فصل دوم: افسانه هایی دربارۀ پول - بخش پنجم

بخش مهم دیگری از قانون جذب احساس شایستگی ست. این موضوع آن قدر مهم است که تقریبا همه ی مشکلات ناشی از کسانی است که معتقدند سزاوار اتفاقات خوبی که برایشان می افتد، نیستند. آن ها به سختی کار میکنند ولی در درون ارتعاش منفی دارند. در بیرون خودشان را از کار کردن میکشند روزی شانزده ساعت کار میکنند گاهی زیاده فکر میکنند و زیاده میخورند. ازدواج و خانواده شان را نابود می کنند. بیماری قلبی و مریضیهای دیگر میگیرند پول زیادی در می آورند و بعد خودشان را تخریب میکنند؛ چون در اعماق وجودشان، باور ندارند که سزاوار این پول باشند آنها این قانون دفع را بنا کرده اند و این قانون كل موفقیتهای آنها را که به سختی برای به دست آوردنش تلاش کرده اند. از آنها میگیرد و موفقیت را از زندگی شان بیرون می کند.

دوستی داشتم که یکی از بزرگ ترین و موفق ترین کسب و کارهای ایالات متحده را داشت کسب و کاری چند میلیون دلاری او از خانواده ی بسیار فقیری  بود. یک روز حسابدارش پیشش آمد و گفت میدانی، اگر چند تغییر مکانیکی کوچک روی دستگاههای صندوق پول ایجاد کنیم، می توانیم به ازای هر تراکنش چند سنت کم کنیم که در حساب جداگانه ای قرار می گیرد.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

در ابتدا او به این پول نیاز داشت ولی با توسعه ی کسب و کارش این پول به میلیون ها دلار رسید و او دستگیر شد چون کسی که این ایده را مطرح کرده بود این شانس را داشت که با هم دستش را لو دهد یا به زندان برود. در نتیجه او رئیسش را لو داد و رییس او که مردی ثروتمند و موفق فراتر از تصورات و یکی از اسطوره های ملی بود، به مدت هشت سال به زندان افتاد ولی عجیب ترین بخش ماجرا این بود که دوستم به دلیل سابقه ی خانوادگی فقیرش احساس میکرد به گونه ای سزاوار این ثروت نیست. در نتیجه دست به فعالیت های خود تخریبی زد.

قانون جذب یعنی افکار متاثر از احساساتتان این قانون به لامپ شباهت دارد. ممکن است لامپی داشته باشید و بگویید این لامپ باید نور شگفت انگیزی بدهد ولی اگر به برق وصل نشود نوری نخواهد داشت. افکار به خودی خود زمینه ی احساسی ندارند جنتی هستند و اساسا جوهره ای بی اثرند. این افکار فقط وقتی با احساسات ترکیب میشوند. قدرت می گیرند.

به همین دلیل است که میگوییم هر چیزی که در زندگی دارید به وسیله ی طرز فکرتان به سمت شما جذب شده است. می توانید زندگی تان را تغییر دهید چون میتوانید طرز فکرتان را تغییر دهید. وقتی اشتیاق سورانی به موفقیت مالی دارید و همیشه به آن فکر می کنید. میدان نیروی انرژی هیجانی مثبتی را ایجاد میکنید که افراد ایده ها و فرصت ها را به زندگیتان جذب میکنند و برای محقق کردن اهداف تان شما کمک می کنند.

بخشی در مغز ما وجود دارد که شبیه انگشت است و قشر مشبک نام دارد. این بخش موول دستگاه فعال کننده ی مشبک است. وقتی فکر با میلی تحت تاثیر احساسات قرار میگیرد در واقع پیامی را به آن بخش از مغزتان می فرستید که بعدا نسبت به هر چیزی در دنیای بیرونی شما که آن را میل را ایجاد میکند بیش از حد حساس می شود

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله نیاوران تهران

فرض کنید تصمیم میگیرید ماشین اسپورت قرمزی داشته باشید. به ناگاه همه جا ماشینهای اسپرت قرمز را می بینید. تبلیغات ماشین های اسپرت قرمز را میبینید ماشینهای اسپرت قرمز را می بینید که دو سه بلوک دورتر از شما دور می زنند. ماشینهای اسپرت قرمز را می بینید. که در پارکینگها و جلوی ورودی خانه ها پارک شده اند. دلیلش این است که به ذهن ناخودآگاهتان گفته اید به ماشین اسپورت قرمر علاقه دارید. این بخشی از قانون جذب است.

اگر تصمیم بگیرید برای تعطیلات به هاوایی بروید تبلیغات تعطیلات را در همه جا می بینید اگر تصمیم بگیرید وزنتان را کم کنید، تبلیغات کاهش وزن را همه جا می بینید. مغز ما از این راه به موفق شدن ما در زندگی کمک میکند مغز کمکمان میکند زنده بمانیم و شکوفا شویم

به زندگی مالی امروزتان نگاه کنید و ببینید چطور با افکارتان هماهنگی دارد. اعتبار همه ی اتفاقات خوب در زندگی به خودتان برمی گردد. این اتفاقات افتاده اند. چون شما آنها را به طرف خودتان جذب کرده اید. در ضمن به چیزهایی که در اطرافتان هست ودوست شان ندارید نگاه کنید و مسوولیت کامل آنها را هم بر عهده بگیرید. آنها آن جا هستند. چون شما هم آن جا هستید و نقصی در تفکرتان وجود دارد.

این نقص چیست و میخواهید برای رفع آن چه کار کنید؟ چه چیزی را به زندگی تان جذب میکنید با چه چیزی را جذب نمی کنید؟ بگذارید یک مثال ساده بزنم میلیونرهای خود ساخته سالها پیش تحقیق در این مورد را شروع کردم شرکتی از من خواست برای هشتصد نفر از مالکان کسب و کار مستقل و توزیع کنندگان شان درباره ی شیوه ی تبدیل شدن به میلیونرهای خود ساخته سخنرانی کنم و من قبول کردم.

 مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

تلفن را قطع کردم و متوجه شدم سی و هشت سال دارم مثل همه از نوجوانی میخواستم میلیونر خود ساخته شوم ولی هنوز ورشکسته ام و هنوز به زحمت پول در می آورم و کلی وام و بدهی دارم واقعا چیز زیادی درباره ی میلیونرهای خود ساخته نمی دوماه تا زمان آن سخنرانی وقت داشتم در نتیجه نشستم و تحقیق کردم.  کارم را با مطالعه شروع کردم کتابهای همسایه ی میلیونر» و «فروش به ثروتمندان هر دو نوشته ی توماس استنلی را خواندم. کم کم متوجه شدم میلیونرهای خود ساخته کسانی هستند که ذهنیت شان ثروت را جذب می کند. این ذهنیت در اکثر مواقع مجموعه ای از طرز فکر آنهاست. اگر اکثر اوقات مثل آنها فکر کنید شروع میکنید به ایجاد سطح خیلی بالایی از ارتعاش این ارتعاش مثل امواج رادیویی از شما ساطع میشود و مثل آهن ربا هر آن چه را نیاز دارید به زندگی شما می کشد.

بعد رفتم و سخنرانی کردم با استقبال زیادی روبه رو شد. عنوان سخنرانی ام بیست و یک راز موفقیت میلیونرهای خودساخته بود. بعد از آن بارها و بارها از من خواستند آن سخنرانی را برگزار کنم اول به شکل یک ساعته ارائه اش میدادم ولی بعدا کسی گفت «ما نود دقیقه وقت خالی داریم میتوانید این سخنرانی را در نود دقیقه ارائه دهید؟» گفتم. هبله حتى نصف روز هم میتوانم در نهایت این سخنرانی را طی یک روز کامل اجرا می کردم یک روز کامل طول میکشید. سمینار شش تا هفت ساعت با وقتهای استراحت و ناهار به طول می انجامید. چون من هر کدام از اصول بیست و یک گانه را به تفصیل توضیح می دادم.

جالب ترین اتفاقی که افتاد این بود که ظرف پنج سال میلیونر شدم هرچه بیش تر این اصول را تدریس میکردم بیش تر درباره شان فکر می کردم و بیش تر تمرین نسان میکردم شما همان کسی می شوید که اکثر اوقات به آن فکر میکنید. در ضمن همان کسی میشوید که اکثر اوقات آموزشش میدهید. بنابراین اگر شروع به آموزش این اصول به فرد دیگری کنید، آنها را در اعماق وجودتان نهادینه خواهید کرد. شدت ارتعاش را بالا می برید. اگر این اصول را با اعتقاد آموزش دهید با تمام وجود آنها را احساس کنید و بکوشید دیگران را به آنها مشتاق کنید، به تدریج در سطح بالاتری طنین خواهید داشت. اتفاقاتی که پول را جذب می کنند. بیش تر میشود و پول هر چه بیش تری به زندگی تان وارد خواهد شد.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم پول درآوردن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب