فصل پنجم: تغییر از ذهنیت کارمندی به کارآفرینی - بخش اول

بعد از گذشت پانزده سال از آشنایی با اسطوره پرتلاش زندگی شخصی ام استاد (برایان ترسی) و پس از گذراندن دوران بسیاری زیبایی از زندگی کاری و شخصی و پیشرفتی که به نظر شخصی خود و اطرافیان قابل توجه بوده است بر آن شدم تا همچون گذشته اثر دیگری از جناب (برایان تریسی) را ترجمه کنم. امروز اهمیت شروع و راه اندازی یک کسب و کار برای هموطنانم در ایران بسیار جدی ست در کنار آن باید توجه داشت که هر کدام از ما برای ایجاد آن احتیاج به آگاهی و دانش داریم طی سالهایی که شاگردی بسیاری از اساتید ایرانی و فرنگی را در کارنامه ی خود داشتم تاثیر عمیقی را که نوع نگاه و نگرش این بزرگواران بر من و سایر دانش آموختگان گذاشته است، به شکل ملموسی درک کرده ام.

تغییر از ذهنیت کارمندی به کارآفرینی

 

حالا که کارتان را شروع کرده اید چگونه ذهنیت تان را از دیدگاه فرد مشغول به کار برای دریافت دستمزد به ذهنیت فرد کارآفرین تغییر می دهید؟

این ذهنیت استحقاق در برابر استحقاق نداشتن است. هیچ کس چیزی به شما مدیون نیست همان طور که مرتب میگویم مردم عاشق امنیت هستند. بنابراین شرکتها به صورت ماهرانه امنیت را در ازای درآمد کم تر به آنها پیشنهاد میدهند. شما میتوانید شخصی را استخدام کنید که درآمد خاصی را از فعالیتهایش خلق کند و میتوانید مقداری از آن را به آنها بدهید این قانون بیشتر از یک سوم درآمد کسب شده شان نیست ولی بهتر است یک ششم و حتی یک دهم باشد.

به شرکتی مثل مایکروسافت نگاه کنید. این شرکت امروز صدوبیست هزار کارمند دارد و یکی از سودآورترین شرکتهای دنیاست. هر کدام از این افراد ارزش بیشتری را نسبت به هزینه شان ایجاد میکنند، بنابراین تمامی این افراد سودآور هستند.

کارمند خوب کارمندی است که رایگان باشد و در کنارش سود ایجاد  کند. این موضوع یعنی صرف نظر از پرداختی شما به آنها، درآمد کسب شده به وسیله ی آنها بیش تر از هزینه ی پرداخت شده توسط شما برای حفظ آنها به عنوان کارمند است. بنابراین هر شخص جدید نوعی منبع سود اضافی است و بعضی از آنها منبع سود خارق العاده ای هستند.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

مردی مثل استیو بالمر» را در نظر بگیرید که به کالج رفت و بعد برای شرکت بزرگی به اسم براکتراند گمبل مشغول به کار شد. در یک اتاقک کوچک کار کرد و از آنجا راهش را تا جایی ادامه داد که اطرافیانش متوجه شدند این مرد نتیجه گیرنده ای واقعی ست. درآمد کسب می کند. اگر در موقعیت مناسب قرارش دهیم صرف نظر از میزان پرداخت به او به سود بیشتری دست پیدا میکنیم، بنابراین آنها کارهای بیش تری را به او سپردند مسوولیتهایش را بیش تر کردند و تعداد کارمندان زیر دستش را بالا بردند. سرانجام رئیس مایکروسافت شد. و سهام مایکروسافتش موقع بازنشستگی ۶۷ میلیارد دلار ارزش داشت. در حالی که او به عنوان یک کارمند سودآور شروع به کار کرد.

مردم به این خاطر مشغول کار برای شرکتهای دیگر می شوند که بیش تر از فرصت و درآمد واقعا بالا که از طریق ورود همه جانبه مثل بازی پوکر ممکن است دنبال امنیت هستند اگر موفق باشید. می توانید مقدار زیادی درآمد داشته باشید. در عوض آنها برای شرکت دیگری کار می کنند که به آنها امنیت و آسایش میدهد مراقبت های پزشکی برنامه های پس انداز و روزهای تعطیل به مخاطبانم می گویم «من و شما با اکثر مردم متفاوتیم ما فقط میتوانیم چیزی را که شکار می کنیم بخوریم. اگر فروشی نداشته باشیم و درآمدی ایجاد نکنیم، پس چیزی نخواهیم خورد

نگرش شماره ی یک برای موفقیت در زندگی کسب و کارها و کارآفرینی خود مسوولیتی ست قبلا به این موضوع اشاره کردم که کشف این موضوع زندگی من را برای همیشه تغییر داد متوجه شدم اگر مسوولیت زندگی ام را بر عهده گرفته بودم هیچ محدودیتی برای کارهای قابل انجام از  طرف من وجود نداشت تا زمان داشتن هدفی آشکار با برنامه ی کاری (مجموعه ای از اهداف همپوشان می توانستم هر موضوع مورد نیاز برای کسب درآمد بالاتر را یاد بگیرم شما زندگی میکنید و در نقطه ای مشخص متوجه میشوید که «سلام من مسوول هستم من مسوول زندگی خودم هستم تا وقتی عذر و بهانه ای نیاورم میتوانم هر کاری را که می خواهم انجام دهم

چند سال پیش ناشری با من تماس گرفت هیات تحریریه ی افراد برتر خانه ی انتشارات یکی از بزرگترین موسسات کشور در این زمینه) جلسه ای داشتند و پرسیدند چه موضوعی خوب است؟ مردم امروز چه نوع کتابهایی را می خرند؟ ما همیشه دنبال یک موضوع جالب هستیم چیزی که مشتریان بالقوه واقعا دنبالش باشند به آن نیاز داشته باشند و بتوانند از آن استفاده کنند

ان ها نتیجه گرفتند بازار بزرگی برای خود انضباطی وجود دارد آنها من را از این صنعت میشناختند. بنابراین مرا فراخواندند و گفتند. هما فکر میکنیم شما بهترین فرد برای نوشتن کتابی در مورد خود انصباطی هستید نظر خودتان چیست؟»

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله محمودیه تهران

 

گفتم «من از جوانی مشغول مطالعه ی خود انصباطی بوده ام چون خود انضباطی به معنای تسلط بر نفس خود کنترلی و خود مسئوولیتی ست. من این موضوع را دوست دارم چون موضوع بسیار مهمی است. این موضوع ضربان قلب موفقیت است. شما هیچ بهانه ای ندارید

بنابراین کتابی نوشتم با عنوان بهانه ممنوع قدرت خود انضباطی هزاران نسخه از آن کتاب به بیست و پنج زبان مختلف فروش رفت. اخیرا مشغول ارائه ی یک کنفرانس اینترنتی برای مردم آلمان بودم. دو نفر از افراد شرکت کننده کتابهای شان به زبان آلمانی را بالا گرفتند. این کتاب را تکان میدادند و در حالی که لبخندی بر صورت شان نقش بسته بود میگفتند «این کتاب زندگی من را تغییر داد

در تمام دنیا هیچ بهانه ای نیست. وقتی کاری عملی نمی شود. شما یک  دقیقه از انرژی با خشم یا سرخوردگی خود را هدر نمی دهید. می گویید. من مسوولم» به نظر من این کلمات جادویی هستند من مسوولم من مسوولم مثل صدای طبل، من مسوولم»

فروش شما کم شده است. درآمدتان پایین است مشکلات مالی دارید. فردی را استخدام کرده اید و مشخص شده است که این فرد نامناسب با احمق است وارد معامله ی تجاری بدی شده اید پول تان را از دست داده اید.

