همواره موفقیت و رسیدن به اهداف برای همه ی ما اهمیت بسیاری داشته است، طوری که سعی کرده ایم با مطالعه و شرکت در سمینارها، شنیدن فایل های صوتی و تماشای فیلم های انگیزشی، انرژیمان را چند برابر کنیم تا بتوانیم به اهداف مکتوب مان دست یابیم. سالها مطالعه و کسب تجربه و بهکاربردن مطالبی که در کلاس درس اساتید برجستهی موفقیت همچون دکتر «برایان تریسی» استاد بینظیرم، استاد «جک کنفیلد» و «جان دمارتینی» آموختم، من را به آشنایی با آثار استادی رساند که حقیقتا بینظیر است.
چهارمین تکنیک پاکسازی موسیقی درمانی
همان طور که گفتم حدود شصت سالگی تصمیم گرفتم به دنیای موسیقی بسوندم این یکی از آرزوهای من بود نگاهی به زندگی ام انداختم و گفتم «خب تا این جا موفقیتهای زیادی به دست آورده ای حالا میخواهی چه کار کنی؟ فکر کردم همیشه دوست داشتم موسیقی بنوازم
قبل از آن سازدهنی زده بودم که ابزار موسیقی کوچک و زیبایی برای جمع های دوستانه است میتوانستم به صورت بداهه موسیقی بلوز بنوازم ولی میخواستم گیتار بزنم ترانه بنویسم میخواستم وارد استودیو شوم. رویای ضبط آلبوم خودم را در سر داشتم که البته رویای بلند پروازانه ای بود. هیچ کس نمی گفت برو این کار را انجام بده» فقط یک ندای درونی بود.
به همین خاطر تصمیم گرفتم هر طور شده وارد دنیای موسیقی شوم یاد بگیرم آواز بخوانم گیتار بزنم و آهنگ بنویسم یاد بگیرم چگونه با یک گروه به استودیو بروم و چندین قطعه اجرا کنم
حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟ وحشت چرا؟ چون شروع هر کار جدیدی با استرس همراه است. اگر تصمیم بگیرم کوهنوردی کنم، ناگهان ترس از کوهنوردی قهرمان شدن استقامت و مهارت داشتن به سراغم می آید. اگر بر آنها غلبه نکنم از هیچ کوهی صعود نخواهم کرد.
در مورد موسیقی هم همین طور است میدانستم وحشتی که وجودم را فرا گرفته بود برای هر کس دیگری که میگوید این دستاوردی است که می خواهم به وجود می آید. به همین خاطر است که می گویم یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهید این است که تصمیم تان را بیان کنید. دستاورد مطلوب تان چیست؟ آن را مطرح کنید. آن را بنویسید، چون دومین چیزی که به سراغتان می آید. دنیایی از باورهای محدود کننده باید از ابزار پاکسازی آنها استفاده کنید.
من هم باید همین کار را می کردم ترسیده بودم چطور این کار را انجام دهم؟ من حتی توی حمام آواز نمی خوانم حتی پشت فرمان اتومبیل آواز نمیخوانم چطور میتوانم در استودیو بخوانم؟ من گیتار زدن بلد نیستم، فقط چند آکورد میشناسم که نمیدانم چگونه با آنها کار کنم
بنابراین برای رهایی از باورهای محدود کننده استفاده از تکنیک های این کتاب از جمله تکنیکهایی را که هنوز به آنها نرسیده ایم، شروع کردم. این باورها و باورهای مربوط به ضبط را چنان از بین بردم که توانستم طی پنج سال پانزده آلبوم ضبط کنم.
قصدم لاف زدن نیست میخواهم یک داستان آموزنده نقل کرده باشم. وقتی این باورها را از بین میبرید وقتی از آنها پاک می شوید، می توانید با شتاب به سوی دستاوردهای دلخواهتان حرکت کنید.
این همان کاری ست که من در مورد موسیقی انجام دادم و حالا یک موسیقیدان در حوزه ی شفا بخشی هستم خودم را اولین خواننده ترانه سرای خودیار جهان نامیده ام بخشی به این دلیل که مثل یک بازاریاب فکر می کنم. کتابهایی مثل بازاریابی هیپنوتیزمی نوشته ام و به نویسنده ی آگهی های تجاری و بازاریاب اینترنتی مشهورم در ضمن کتابی درباره ی پی تی بار سوم با عنوان هر دقیقه یک مشتری متولد می شود. نوشته ام بنابر این بازاریابی بخشی از زندگی من است.
وقتی به فکر ساختن موسیقی افتادم با خودم گفتم هر هفته هزار تا سه هزار آلبوم جدید منتشر میشود چه چیزی موسیقی مرا منحصر به فرد میکند؟ چطور میشود در بین یک جمع برجسته شد؟
با دقت در آثاری که در آن زمان تولید میشدند. فکر کردم، «هی هیچ کس موسیقی خود یاری نمی سازد بنابر این خودم را موسیقیدان خودیار نامیدم و تصمیم گرفتم موسیقی درمانی تولید کنم
این کار از یک نظر صرفا یک ترفند بازاریابی است، چون راهی ست برای این که کار متفاوتی انجام دهم و خودم را در بازار مطرح کنم ولی از طرف دیگر یک تکنیک پاکسازی واقعا مفید است.
بیایید یک بار دیگر مفهوم برنامه ریزی تلویزیون را مرور کنیم ما ناخود آگاه و بدون هیچ مقاومتی همه ی آن چه را که رسانه ها برای ما می سازند بارگیری میکنیم میپذیریم و می ترسیم فکر میکنیم جهان با کمبود مواجه است فکر میکنیم جهان میخواهد ما را ببلعد.
موسیقی هم همین کار را میکند. یک نمونه از این دست آثار گروه راک رولینگ استونز است. من عاشق رولینگ استونز هستم؛ موسیقی شان را دوست دارم و لذت میبرم از این که چندین دهه جایگاه شان را حفظ کرده اند. ولی خیلی ها به خودشان می گویند من نمی توانم به چیزی که میخواهم برسم هر راهی را امتحان میکنم کتاب میخوانم فیلم می بینم هر کاری را که از من خواسته میشود انجام می دهم ولی به آن چه می خواهم نمی رسم.
ناگهان این ایده به ذهنم رسید خدای من رولینگ استونز در دهه ی ۱۹۸۰ به گوش ما خواند شما همیشه به آن چیزی که می خواهید. نمی رسید آنها مکرر این آواز را خوانده اند احتمالا همه آن را شنیده اید و چه بسا آن را میخوانید آنها بدون این که بدانیم نوعی عبارت های تلقینی را وارد معز ما میکنند و آنها را صرفا به این خاطر که جذاب هستند. بدون هیچ تردیدی می پذیریم خیلی از ما سرمان را تکان میدهیم و میگوییم «بله، درست است. من نمی توانم همه ی آن چه را که می خواهم به دست آورم»
نتیجه ی مهم بدانید موسیقی برنامه ریزی تان میکند. شنیدن آوازهایی که باعث ناراحتی افسردگی و ناامیدی میشوند مانع رشد است و شما را از قرار گرفتن در مسیر دستیابی به دستاوردهای مورد نظرتان باز می دارد.
وقتی ساز دهنی یاد میگیرید یکی از اولین آهنگ هایی که می زنید بلوز است چون سازدهنی اغلب برای نواختن این نوع آهنگ ها مورد استفاده قرار می گیرد. اولین چیزی که درباره ی موسیقی بلوز به ذهن من رسید این بود که موسیقی غمگینی است و این باور را القا می کند که تنها و شکست خورده هستید و تنها چیزی که دارید بطری آبجو و سگتان است. موسیقی بلوز از دسته ی موسیقی های غمگین و در عین حال جذاب است. شنیدنش حس خوبی دارد و در عمق وجودتان نفوذ می کنند.
ولی وقتش است که بیدار شوید این موسیقی شما را برای فقر و محدودیت برنامه ریزی میکند در مورد موسیقی هم درست مثل زمانی که تلویزیون تماشا میکنید اگر نسبت به این برنامه ریزی هوشیار باشید. روی شما تاثیر نمی گذارد ولی وقتی ناهوشیار هستیم، وقتی این اطلاعات را بدون هیچ تردیدی می پذیریم به بخشی از برنامه ی ما و بخشی از نرم افزار ذهنمان تبدیل می شود.
می خواهیم نسبت به این تاثیر هوشیار باشیم میخواهیم موسیقی هایی را که گوش میدهیم آگاهانه تر انتخاب کنیم به همین خاطر در این مرحله به شش آلبوم خواننده ترانه سرا اشاره میکنم که آهنگهای شان را خودم نوشته ام این مجموعه تلاشی است برای این که جایگزینی برای آهنگهایی از نوع بلوز بازم تلاش میکنم موسیقی مثبت خلق کنم موسیقی شاد بسازم نوعی موسیقی بسازم که همان کیفیت به یادماندنی و گیرایی موسیقی های رولینگ استونز را داشته باشد ولی شما را به شیوه ای مثبت برنامه ریزی کنند. تا بتوانید به دستاوردهایی که میخواهید دست پیدا کنید.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک