مهارت بستگی به تمرین جسمی یا فکری دارد مثلاً کار یک ریاضیدان و مهارت بیشتر او با کار مرتبط است. بین مهارت و مدیریت تفاوت بسیار است ولی در اصل تشخیص تفاوت آنها مشکل به نظر می رسد. وقتی یک کارگر که تازه استخدام شده است و نمیداند چطور ماشین آلات جدید را به کار بیندازد و یا از کجا شروع کند تصمیم میگیرد که این کار را بیاموزد وقتی او مهارت به کار انداختن ماشین آلات را آموخت کارگر ماهر محسوب میشود و نتیجه فعالیت او مهارتی است که کسب کرده و در نتیجه این فعالیت از جهالت و نادانی خارج شده و تجربه مفیدی آموخته است و وقتی به وسیله صاحب مزرعه ای استخدام میشود مهارت خود را به نمایش میگذارد وقتی در نتیجه مشاهده کردن تجزیه و تحلیل کردن تصمیم گرفتن و عمل کردن چیزی به دست میآید که جنبه تکراری و شخصی دارد معمولاً مهارت به شمار میآید که کسب چنین مهارتی لازمه اش فعالیت مدیریت میباشد.
عدم اطلاعات کافی مربوط به شیوه های تولید خدمات رسانی)
عدم اطلاعات کافی مربوط به شیوه های تولید خدمات رسانی)
جابه جایی و تغییرات مداوم کارکنان و فقدان اطلاعات کافی راجع به آنان
د درک دلایل تغییرات اقتصادی ،اجتماعی سیاسی و بازار داخلی منطقه ای و بین المللی
اندیشمندان علم مدیریت اعتقاد دارند که میتوان کارکنان را تربیت کرد تا بتوانند به طور مؤثری مشاهده و تجزیه و تحلیل نمایند به علاوه عقیده دارند که میتوان کارکنان را پرورش داد تا نتیجه کارهای خود را بتوانند پیش بینی کنند و در نتیجه بهتر تصمیم بگیرند .از مسئولیتهای خود آگاه شوند
کارهایی را که نتایج رضایت بخشی چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی ) دارند انجام دهند.
راههای طی مدارج تکامل در دانش و اطلاعات
وظیفه اصلی مدیریت بسط و توسعه معلومات و اطلاعات خود از طریق مشاهده و تجزیه و تحلیل میباشد. بنابراین در اینجا بهتر است که طبقه بندی میزان معلومات و اطلاعاتی که یک مشاور یا یک مدیر نسبت به امور کسب و کار خود دارد بپردازیم در ابداع یک سیستم طبقه بندی مؤلفین و محققان سعی کرده اند سیستمی را طراحی نمایند که در مطالعه و عمل مدیریت سودمند باشد.
طبقه بندی میزان معلومات و اطلاعات یک مشاور
این تقسیم بندی از کمترین میزان اطلاعات شروع و به کاملترین آن میرسد و شامل ۵ دسته میباشد:
دسته نخست وضعیت غیر فعال
این وضعیت زمانی است که یک مدیر آینده را به خوبی نمیتواند پیش بینی کند و در نتیجه عملی انجام نمی دهد و ارزش بسط و توسعه معلومات خود را بیشتر از مخارج نمیداند و مدیر به علت این که به اندازه کافی نمیداند تا به همان نسبت عمل کند و یا فکر میکند که سعی و کوشش و مخارج او در افزایش معلومات و تجربه به خصوصی صرف نمیکند و در نتیجه به صورت غیر فعال باقی میماند و عمل مثبتی را انجام نمی دهد.
برای وضعیت غیر فعال اصول کمی به کار میرود و بیشتر مربوط میشود به تعیین ریسکهایی که مدیر مایل است بکند تا یک عمل مثبت انجام دهد البته اهمیت این ریسکها را مدیر باید مورد توجه قرار دهد، زیرا خود او میداند که میزان اطلاعات و معلومات او کافی نیست.
دسته دوم وضعیت آموزش
این وضعیت زمانی است که مدیر آینده را به خوبی نمیتواند پیش بینی کند ولی ارزش آموزش را بیش تر از مخارج احتمالی آن میداند بنابراین سعی میکند قبل از آن که اقدام مثبتی انجام دهد، میزان اطلاعات و معلومات خود را افزایش دهد.
در مورد حالت دوم وضعیت آموزش بیشتر اصول قیاس و استقراء به کار میرود. تنظیم بودجه و مراعات اصول اقتصادی کمک مؤثری به مدیر در این وضعیت میکند.
دسته سوم وضعیت عمل اجباری
این وضعیت زمانی است که مدیر آینده را نمیتواند به خوبی پیش بینی کند تا اقدام مقتضی را انجام دهد. به همین دلیل مجبور است اقداماتی صورت دهد. در وضعیت عمل اجباری بیشتر، اصول استراتژیکی
به کار می رود مثلاً در چنین وضعی یک مدیر ممکن است برای جلوگیری از خسارات احتمالی، اقدام به بیمه نماید یا ممکن است برای منفعت بیشتر ضرر نسبتاً زیادی را تحمل نماید.
در این وضعیت مدیر آینده را نمیتواند پیش بینی بکند ولی میتواند یا فکر میکند که میتواند اوضاع آینده را تا حدی بسنجد و آماده کار باشد و برای نتیجه مثبت ریسک نماید در وضعیت ریسک ذهنی تمام اصول مرسوم بیمه کردن به کار میآید. اصول غیر رسمی بیمه کردن عبارت است از:
(۱) صرف نظر از سود احتمالی برای کسب ضریب اطمینان
(۲) داشتن ذخیره کافی برای پیشامدهای نامناسب
(۳) تنوع سازی (Diversification در وضعیتهای آموزشی ریسک و عمل اجباری اصول استراتژیکی
مهمی هستند.
دسته پنجم وضعیت اطمینان ذهنی
این وضعیت زمانی است که با اطلاع کامل از اوضاع آینده تصمیم میگیرد و عمل میکند و بالاخره در این وضعیت اطمینان ذهنی مراعات اصول اقتصادی ساکن و ثابت و تنظیم بودجه جاری خیلی مهم تلقی می شود.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر و خرید کتاب با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
مجید کیوانپور 09129374020