شما فقط می گویید یک دقیقه صبر كن من مسوولم» شخص دیگری را مقصر نمیدانید این موقعیت را مقصر نمی دانید. اقتصاد را مقصر نمی دانید فقط میگویید، «من مسوولم»

در دنیای امروز و به ویژه کشور ما دو نوع انسان وجود دارد. از پیک طرف گروهی از افراد معتقدند که دیگران مسوول هستند. اگر چیزی برای شان به خوبی پیش نرود شخص دیگری مقصر است. در واقع بعضی فلسفه های سیاسی فقط به این خاطر وجود دارند که بتوانند شخص دیگری را برای یک اتفاق غلط در جایی و به نحوی مقصر بدانند.

در طرف مقابل شما ذهنیت دیگری دارید که همان ذهنیت خود مسوولیتی ست. حالا شما فکر میکنید که پرتلاش ترین تحسین برانگیزترین محترم ترین رهبران و موفق ترین افراد در طول زمان چه کسانی هستند؟ این افراد همیشه خود را مسوول می دانند شما نمی توانید فرد موفقی را تصور کنید که همیشه فرد دیگری را برای تمام مشکلاتش سرزنش کند.

 

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

 

بعضی ها می گویند من باید دو برابر مبلغ پرداختی را دریافت کنم. بر چه اساس؟ بر چه اساس باید مبلغی بیشتر از مقدار امروزی را دریافت کنی؟

اگر میخواهید مبلغ بیشتری به شما پرداخت شود، فقط بگویید. من مسوول افزایش ارزشم هستم من مسؤول انجام کار بیش تر، شروع کمی زودتر کار و ماندن سر کار تا کمی دیرتر هستم. اگر این کار را بکنم به طور خودکار مبلغ بیشتری به من پرداخت می شود. اگر انرژی  بیش تری در کار بگذارم در مقابل دریافتی من هم بیش تر خواهد بود. به این موضوع با توجه به کتاب مقدس قانون کاشت و برداشت گفته می شود

فرد هر چه را بکارد درو میکنند. اگر از کشت امروزتان راضی نیستید پس چیز دیگری و به میزان بیش تری بکارید.

خود مسوولیتی نقطه ی شروع کارآفرینی موفق است. بدون آن هیچ چیز ممکن نیست. خود مسوولیتی برای تضمین موفقیت کافی نیست ولی برای موفقیت کاملا ضروری است.

را به یاد داشته باشیم از نظر من این عامل یکی از مهم ترین چیزهایی است که باید در جهان بدانیم انسان همیشه دنبال راه هایی سریع تر و آسان تر برای رسیدن به خواسته های خود بدون هر گونه نگرانی با نگرانی اندک در مورد پیامدهای بلند مدت آن است. مردم میخواهند زندگی کنند میخواهند با دیگران معاشرت داشته باشند می خواهند خانه داشته باشند و همیشه دنبال راه هایی برای انجام سریع تر و آسان تر این کارها هستند.

همیشه خود را به نحوی منضبط کنید تا در مقابل این گرایش طبیعی برای انجام آسان تر امور مقاومت داشته باشید. همان طور که گفتم آسانی بدون سختی اولیه به دست نمی آید و عادت های جدید همیشه قبل از آسان شدن سخت هستند.

سال ها پیش سیستمی به نام فرمول هزار درصد را توسعه دادم این سیستم را در سالهای متمادی اجرا کردم و آموزش آن به بقیه ی افراد را هم شروع کردم خیلی ساده است.

چگونه درآمدتان را هزار درصد افزایش میدهید؟ بر اساس فرمول اگر سالانه درآمدتان را بیست و پنج درصد افزایش دهید درآمدتان در طی ده سال ده برابر خواهد شد. چگونه درآمدتان را سالانه بیست و پنج درصد. افزایش می دهید؟ با شروع زودتر کار بیشتر ماندن بیش تر در سر کار ارتقای مهارت های خود و تمرکز روی مهم ترین فعالیتهای خود، بازدهی خود را به میزان دو درصد در ماه بیش تر می کنید.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب خلق یک کسب وکار ثروت ساز

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب