در این کتاب دکتر مهدی نشاط الهام بخشی به خود و دیگران برای کسب بهترین ها را از بیان استاد خویش آقای "برایان تریسی" به زبان فارسی ترجمه نموده است.
همان متخصص وارد بیمارستان میشود یک بازیگر است؛ ولی درست مثل دکترها لباس پوشیده روپوش سفیدی به تن دارد گوشی طبی از گردنش آویزان کرده نموداری جلویش قرار داده و همه چیز را طبیعی نشان داده است تمام معاینه های پزشکی را انجام می دهد و بعد به آن یکی دکتر میگوید دکتر میخواهم با شما صحبت کنم و دکتر را از اتاق بیرون میبرد حدود پنج یا شاید هم ده دقیقه از اتاق بیرون می روند و بعد پزشک به اتاق بیمار بر می گردد و می گوید. هوای هیچ وقت خبری به این خوبی نداده ام این دکتر می گوید شما به نقطه ی عطف بیماری تان رسیده اید به هیچ وجه دروغ نمی گوید. از این لحظه به بعد حالتان روز به روز بهتر خواهد شد و ظرف چند هفته از بیمارستان مرخص میشوید و به زندگی عادی تان برخواهید گشت.» واقعا از شنیدن این خبر خوشحالم شما هم همین نظر را دارید؟ کاملا ایشان بهترین متخصصی است که در کشور وجود دارد و هیچ وقت در تشخیص هایش اشتباه نمی کند؛ اگر میگوید قرار است حالتان خوب شود و ظرف دو هفته از بیمارستان مرخص شوید، حتما درست می گوید این شکل کاملا موثری از تایید اجتماعی و نفوذ است.
با هزاران نفر حرف زده ام و به آنها گفته ام یک راه دیگر تاثیر گذاری ظاهر و تصور است. همیشه در حال بازاریابی و فروش باشید. راستش ماه گذشته یکی از موفق ترین ماههای سراسر عمر کاری ام بوده است؛ هجده جلسه در حدود دوازده کشور دنیا از اروپا و خاورمیانه تا کل آسیا سمینار داشته ام و با هزار یا دوهزار مخاطب صحبت کرده ام موضوعی که خیلی زود در این بازی یاد گرفته ام اهمیت لباس و سر و وضع ظاهری است.
یکی از مراجعه کنندگانم در مورد فرد بسیار سرشناسی حرف می زد که به سخنرانی اش رفته بودند. آن فرد سرشناس بسیار مغرور بود. شلوار جین پوشیده بود، تی شرت به تن داشت و کفشهای تنیس پایش کرده بود. و میخواست با مخاطبانش که مالکان حدود هشتصد کسب و کار بودند. حرف بزند. روی صحنه آمده بسیار گستاخ بود؛ جوری از ایده هایش حرف می زد که انگار یک تابعه ی بزرگ است و آن افراد هم از افراد عادی برای تاثیر گذاشتن روی آنها هیچ تلاشی نمی کرد گاهی روی یک چهارپایه می نشست؛ درست مثل فردی که در یک قهوه خانه ی بین راهی نشسته باشد. دستهایش را با آب و تاب تکان می داد و از این که چقدر باهوش است و چقدر تجربه دارد حرف می زد. بیست و نه سالش بود و میانگین سنی مخاطبانش احتمالا چهل و پنج تا پنجاه سال
آن فرد به من گفت هیچ چیز آن فضا به هم نمی خواند. می گفت آن فرد هیچ تلاشی نکرده بود تا مثل یک کارآفرین لباس بپوشد، مثل یک کارآفرین حرف بزند و جوری با مخاطبانش رفتار کند که انگار کارآفرینان رده بالا هستند؛ چون واقعا همین طور بود. بعضی از آنها سرشناس ترین کسیه ی شهر بودند او به من گفت شما با او زمین تا آسمان فرق دارید. واقعا عالی به نظر می رسید؛ انگار که از یک مجله ی مد بیرون آمده اید؛ برای همین هم وقتی سرپا می ایستید تا حرف بزنید همه میگویند این مرد واقعا میداند چه می گوید
امروز مشکل ما این است خیلی ها در دهه های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ بزرگ شده اند؛ آن زمان انفجاری در رشد وسایل با تکنولوژی بسیار بالا شکل گرفته بود؛ افراد با زیر پیراهن سر کار می رفتند و میلیون ها دلار كاسب میشدند؛ برای همین هم خیلی ها با خودشان فکر می کردند. شاید نتوانم پولدار بشوم ولی میتوانم مثل یکی از همین مفت خورها لباس بپوشم ولی چیزی که نفهمیده بودند این بود که آنهایی که مثل مفت خورها لباس می پوشیدند قبلا موفق شده بودند آنها میلیون ها دلار از سرمایه گذاریهای ریسک پذیر به دست آورده و یک ماشین مرسدس بنز در پارکینگ خانه شان پارک کرده بودند و به همین خاطر هم می توانستند لباس راحتی بپوشند ولی بیشتر مردم هنوز حق پوشیدن این جور لباس ها را پیدا نکرده اند چون موفقیتی به دست نیاورده اند به همین خاطر هم کسی حتی همتایانشان به آنها احترام نمی گذارد؛ آنها در اداره وقت شان را با دوستانشان به بطالت میگذرانند.
آنها متوجه شده اند شرکتهای نیویورکی به دو شرط اجازه ی پوشیدن این لباس ها را به کارکنانشان میدهند شرط اول این است که در رده های پایین شرکت باقی بمانند؛ چون هیچ آینده ای در رده های بالایی شرکت ندارند. شرکتها نمی خواهند چشم مشتریان شان به این افراد بیفتد. دوم این کار را به جای اضافه حقوق انجام دهند و به این ترتیب به جای گرفتن حقوق بالاتر حق دارند تیپ مخصوص روزهای تعطیل یا هر نیب غیر رسمی دیگری که دوست دارند بزنند. آنها اجازه دارند هر لباس راحتی که دلشان میخواهد بپوشند ولی دیگر خبری از افزایش حقوق نیست اگر به دفتر کسانی که در سیلیکون ولی (مرکز برندهای تکنولوژیک کار میکنند و لباس غیر رسمی می پوشند. رفته باشید، متوجه خواهید شد که هر وقت بانکدارها به دیدارشان می روند. یک کت و شلوار کراوات و اتاقی برای تعویض لباس ها دم دست شان است. بلافاصله به آن اتاق می روند و کت و شلوار میپوشند تا با بانکدارها و سرمایه گذاران ریسک پذیر ملاقات کنند فقط بعد از رفتن آنهاست که به آن اتاق بر می گردند و باز همان لباسهای غیر رسمی شان را می پوشند.
این حرف را هیچ وقت به خیلی از جوانها نزده اند ولی اگر می خواهید موفق باشید مثل آدم های موفق لباس بپوشید. مجله های تجاری را ورق بزنید به فوریس فورچن و بیزنس و یک نگاه کنید و درست مثل مدیران اجرایی ارشد لباس بپوشید جوری لباس بپوشید که انگار یکی از آنها هستید. این کار افراد را جذبتان خواهد کرد. آنها می خواهند دوروبرتان باشند. می خواهند با شما صحبت کند میخواهند از زندگی تان بدانند؛ چون اگر شبیه افراد موفق باشید آن وقت مصداق أن ضرب المثل می شوید که میگوید کبوتر با کبوتر باز با باز
این یکی از مهمترین چیزهایی است که به آن پی برده ایم ظاهر و تصویر یادتان باشد هر کاری که انجام میدهید یا به افراد کمک می کند یا به آنها آسیب میزند؛ هر چیزی حساب و کتاب دارد؛ هر چیزی به اعتبار و حیثیت تان اضافه میکند یا باعث کم شدنش می شود. پس باید تصمیم بگیرید.
دن خب برایان پژوهش با یافته ی مهم جدید دیگری در این رابطه وجود دارد؟ منظورم این است که کتاب «رابرت چالدینی» را کنار بگذاریم
و برویم سراغ پژوهشهای جدید روان شناسی برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP) زبان بدن علوم اعصاب آیا هیچ یافته ی مهم جدیدی وجود ندارد که بشود تاثیر گذاری را بیش تر کرد؟ میتوانی مطالبی را که تازگی ها در این مورد یاد گرفته ای با ما به اشتراک بگذاری
برایان من روزنامه ی وال استریت ژورنال بیزنس و یک فوریس فورچین و خیلی دیگر از نشریه های تجاری از جمله Inc و آنتروپرونر را دنبال میکنم یک روز مرد جوانی که در سن رشد است، تصمیم می گیرد به یک کارآفرین موفق تبدیل شود. پدرش یک کارآفرین بود. و اشتراک این نشریه ها را می خرید وقتی هنوز نوجوان بود. خواندن این نشریه ها را شروع کرد و عکس ها و زندگی نامه ی افراد را برش داد. عکس ها و زندگی نامه های روسای شرکتهای فوریس جنرال الکتریک و جنرال موتورز را در کتابی جمع آوری کرده بود. او نمادهای تصویری خاص خودش را ساخته بود و با این که هم سن و سالهایش کارت های بیس بال با تصاویر خواننده های پاپ را جمع میکردند او خلاصه ای از زندگی این کارآفرینان بزرگ را برای خودش گرد می آورد. مقاله های شان را می خواند. و گزیده هایی از کارهایی را که این افراد انجام داده واحدهایی که راه انداخته و پیشرفتهایی را که کرده بودند از روزنامه و مجله می برید.
وقتی ملک آنها تحت عناوین مختلف در طرح سازمانهای دولتی از جمله طرح فضای سبز اعلام موات بر اساس رای ماده ۱۲ سازمان زمین شهری تملک زمینهای املاک توسط اداره منابع طبیعی و ... قرار گرفته اند صاحبان و مالکی
وقتی ملک آنها تحت عناوین مختلف در طرح سازمانهای دولتی از جمله طرح فضای سبز اعلام موات بر اساس رای ماده ۱۲ سازمان زمین شهری تملک زمینهای املاک توسط اداره منابع طبیعی و ... قرار گرفته اند صاحبان و مالکی
به گزارش شش دنگ، قیمت مسکن در ایران طی دو دهه گذشته با افزایش سرسامآوری مواجه بوده است. این در حالی است که دستمزدها نتوانستهاند خود را به این تورم افسارگسیخته برسانند. این موضوع باعث شده تا رویای خا
از آغاز پیدایش جوامع بشری، انسان همواره به دنبال سرپناهی امن و راحت برای زندگی خود بوده است. غارها، چادرها، خانههای گلی و سنگی، همگی در طول تاریخ، نقش پناهگاه را برای انسان ایفا کردهاند. اما با گذر
استانبول، شهری با تاریخی غنی و فرهنگی پویا، همواره مقصدی جذاب برای زندگی و سرمایهگذاری بوده است. بازار مسکن این شهر نیز از این قاعده مستثنی نیست. با این حال، خرید آپارتمان در استانبول، به خصوص برای ک
در دنیای پرشتاب امروز، خرید و فروش ملک به امری پیچیده و زمانبر تبدیل شده است. یافتن ملک مناسب با قیمت ایدهآل، مذاکره با مالکان و مستاجران، و طی کردن مراحل قانونی و اداری، چالشهایی هستند که هر خریدا
نمای ساختمان، همچون لباسی فاخر، هویت و شخصیت بنا را به نمایش میگذارد و اولین برخورد بصری را با مخاطب رقم میزند. در عصر حاضر، با پیشرفت تکنولوژی و تغییر ذائقه زیباییشناختی، مفهوم "نمای مدرن" به عنوا
اراج، یکی از محلههای قدیمی و خوش آب و هوای شمیران، با وجود ساخت و سازهای متعدد، همچنان هویتی سرسبز و با طراوت را حفظ کرده است. این منطقه، در مقایسه با سایر نقاط تهران، از تراکم کمتری برخوردار بوده و
اقدسیه به عنوان یکی از محلههای اعیاننشین شمال تهران، از نظر موقعیت جغرافیایی، امکانات رفاهی، جاذبههای گردشگری و برجهای مدرن در میان سایر محلههای پایتخت جایگاه ویژهای دارد.
قیطریه، به عنوان یکی از محلههای قدیمی و مرفهنشین شمال تهران، از نظر موقعیت جغرافیایی، امکانات رفاهی، جاذبههای گردشگری و برجهای مدرن در میان سایر محلههای پایتخت جایگاه ویژهای دارد.
ترکیه، به عنوان پلی میان شرق و غرب، با جاذبههای فرهنگی، تاریخی، و طبیعی خود، و همچنین اقتصاد پویا و رو به رشد، به مقصدی جذاب برای سرمایهگذاری و سکونت تبدیل شده است. بازار مسکن این کشور، بازتابی از ا