فصل ششم: تاثیرگذاری در روابط - بخش دوم

دن «برایان» حالا که این همه مدت از مشاهل بودنت می گذرد، بگو  ببینم ازدواج طولانی مدت برای تاثیر گذاری روی همسرت یک بدهی ست با دارایی؟ آیا خودمانی شدن اختلالی در این وضعیت به وجود می آورد؟

برایان هر زن و مردی مجموعه قواعد خاص خودشان را دارند و کسی نمی تواند مجموعه ای از قواعد را برای دیگران پیش بینی کند. چون انسان ها خیلی با هم فرق دارند یک زوج دو ترکیب شیمیایی کاملا پیچیده هستند که با همدیگر ترکیب شده اند و ترکیب شیمیایی فوق العاده پیچیده ای به وجود آورده اند؛ بنابراین هیچ وقت در مورد دیگران قضاوت نمیکنم. معتقدم مهم ترین کار این است که به احساس درونی تان گوش کنید و ببینید شما را کجا می برد. فلسفه ی زندگی ام خیلی زود شکل گرفت ویژگیهای یک ازدواج موفق و پدرومادرهای خوب را مطالعه کردم و متوجه شدم احترام از هر چیز دیگری مهم تر است. تا وقتی به همدیگر احترام بگذارید ممکن است بحث و اختلاف نظرهای فراوانی هم داشته باشید ولی اگر احترام از میان تان برداشته شد. خیلی زود بقیه ی چیزها هم از بین خواهد رفت.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

به همین خاطر هم هیچ وقت به کسی بی احترامی نکرده ام و همیشه به زنم و بچه هایم احترام گذاشته ام حالا دیگر دو تا از بچه هایم ازدواج کرده اند. و آنها هم خیلی به همسرشان احترام میگذارند رابطه ی بسیار مثبت و استواری دارند چون شاهد رفتار من و باربارا» با یکدیگر بوده اند. وقتی حفت شان را پیدا کردند هم از آنها انتظار می رفت همین رفتار را با همدیگر داشته باشند و خب همین رفتار را هم دارند. شما به عنوان والدین بچه های تان الگوی رفتار آنها هستید معیاری برای آنها ایجاد می کنید که وقتی به سن بلوغ رسیدند همان طور رفتار کنند.

دن اغلب پیش می آید که گفت و گوهای جدال برانگیزی با دوستان نزدیک و همسرتان داشته باشید؛ به خصوص اگر بخواهید پیام درست ولی دردناکی به گوششان برسانید. علش این است که به آنها اهمیت  می دهید، برای تان مهم هستند ولی فکر میکنید باید یک جورهایی روی آنها تاثیر بگذارید تا تغییری در زندگیشان به وجود آورند. چگونه می توانید بدون لطمه خوردن به رابطه تان چنین گفت و گویی داشته باشید؟ چطور میتوانید کاری کنید تا بدون آن که شما را از سر خودشان باز کنند، سطح تاثیر گذاری تان را به نحو موفقیت آمیزی بیش تر کنید؟

برایان به نظرم یک فرآیند مستمر است. یک رابطه ی مستمر مبتنی بر گشاده رویی صداقت و احترام دارید؛ بنابراین هیچ وقت هیچ دیوار کشی منفی بافی و انباشتن احساسات منفی در کار نیست. همه همیشه با هم صداقت دارند. آن چه بیش از هر چیزی برای مان کارساز بوده این است که یک رابطه ی مستمر و کاملا آزاد با همدیگر داشته ایم و هیچ منفی بافی و انباشتن احساسات منفی در کار نبوده است. رابطه مان همیشه در جریان است به نظرم نکته ی مهم همین است.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله اوین تهران

وقتی خیلی جوان بودم مطلبی خواندم که میگفت اگر با فرد مناسبی ازدواج کنید همسرتان باید بهترین دوستتان شود. وقتی کسی را می بینید که مناسباتان است متوجه میشوید که بهترین دوست نان خواهد بود به این حالت رابطه ی مبتنی بر رویا» می گوید. اگر بهترین دوستتان باشد دیگر چیزی وجود ندارد که نخواهید با او شریک شوید چیزی وجود ندارد که نخواهید به او بگویید؛ چیزی وجود ندارد که مانع رسیدنش به آن شوید من و باربارا» همین طور هستیم. وقتی همدیگر را دیدیم از همان اول بهترین دوست هم شدیم؛ حالا چهار بچه و پنج نوه داریم به قول «الویس پریسلی کلی موضوع و کلی کار برای زندگی کردن داریم ولی هیچ وقت یک مشکل واقعی نداشته ایم.

دن بسیار عالی بیا فرض کنیم دوست خوبی داشته ای که سال هاست او را میشناسی ولی به یک الگوی رفتاری در زندگی اش پی برده ای مشروب می نوشد و این کار روی او تاثیر میگذارد با منفی بافی و خشمی  درونش می بینی که ناگهان سرتاپای وجودش را گرفته است و دیگر خودش نیست. آیا این موقعیتی ست که نه تنها باید جلوی او بایستی بلکه مجبوری به او بفهمانی برایت مهم است و عاشقش هستی؟ در یک موقعیت خاص این چنینی مثلا وقتی کسی دائم الخمر شده است، چه کار می کنی؟ در این حالت چه کار خواهی کرد؟

برایان یکی از اصول زندگی که در جوانی یاد گرفتم این است که افراد تغییر نمی کنند و اگر دست خودشان باشد، عادت های شان را بیش تر هم میکنند خیلی از ناکامیهای زندگی به این دلیل به وجود می آید که از کسی میخواهیم تغییر کند از کاری که انجام می دهند یا نمی دهند راضی نیستیم و از آنها میخواهیم تغییرش دهند.

ولی بزرگ ترین ترس فرد ترس از طرد شدن و پذیرفته نشدن است؛ این که بقیه دوستش نداشته باشند یا نپذیرندش هر وقت به فرد می فهمانید که حالت فعلی اش قابل قبول نیست ترس از طرد شدن را درونش زنده میکنید. بدترین ترسهای دنیا در این جمله خلاصه می شود. من به اندازه ی کافی خوب نیستم من به اندازه ی کافی خوب نیستم من به اندازه ی کافی خوب نیستم» بیش تر افراد در تمام طول عمرشان با این احساس دست و پنجه نرم می کنند؛ احساس این که به جهات مختلف به خوبی دیگران نیستند؛ در مدرسه به خوبی دیگران نیستند؛ در ورزش به خوبی دیگران نیستند؛ در کارشان به اندازه ی بقیه خوب نیستند؛ در فروش با در برآورده کردن نیازهای خانواده با در تناسب اندام شان به اندازه ی بقیه خوب نیستند.

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

بنابراین یکی از وظایف شما این است که هیچ وقت چیزی را به زبان نیاورید که احساس من به اندازه ی کافی خوب نیستم، یک جورهایی بدتر از بقیه هستم را در افراد زنده کند چون آنها تغییر نمی کنند. ولی واقعیت این است که افراد بعضی وقت ها تغییر می کنند. فکر کنم «دراکر» است که می گوید این طور نیست که هیچ معجزه ای اتفاق  نیفتند، ولی شما نمی توانید به معجزه تکیه کنید همین موضوع در مورد تغییر کردن افراد هم درست است. افراد ممکن است تغییر کنند؛ ولی فقط اگر خودشان خواهان این تغییر باشند فقط اگر ندایی درون شان بشنوند که به آنها میگویند قرار است کار متفاوتی انجام دهند.

دوستی داشتم که سی چهل کیلو اضافه وزن داشت. انگار می خواست یک گونی سیب زمینی را از مغازه کش برود و کت و شلوارش برای همین کار دوخته شده بود مدتی از او بی خبر بودم تا این که چند ماه پیش دیدمش لاغر و ترکه ای شده بود فهمیدم یک سال پیش تصمیم گرفته وزنش را برای همیشه کم کند. به همین خاطر هم یک گیاه خوار سخت گیر شده بود میدانید گیاه خوار سخت گیر به چه کسی می گویند؟ میخواهد از مواد اولیه ی تمام سس ها با خبر شوند. نمی خواهند در تهیه یک وعده ی غذایی حتی یک سر قاشق هم مایونز به کار رفته باشد؛ چون مایونز تخم مرغ دارد. به هر جهت او به یک گیاه خوار سخت گیر تبدیل شده بود و پنجاه شصت کیلو وزن کم کرده بود. به نظر می رسید چادری را روی گردنش نگه داشته است. چون هور لباس جدید سفارش نداده بود.

بیست سی سال اضافه وزن داشت ولی بالاخره تصمیمش را گرفته بود. افرادی را دیده ام که تصمیم گرفته اند دیگر سیگار نکشند، لب به مشروب نزنند، چیزی که ذره ای شکر داشته باشد نخورند یا به گیاه خوار سخت گیر تبدیل شوند. بعضی وقت ها نیمه گیاه خوار میشوند؛ یعنی ماهی هم می خورند ولی فقط خودشان میتوانند چنین تصمیمی بگیرند.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم تأثیرگذار بودن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب