیم هر کوششی را که پی گیریم سرانجام موفق خواهد بود. این ممکن است به گونه ای دردناک دشوار باشد ولی پایان کامروایی آن که در باور ما به شدنی بودن هر کار ریشه گرفته است به نظر آسان خواهد نمود شما باید همیشه به یاد داشته باشید که صرف نظر از دشواری کار همواره راه بهتری برای انجام دادن آن وجود دارد و به این باور باشید که به هر کاری که میپردازید میتوانید و میخواهید که به هر صورت آن را به انجام برسانید.

در عالم کسب و کار آنان که در پایگاه رهبری جای دارند باید این سخن را باور کنند. هنگامی که شما هدفی را در پیش دارید به آن دست خواهید یافت یا اندیشه ای در ذهن دارید که گمان میبرید می تواند عملی شود شما باید زیر دستان خود را گرد آورید و با باوری استوار موضوع را به آگاهی آنان برسانید و بگویید: این چیزی است که ما میخواهیم آن را به انجام برسانیم آیا میخواهید که آن را بیازمایید؟ من میدانم که شما توانایی انجام دادن آن را دارید و از شما میخواهم بهترین تلاش خود را به کار گیرید. اگر شما با هم در این زمینه به کار بپردازید من نیز هدایت کار را بر عهده میگیرم و مسئولیت آن را می پذیرم. اگر شما شیوه ای شوق انگیز در پیش گیرید کارکنان شما همه توانایی خود را در اختیار شما خواهند گذاشت و با میل و رغبت برنامه شما را دنبال خواهند کرد. در بیشتر موارد آنان در کار موفق خواهند شد.

البته شایسته است که برنامه یا هدف منطقی و عملی باشد؛ اگر چنان باشد، مطمئن باشید که به صورت دلخواه به اجرا در خواهد آمد، گرچه دشواریهای پیش بینی نشده ای در راه پدید آید. من چنین شیوه ای را که در کسب و کار خود در پیش گرفتم و دریافتم که اگر هر مدیر مسئول با نیرومندی و اعتقاد از کارکنان یاری بطلبد دانشها و مهارتهای آنان به طور طبیعی به هم پیوسته میشوند و سرچشمه ای از دانش فنی مشترک پدید می آورد و نوآوریهای بیشتر روشهای بهتر در تولید و فن شناسی در شیوه ای فروش و حتی در راه کارهای مدیریت را موجب می گردند از این رو، کارکنان صاحب مقام نمی توانند مردمی منفعل و بدبین باشند. آنان نمیتوانند با پدید آمدن دشواری ها متوقف گردند یا بیش از توقع کامیابی در انتظار شکست باشند آنان باید پافشاری و ایستادگی متهورانه ای را که به ایشان توانایی انجام دادن آن چه برای آن کار را آغاز کرده اند در خود بپرورانند در راه به دست آوردن هدف خود هرگاه لغزشی کنند یا فروافتند باید برپا خیزند و استوارتر از پیش به سوی جلو گام بردارند. این ویژگی ها برای مدیران روزگار ما از ضرورتهای مطلق است به کار بردن اصول و اندیشه های گوناگونی که در صفحه های پیش از نظر گذشت هرگاه به نکته دیگری نیز توجه شود شاید آسان تر شوند هر کس که وارد کسب و کار است از کارمند تازه کار تا مدیر با سابقه باید درباره این موضوع که نکته کانونی مربوط به حضور او در شرکت است با دقت بسیار بیندیشد شما باید کار خود را به طور واقعی و از صمیم قلب دوست بدارید و عاشق آن باشید. این سخن بسیار ساده و عادی مینماید ولی بسیار مهم است.

اگر شما به کاری بپردازید به دلیل آن که کارفرمای شما از شما خواسته است شما آن کار را به خوبی انجام نخواهید داد. اگر شما کار را دلپذیر و جالب بیابید کار معنای دیگری خواهد یافت. در طول هر مأموریت به ویژه دشوار ممکن است پی ببرید که دوستان تان نگران شما باشند. به راستی موضوع های مربوط به کار خواب و خوراک را بر شما حرام میکند همسر شما از این بابت نگران میشود و دوستان نیز درباره شما نگران میگردند ولی در حالی که وضع شما برای دیگران رقت انگیز می نماید شما هرگز احساس رنج و آزار نخواهید داشت غرق شدن در هر کار شورانگیز و همواره درباره آن اندیشیدن نه تنها زحمت و رنج نیست بلکه نوعی لذت و خشنودی است.

خوش بینی و پایداری برای چیره شدن بر موانع به چگونگی پیوند عاطفی شما به کارتان بستگی دارد و اگر شما سرپرستی دیگران را برعهده دارید باید با اشخاص گوناگونی کار کنید. شماری از این اشخاص در هر فرصتی به بحث و جدل میپردازند برخی دیگر پیوسته دستور یا راهنمایی شما را بد می فهمند و گروهی دیگر چنین مینمایند که نمیتوانند با فکری آزاد به اندیشه های شما توجه کنند. این وضعمی تواند افسردگی، عصبانیت و نومیدی در شما بیافریند. حتی در چنین حالی... شما نباید امیدواری خود را از دست بدهید. بلکه باید بر این باور بمانید که برای نفوذ در زیر دستان کند ذهن و یاری دادن به آنها تا کار خوبی به انجام برسانند راهی وجود دارد شما هرگز نباید از کوشش در ترغیب کارگر سرسخت و یک دنده برای تن دادن به همکاری دست بکشید اگر کار خود را دوست بدارید کار هرگز برای شما سخت و آزار دهنده نخواهند شد. دشواریهای پردردسر و معضلات سخت هرگز اعتماد شما را سست نخواهند کرد؛ شما میدانید که بر آن دشواریها چیره خواهید شد و از کاری که انجام داده اید خشنود باشید. آن لحظات لذت بردن و خشنود شدن شجاعت شما را که با آن کار را بر عهده می گیرید افزایش خواهد داد. اما اگر از کاری که میکنید خشنود نباشید هیچ چیز درست پیش نخواهد رفت. شما وضعی رقت انگیزتر پیدا خواهید کرد و احتمال میرود سر دردی مزمن بر شما عارض شود. اگر رویای شوق انگیز شما آن باشد که هر چه زودتر بتوانید کار را رها کنید قادر نخواهید بود کاری را که آغاز کرده اید به پایان برسانید هر قلمروی از کار و کوشش چنین خطرهایی را برای اشخاص بی تعهد در بر دارد. شما تنها زمانی یک نقاش برجسته خواهید شد که نقاشی را با عشق آغاز کنید هر کسی که هنر را دوست نداشته باشد، هرگز هنرمند نخواهد شد گرچه کوششی سخت از خود نشان دهد ممتاز شدن در قلمرو هنر کاری بس دشوار است حتی اگر شما به راستی آن را دوست بدارید برای کسانی که به درستی به کارشان دلبستگی ندارند کامیابی بسیار گول زننده خواهد بود.

مردمی که به کار راهه ی (سبک) شغلی خاصی در کسب و کار متعهد میگردند این تعهد را به خود و همکارشان و به شرکتشان مدیون هستند که به آنان فرصت میدهند تا به رازهای کامیابی دست پیدا کنند. این زاویه ای بنیادی است که بدون آن کوشش ما نمیتواند به کامیابی برسد، گرچه ما همه توان خود را با سخت کوشی به کار بگیریم چنین خصلتهایی اجزای نوعی استعداد اشراقی است که شخص از راه تجربه ی شخصی و آگاهی درونی به آن دست می یابد و چیزی نیست که بتوان آن را به دیگران آموخت. آنچه دیگران به شما میگویند میتواند آگاهی سودمندی باشد ولی مایه رسیدن به مقام حرفه ای توانمند هنگامی در شما جان میگیرد که شما از راه انداختن تجربه سرانجام به کشف خود دست پیدا کنید. احتمال میرود شما ناگزیر باشید سخنان درشت و رفتار خفت بار بالادستان خود را تحمل کنید ولی برخورد با چنین تجربه هایی مهارتهای شما را نیرومندتر خواهد کرد و بر دانش و آگاهی شما خواهد افزود. هر کس تا بدان درجه از کفایت و پیشرفت شغلی در شرکت دست می یابد، باید کارش را دوست بدارد در غیر این صورت فراگرد آموختن و تجربه اندوختن به جای آن که بصیرت تازه در بهترین جلوه های کار فراهم آورد تنها موجب دلسردی و حیرت خواهد شد  .

 

مشاهده کتاب آداب مدیریت و اداره دفاتر مشاورین املاک

 

جهت دریافت اطلاعات بیشتر و خرید کتاب با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:

مجید کیوانپور 09129374020