کتاب جذاب و پربار "علم پول درآوردن" اثر استاد برایان تریسی که توسط شاگرد مستقیم ایشان جناب دکتر مهدی نشاط به فارسی درآمده است، یکی از پربار ترین کتاب های حوزه موفقیت می باشد.
من این حرف ها را پذیرفته بودم تا وقتی وارد پایین ترین سطح شغل فروش شدم و بالاخره شروع کردم به موفق شدن پول زیادی در آوردم خیلی زیاد، حتی بیشتر از اطرافیانم که از بهترین دانشگاه ها مدرک گرفته بودند. تازه متوجه شدم گول خورده ام
نقطه ی شروع موفقیت که من بیش از سی سال پیش تدریسش را در سمینارهایم شروع کردم این است که باورهای محدود کننده تان را زیر سوال ببرید. داستان معروفی درباره ی شیطان وجود دارد. شیطان مثل یک جهانگرد اطراف جهنم را به فرد نشان میدهد. او همه ی راه هایی را که برای بردن مردم به جهنم به کار می برد به فرد نشان می دهد. او طمع و دروغ و اعتیاد به الکل و مواد مخدر و جنایت را نشان می دهد. همه ی اینها راه هایی هستند که شیطان برای نابودی مردم روی زمین استفاده میکند تا بعد از مرگشان آنها را به جهنم ببرد.
شیطان مرد را وارد اتاق خاصی میکند که کاملا تاریک است. در وسط اتاق ویترینی شبیه ویترین جواهر فروشی قرار دارد. باریکه ی نوری دیده می شود که روی شی داخل ویترین شیشه ای می تابد. شبیه زیر دری هایی است که زیر در میگذاریم تا باز بماند. شیطان می گوید. این را بیش تر از بقیه دوست دارم این بیشتر از هر عامل دیگری در زندگی بشر، انسان را وارد جهنم میکند مرد بازدید کننده می گوید. «خب چی هست؟ شبیه زیر دری ست شیطان می گوید، «نه، نه، به این شک به خود است. به محض این که شک به خود را وارد ذهن افراد میکنم آنها به خودشان و توانایی هایشان شک می کنند؛ به توانایی های شان برای موفقیت اجرای خود انضباطی، سخت کوشی با پس انداز پولشان شک میکنند. اگر بتوانم کاری کنم که آنها نسبت به خودشان تردید داشته باشند همه ی نقاط قوتشان محو می شوند و بالاخره می آیند و تا ابد در جهنم به من ملحق می شوند.
شک به خود یک باور محدود کننده است و شما باید بدانید اگر بتوانید بر این باورهای محدود کننده غلبه کنید زندگی تان را تغییر خواهید داد. در جلسه های تدریسم به افراد میگویم تصور کنید یک فروشگاه باور وجود دارد که میتوانید به آنجا بروید و باوری را بخرید و آن را در برنامه ی مدیریت ناخودآگاه تان بگذارید. اگر اصلا بتوانید باوری را بخرید. بهترین باوری که میتوانید بخرید کدام است؟ جواب این است. خرید باور به موفقیت بزرگمان در زندگی آن را جلوی چشمتان بچسبانید و همیشه برای خودتان تکرار کنید هر اتفاقی هم که بیفد من در زندگی موفق خواهم شد
هر گونه رد شواهد برای اثبات این مطلب را جست و جو کنید. مثلا کسی به خاطر کاری که به خوبی انجام داده اید از شما تعریف می کند. می گوید «درست است؛ من در مسیر به دست آوردن موفقیتی بزرگ درزندگی هستم وقتی کتابی را میخوانید و ایده ی جدیدی درباره ی شیوه ی موفق تر شدن و تعیین اهداف به ذهنتان خطور می کند، بگویید. هینه این بخشی از برنامه ی من است. من دارم به موفقیتی بزرگ در زندگی می رسم
ویلیام کلمنت استون با ثروتی هشتصد میلیون دلاری در گذشت که امروز چند میلیارد دلار می ارزد. او کارش را از صفر شروع کرد. در خیابان های شیکاگو، روزنامه می فروخت پدر نداشت و سرپرستی اش پر عهده ی مادرش بود. او اصل تبدیل شدن به فرد پارانوئید معکوس را به همه می آموخت این روزها پارانوئید به کسی میگویند که باور دارد همه چیز بخشی از توطئه ی آسیب رساندن به او و به زیر کشاندنش است. خیلی ها پارانوئید هستند. فاجعه هراس اند. هر اتفاقی که می افتد، به بدترین پیامد احتمالی اش فکر میکنند. این موضوع در بعضی روشهای تربیتی رواج دارد.
ولی «استون میگوید هر وقت چیزی اشتباه پیش می رود. تصور کنید. توطئه ی بزرگی صورت گرفته نه برای این که به شما آسیب برساند که برای موفق کردن شما پس هر اتفاقی که برایتان می افتد، به آن نگاه کنید و بگویید اتفاق خوبی ست باید بفهمم چه چیزی در این اتفاق وجود دارد که بتوانم برای موفق تر شدن از آن استفاده کنم چون قرار است به موفقیت بزرگی در زندگی برسم.
سال ها پیش این نکته را یاد گرفتم خیلی قبل تر از وقتی که سخنرانی های انگیزشی را شروع کردم وقتی فرزندانم یکی یکی به دنیامی آمدند، به محض این که کمی انگلیسی می فهمیدند به آنها می گفتم راستی قرار است موفقیت بزرگی در زندگی به دست آورید. بزرگ تر که می شدند به آنها میگفتم قرار است موفقیت بزرگی در زندگی به دست آورید.
وقتی وارد جهان میشدند و بزرگ میشدند به آنها می گفتم «قرار است موفقیت بزرگی در زندگی به دست آورید و روزی آنها می پرسیدند. «بله، اما چه موفقیتی؟ چه طوری؟ من نمیدانم باید چه کار کنم؟» می گفتم «نگران نباش چیزهای زیادی را امتحان خواهی کرد، ولی موفقیت بزرگی در زندگی به دست خواهی آورد.
این جمله را بارها و بارها تکرار میکردم چون می دانم وقتی بچه ها کوچک اند، پدر و مادر تاثیر فوق العاده ای روی آنها می گذارند. در واقع می توانید پیام هایی را به آنها منتقل کنید که ذهن خودآگاهشان را دور بزند و مدام وارد ذهن ناخودآگاه شان شود و به طور خودکار، ادامه پیدا کند. بنابراین من میدانستم چه کار میکنم این جمله را بارها و بارها تکرار می کردم و حالا فرزندانم بزرگ شده اند و همه شان کاملا متقاعد شده اند که قرار است فرد موفق بزرگی در زندگی باشند. سخت کار می کنند. صادق و محبوب اند رفتار دوستانه ای دارند. مثبت اندیش اند. هرگز منفی باقی نمیکنند و افسرده نیستند. خوشحال اند و همه ی حواسشان را به کار و فعالیتهای شان میدهند و عملکرد خوبی دارند. چون من ذهنشان را در کودکی با این پیام برنامه ریزی کردم هر اتفاقی هم که بیفتد قرار است به موفقیت بزرگی در زندگی برسید. این باور هر شکست یا سختی موقتی پیش روی آنها را از بین می برد و باطل می کند.
پس اگر یکی از اهدافتان رسیدن به موفقیت مالی ست. یکی از اصول علمی این است که با تمام وجود باور کنید به موفقیت مالی بزرگی دست پیدا خواهید کرد همه ی اتفاقات پیرامون تان را یک توطئه ی بزرگ فرض کنید که کائنات آنها را برای موفق کردن شما سازمان دهی کرده است. پس شروع کنید به تکرار این جمله «وای این مانع سر راهم قرار گرفت و این درس را گرفتم
بسیاری از جوانان کسب و کار مخاطره آمیزی را شروع می کنند و ورشکست میشوند با کارشان کاملا با شکست مواجه می شود و همه ی وقت و پولشان را از دست میدهند. این اتفاق بارها و بارها می افتد و آنها با نگاهی به گذشته میگویند خدا را شکر که ورشکست شدم و کل پولم را از دست دادم چون اگر این اتفاق نیفتاده بود. احتمالا هنوز در آن شرکت جان میکندم ممکن است سالها بدون موفقیت بگذرد. درست است که سالها بدون موفقیت گذشت ولی حالا به دلیل همان اتفاق بدی که در گذشته افتاد، تروتمندم
این کلید چیرگی بر افسانه ی داشتن محدودیت است. حقیقت این است که کسی بهتر و باهوش تر از شما نیست. هرگز خودتان را با میلیاردرها یا مولتی میلیاردرها مقایسه نکنید خودتان را با هم مدرسه ای های تان مقایسه کنید که حالا عملکرد بهتری از شما دارند.
این نکته در جدیدترین پژوهشها هم آمده است: افراد موفق همیشه خودشان را با یکی بالاتر از خودشان مقایسه میکنند. به این می گویند. نظریه ی مقایسه ی اجتماعی» «لئون فستینگر از دانشگاه هاروارد این مطلب را اثبات کرده است مردم خودشان را با افراد موفق و مترقی مقایسه می کنند. به هر موفقیتی هم که رسیده باشند، نگاه شان به پله ی بعدی این نردبان است.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک