فصل دوم: افسانه هایی دربارۀ پول - بخش ششم

اکثر میلیونرهای خود ساخته کسب و کاری دارند ولی اکثرشان بدون این که متوجه شوند میلیونر شده اند یک سال بعد از چند سال کار حسابدارشان به آنها گفته «راستی امسال ارزش دارایی های شما بیش  از یک میلیون دلار شد آنها گفته اند. واقعا؟ چطور این اتفاق افتاد؟» آن قدر مشغله داشتند و روی کارشان متمرکز بودند و درآمد واقعا خوبی از آن داشتند که اصلا انباشت ثروت را ندیدند؛ فقط اتفاق افتاد.

این اتفاق برای من هم افتاد نشسته بودم فرمی را برای گرفتن وام از بانک پر کنم میدانید که باید فهرست دارایی های تان را بنویسید. باید همه ی آنها را جمع می زدم و با شفافیت مینوشتم با خودم فکر کردم، «خدایا، امسال ارزش ثروتم ۱٫۱ میلیون دلار شده است». باید به همسرم زنگ میزدم این ارزش خالص واقعی ست. این همان چیزی است. که بانکها آن را ارزش و اعتبار تلقی میکنند؛ سهم مالک از خانه دارایی های شرکت حسابهای پس انداز سهام و اوراق قرضه و.....

هر چه بیش تر درباره ی این میدان ارتعاش مطالعه کنید، بیش تر آن را می گسترانید. هر چه بیشتر با شفافیت فکر کنید، بیش تر چیزهایی را که به آنها فکر میکنید به زندگیتان جذب خواهید کرد. مثلا اگر می خواهید میلیونر شوید چکی به مبلغ یک میلیون دلار را با نام خودتان تصور کنید فقط به آن چک فکر کنید فقط به آن چک نگاه کنید. فقط تصور کنید این چک یک میلیون دلاری قابل پرداخت به شماست و تاریخ مورد نظرتان را روی آن بنویسید.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

داستان معروفی درباره ی جیم کری بازیگر معروف گفته می شود که یکی ده میلیون دلاری را برای یک فیلم برای خودش نوشت. این به زمانی بر می گردد که او کمدینی حاشیه ای بود تازه از تورنتو به هالیوود آمده بود و به تپه های هالیوود می رفت و مینشست و به آن چک نگاه می کرد. چک به نام جیم کری نوشته شده بود به مبلغ ده میلیون دلار برای یک فیلم او دانم به چک نگاه میکرد و ظرف چند سال، ده میلیون دلار برای هنرنمایی در فیلمی به او پیشنهاد شد. جیم کری همیشه می گفت دقیقا همان مبلغی بود که روی چک نوشته بودم

بخوانید و این تصویر را تجسم کنید می بینید هر بار که تصویری از هدف مطلوب تان را در ذهن تجسم می کنید ذهن ناخودآگاه تان آن را مثل یک عکس فوری میگیرد و در برنامه ریزی ناخوداگاه دائمی تان قرارش میدهد و بارها و بارها آن را می بیند.

راه دیگر این است که خودتان را در حال انجام کاری ببینید که برای پول در آوردن انجام میدهید. بسیاری از فروشندگان خودشان را در حال فروش محصولات بزرگ فروش حسابهای بزرگ و انعقاد معامله های بزرگ مثل بیمه کشتی هواپیما سهام یا اوراق بهادار تجسم می کنند. آنها خودشان را به طور ذهنی میبینند خودشان را در حال معامله با مشتریان تجم میکنند و می بینند که مشتریان لبخند زنان چک و قرارداد را امضا می کنند.

راه دیگر این است که من و همسرم این کار را انجام می دادیم خانه ای را ببینید که بعد از ثروتمند شدن در آن زندگی خواهید کرد. من و همسرم «باربارا» هر شنبه به خانه هایی که در محله های ثروتمند برای فروش گذاشته شده بودند سر میزدیم وارد خانه های واقعا گران میشدیم و درباره ی چیزهایی حرف میزدیم که دوست داشتیم در خانه مان ببینیم درباره ی داشتن چیزهای مختلف پلکان و حیاط استخر باشگاه ورزشی و این جور چیزها حرف میزدیم سه سال بعد از خانه ای اجاره ای به خانه ی زیبایی در محله ای زیبا نقل مکان کردیم که فروختیمش بعد از کانادا به کالیفرنیا رفتیم و بعد از دیدن صدو پنجاه خانه در این خانه ساکن شدیم

هر دو به هم نه نگاه کردیم و و فهمیدیم این همان خانه است. یعنی خانه ای که تجسم کرده بودیم و درباره اش نوشته بودیم و حرف زده بودیم. قیمت شرایط و هر چیزی را که از عهده ی ما بر می آمد آنها پذیرفتند. همه چیز به خوبی جفت و جور شد و حالا بیست و هشت سال است که در این خانه ساکنیم، وقتی سنتان بالا میرود و بچه ها از خانه می روند، به خانه ای کوچک تر فکر میکنید ولی ما هیچ وقت نمیخواهیم از این خانه اسباب کشی کنیم بچه ها می گویند احتمالا مجبور خواهند شد ما را از این جا بیرون ببرند.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله نیاوران تهران

در واقع این دقیقا همان خانه ای بود که ما تجسم می کردیم ما چهل و دو مورد از چیزهایی را که در یک خانه ی بی عیب و نقص می خواستیم یادداشت کرده بودیم بعد از دیدن این خانه فهرست مان را مرور کردیم شگفت انگیز بود که هر چهل و دو شرط را داشت.

این شیوه ی ایجاد میدان نیروست. دعا میکنید. در واقع، دعا می کنید

تجسم می کنید تصویر ذهنی روشنی از خواسته تان به دست می آورید و بعد حرکت میکنید چون فقط با حرکت است که چنگالک کوک ساز کارش را انجام میدهد و این زمانی ست که شما چنگالک را حرکت می دهید و ارتعاش ایجاد میکنید. اگر کاری نکنید ایمان بدون عمل بی نمر است. اگر کاری نکنید هیچ اتفاقی نمی افتد.

متاسفانه در همه ی مطالبی که درباره ی قانون جذب نوشته شده است. هرگز واژه ی «کار» دیده نمی شود. آنها تصور میکنند بدون انجام کاری می توانید به چیزی برسید. همان طور که قبلا گفتم این یکی از بدترین افسانه هاست؛ منظورم افسانه ی به دست آوردن چیزی در ازای هیچ است. این افسانه می گوید من بیشتر از آن چه میگذارم برداشت خواهم کرد.

واقعیت این است که فقط میتوانید بخش کوچکی از ارزشی را که خلق کرده اید برداشت کنید همان طور که در بازار نیویورک می گویند. فقط بخش کوچکی از یک چیز بزرگ را به دست می آورید. درصدی از ارزشی را که خلق کرده اید به دست می آورید. پس فقط می توانید آن چه را گذاشته اید برداشت کنید و اگر چیزی نگذارید، نمی توانید چیزی بردارید.

این فکر چیزی در ازای هیچ چیز افراد زیادی را در حوزه های متفاوت در سراسر جهان به نابودی می کشاند این تصور غلط با این افسانه ای که می گوید بدون گذاشتن چیزی میتوانید چیزی به دست آورید. مردم را به جنایتکاران روانی تبدیل میکند مردم از کسانی که پولدار شده اند، عصبانی اند. خواسته شان این است که پول افراد موفق به اجبار دولت از آنها گرفته شود یا مجازات شوند و معتقدند پولی که مستحقش نیستند و خودشان به دستش نیاورده اند باید به آنها داده شود. این مشکل ایده ی به دست آوردن چیزی در مقابل هیچ است. همان طور که می دانید. مطالب زیادی در مورد این موضوع نوشته و ضبط کرده ام عملا تک تک جنبه های مشکلات جهان امروز مثالی از انتظار به دست آوردن چیزی به ازای هیچ است.

 مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

اینشتین کل زندگی اش را صرف جست و جوی نظریه ی میدان واحد کرد. این نظریه همان اصل فیزیکی است که همه چیز را در کره ی زمین  توضیح می دهد. اینشتین» به فیزیک علاقه مند بود، نه به انسان ها من تقریبا سی سال از عمرم را صرف پیدا کردن نظریه ی میدان واحد زندگی انسان کردم و یافتمش به آن میگویم فاکتور لی» که مخفف Expediency Factor به معنای عامل مصلحت اندیشی ست و می گوید انسان ها نه خوب اند نه بد ولی همیشه دنبال سریع ترین و آسان ترین راه برای به دست آوردن خواسته هایشان با کمترین نگرانی برای عواقب ثانویه هستند.

اگر این عامل را درک کنید متوجه میشوید که همه ی مشکلات را توضیح می دهد. محرمیت را توضیح میدهد رفاه را توضیح می دهد. بی کاری را توضیح میدهد مستی نداشتن پشتکار و تنبلی را توضیح می دهد. همه ی مشکلات اجتماعی بین المللی دیکتاتورها، دردها مجرمان و غارتگران را توضیح میدهد همه ی جنگهای تاریخ جنگ حاول گری بوده اند.

اولین کاری که نازی ها در جنگ جهانی دوم کردند چپاول کشورهایی بود که به آنها حمله می کردند. آنها این کشورها را غارت می کردند و هر چیزی را که به زمین میخ نشده و اکثر چیزهایی را که میخ شده بود. از جا در می آوردند و میدزدیدند. اینها جنگ چپاول بود. می دزدیدند و می دزدیدند و می دزدیدند.

همه ی فاتحان را نگاه کنید. صدام حسین نوزده کاخ داشت. در حالی که مردمش خاک میخوردند او کاخ های میلیارد دلاری می ساخت. آخرین رئیس اوکراین کاخهای چند میلیون دلاری داشت. این ها جیاول و غارت محض است؛ به دست آوردن چیزی در ازای هیچ قبولش خیلی آسان است. چون به آسانی توجیه می شود.

بنابراین میل به کسب چیزی در ازای هیچ یعنی میل به کسب چیزی که به دستش نیاورده اید و سزاوارش نیستید یکی از عواملی است که همه ی امیدها و رویاهای مردم سراسر جهان را نابود میکند.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم پول درآوردن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب