فصل هفتم: به کارگیری استعدادهای برتر و مدیریت شان برای موفقیت - بخش هفتم

بعد از گذشت پانزده سال از آشنایی با اسطوره پرتلاش زندگی شخصی ام استاد (برایان ترسی) و پس از گذراندن دوران بسیاری زیبایی از زندگی کاری و شخصی و پیشرفتی که به نظر شخصی خود و اطرافیان قابل توجه بوده است بر آن شدم تا همچون گذشته اثر دیگری از جناب (برایان تریسی) را ترجمه کنم. امروز اهمیت شروع و راه اندازی یک کسب و کار برای هموطنانم در ایران بسیار جدی ست در کنار آن باید توجه داشت که هر کدام از ما برای ایجاد آن احتیاج به آگاهی و دانش داریم طی سالهایی که شاگردی بسیاری از اساتید ایرانی و فرنگی را در کارنامه ی خود داشتم تاثیر عمیقی را که نوع نگاه و نگرش این بزرگواران بر من و سایر دانش آموختگان گذاشته است، به شکل ملموسی درک کرده ام.

بنابراین من به توصیه های آنها عمل کردم و دیگر هیچ وقت کسی را استخدام نکردم که قبل از آن کارمندانم تاییدش نکرده باشند. در حال حاضر نرخ استخدام در مقابل اخراج و استعفای ما تقریبا صفر است. اگر فردی این جا را ترک کند فقط به خاطر توانایی نداشتنش در توسعه ی مهارت های جدید با اجبار برای ازدواج در جایی دیگر با چیزهای مشابه است. ما در دفتر خود دو زن داشتیم که فوق ستاره بودند. ولی ازدواج کردند و رفتند. زندگی ادامه دارد.

خلاصه این که حداقل با سه نفر مصاحبه کنید با شخصی که در نظر دارید حداقل سه بار مصاحبه کنید حداقل در سه جا مصاحبه کنید و بعد از سه نفر دیگر بخواهید تا با آنها مصاحبه کنند و نظرشان را به شما بگویند اگر به عنوان کارآفرین شروع به کار کرده اید و کارمندی ندارید از یکی از دوستانتان بخواهید تا با او مصاحبه کند. شما هم در مقابل موافقت میکنید تا با کاندیداهای دوست خود مصاحبه کنید. هر دست دست دیگر را میشوید این کار باعث صرفه جویی در وقت و سختی ها می شود.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

یکی از الزامات دیگر بررسی شخصی رزومه ی افراد معرفی شده است. فرد استخدام کننده باید رزومه ها را بررسی کند این موضوع به معنی تماس با شخصی ست که فرد قبلا برای او کار میکرده است. با توجه به جامعه ی پیگردپذیر ما هیچ کس نمی خواهد چیزی بگوید که به دردسر بیفتد. شما این موضوع را میدانید. بنابراین میگویید «من دنبال استخدام این شخص برای انجام این کار هستم. آیا می توانم چند سوال مورد او بپرسم؟».

آن ها خواهند گفت «خب حتما آنها به شدت محتاط هستند، چون نمی خواهند به مشکلی بربخورند.

بپرسید، می توانید به من بگویید که آیا از نظر شما او برای این کار خاص مناسب است یا نه؟ مسوولیتهای خروجی این موارد خواهند بود هم این موارد هستند.

پاسخ سان مثبت یا منفی خواهد بود آنها اطلاعات کمی را در اختیار شما قرار می دهند.

شما می پرسید آیا توصیه یا پیشنهادی در مورد استخدام این شخص دارید؟» من مورد خاصی را به یاد می آورم که آنها گفتند، «فقط یک نکته ی کوچک او ذهنیت شرکتهای بزرگ را دارد. شخص بسیار خوبی است ولی ذهنیت شرکتهای بزرگ را دارد کاملا بی ضرر به نظر می رسید، بنابراین فقط گفتم، ممنون

منظورش این بود که او فاجعه است. او در یک شرکت بزرگ کار کرده بود و در بخش منابع انسانی فعالیت میکرد و عادت داشت تمام کارها را به افراد دیگر واگذار کند وقتی کار برای من را شروع کرد. وظیفه اش تعامل با مشاوران و مربیان ما در سراسر کشور بود.

اولین کاری که کرد خاموش کردن تلفنش و پاسخ ندادن به تماس های تلفنی افراد بود. به همه اعلام کردیم او پشتیبان شخصی آنها خواهد بود با همه ی اینها به هیچ تماسی پاسخ نمی داد. همه چیز را متوقف کرده بود. دستیاری در دفتر را پیدا کرد و به او گفت با این افراد تماس بگیر

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله محمودیه تهران

 

بعد از یک یا دو هفته متوجه این موضوع شدم مشتریان با من تماس می گرفتند و می گفتند ما هرگز نمی توانیم پاسخی از او دریافت کنیم نمی توانیم پاسخ سوالها را بگیریم با او برخورد کردم و او گفت «نه نه شما متوجه نیستید این کار من نیست من مشاور ارشد منابع انسانی هستم و اگر آنها هر گونه سوال یا مشکلی داشته باشند می توانند پیام بگذارند و «سوزان با آنها تماس خواهد گرفت.

ما شرکت کوچکی هستیم همه چیز یک به یک و چهره به چهره است. در شرکتهای کوچک هیچ درجه ای از جدایی وجود ندارد. اگر فردی سوال، مشکل با نیازی داشته باشد بلافاصله به راه حل نیاز است. آنها میخواهند چیزی بفروشند میخواهند تعطیل کنند می خواهند چکی دریافت کنند. حدود دو سه ماه مشغول به کار بود. بالاخره اخراجش  کردم. دو یا سه سال کار نکرد. هیچ کس استخدامش نمی کرد. آنها بهتر از من او را بررسی کردند و او هیچ وقت برای استخدام شدن آنها را به من ارجاع نمی داد تا از من در مورد او بپرسند.

یک سوال دیگر که میپرسید این است آیا حاضرید دوباره این شخص را استخدام کنید؟ اگر پاسخ شخص منفی باشد. می گویید. می توانید دلیلش را به من بگویید؟ اغلب به اطلاعات گران بهایی دست پیدا خواهید کرد.

به هر حال این کار باعث محک زدن فرد مورد نظر می شود. اگر کارفرمای قبلی حاضر به استخدام مجدد شخص نباشد، کار شما برای استخدامش احمقانه خواهد بود. آنها به شما می گویند، «هشدار قرمز هشدار قرمز» ولی خودشان را در معرض هیچ مسوولیتی قرار نمی دهند. اگر بگوید این شخص را استخدام نمیکنم لازم نیست دلیلی را بیان کنید. این حرف پیام لازم را به شما می رساند.

 

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

 

در مورد کاندیدای دستیار شخصی با یکی از مدیران صحبت می کردم. از او پرسیدم آیا شما دوباره این شخص را استخدام می کنید؟» گفت. قطعا او بهترین شخصی ست که تا به حال در این شغل داشته ام فقط به خاطر تغییر شرکت و ورود به یک کسب و کار جدید و از بین رفتن شغلش مجبور شدم تا به او اجازه دهم ترکمان کند ولی فورا استخدامش خواهم کرد بنابراین استخدامش کردم سه سال برای من کار کرد و عملکرد فوق العاده ای داشت.

آخرین سوالی که می پرسم این است آیا چیز دیگری هست که باید بدانم؟» این زمانی است که بد خواهد شکست اغلب خواهند گفت. «خب، او عاشق ماری جوانا با مواد مخدر است با مطمئنا عاشق نوشیدنی خود است با هر چیز دیگری چیزی را فاش میکنند که یک نوع هشدار قرمز است.

بنابر این شخصا ارجاعات و رزومه ها را بررسی کنید و از نکات مهم یادداشت بردارید آن را بنویسید آن را بنویسید آن را بنویسید. ممکن است.  با دو سه یا چهار نفر متفاوت حرف بزنید به حافظه تان اعتماد نکنید که حرف های افراد مختلف در مورد افراد مختلف را به یاد خواهید آورد.

قانون بعدی این است که عمل استخدام را به آهستگی انجام دهید و در صورت لزوم سریع آنها را اخراج کنید این چیزی است که بزرگ ترین شرکت ها یاد گرفته اند خیلی آهسته پیش بروید ولی اگر اشتباه کردید. سریع اخراجشان کنید یک قاعده ی اساسی وجود دارد که بهترین زمان برای اخراج شخص اولین باری است که این فکر به ذهن شما خطور می کند. اگر فکر میکنید اشتباه کرده اید. پس اشتباه کرده اید. آن را متوقف کنید. به سرعت جلوی ضررهای بیش تر را بگیرید.

سرانجام کار آنها را از جای درست و با قدرت شروع کنید. وقتی شخصی را در کار جدید مشغول میکنید کار زیادی به او بدهید از آنها بخواهید تا ده کار مختلف را انجام دهند و روز دیگر ده کار جدید به آنها محول کنید. اشتباه بزرگ خیلی از شرکت ها این است که به افراد اجازه می دهند تا در آن جا خوش نشینی کنند وارد محل کار شوند، با همکاران خود ملاقات کنند پشت میز کار خود بنشینند و عکس های خود را به در و دیوار بزنند.

یکی از بهترین شغلهای من زمانی بود که در حدود سی سالگی به تازگی امتحانات دانشگاه را برای مدیریت بازرگانی به پایان رسانده بودم ساعت ۳:۳۰ از مصاحبه به خانه برگشتم و تلفن زنگ خورد. رئیس اصلی بود و از من پرسید آیا در مورد کار برای من فکر کرده ای؟» گفتم «بله می خواهم این کار را انجام دهم گفت عالی است. بیا شروع کنیم

ساعت ۳:۳۰ بعد از ظهر جمعه بود. گفتم «من صبح دوشنبه آن جا خواهم بود. چه ساعتی آن جا باشم؟»

گفت «الان چی؟».

دفترش حدودا بیست دقیقه با آپارتمان من فاصله داشت. گفتم «خب من بیست دقیقه ی دیگر آن جا خواهم بود.

کوچک ترین دفتر کل مجموعه را به من داد و مرا با فهرستی از کارها  تنها گذاشت. این نقطه ی شروع کارم بود و تا ساعت شش بعد از ظهر در آن دفتر بودیم آخر هفته کارم را شروع کرده تا صبح دوشنبه، غرق کار شده بودم تقریبا به مدت دو سال در آن کار غرق شدم. چیزهای بیش تری یاد گرفتم و درآمدی بیش از حد تصور داشتم، چون همیشه کارهای زیادی برای من در نظر می گرفت.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب خلق یک کسب وکار ثروت ساز

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب