زمانی مرد جوانی از میدوست در نیویورک، در یک پانسیون زندگی می کرد و یک شغل دون پایه در یک شرکت بزرگ داشت. وی به یک خانواده ی متوسط تعلق داشت و فارغ التحصیل دبیرستان بود. وی اعتماد به نفس کمی به خودش یا توانایی بلند مدتش برای انجام کارهای مختلف زندگیش داشت وی تقریباً به مدت سه سال صبح زود از خواب بیدار می شد، به سر کار می رفت، کارهایش را انجام می داد، با دوستان محدودش معاشرت میکرد و میپذیرفت که زندگی و کارهایش چنین است.
اصل وحدت فرماندهی
فرمانده فرمان دهد
چیزی مهمتر از یک فرمان واحد در جنگ وجود ندارد: به همین دليل، وقتی جنگی بر علیه یک قدرت است، فقط یک ارتش بايد وجود داشته باشد، از یک پایگاه اقدام شود و یک فرمانده فرمان دهد.
ناپلئون بناپارت
نکتهی مهم در تجارت یا جنگ این است که یک دیدگاه با شفافیت فرمانها از سوی یک فرد مسئول برای تصمیمات استراتژیکی وجود داشته باشد. سردرگمی دیدگاهها به سوء تفاهمات، ناکارآییها و شکست در جنگ یا تجارت منجر میشود.
روبرت ایمی.لی یکی از بهترین ژنرالهای جنگ در ارتش آمریکا بود. در زمان جنگ داخلی آمریکا، وی یک سری پیروزیهای درخشان علیه نیروهای برتر دشمن به دست آورد. تقریباً در هر حمله یا دفاعی، تعداد نیروهای شمالی بیشتر از نیروهای جنوبی بود. بزرگترین و حیاتیترین نبرد وی در گتیسبورگ در 1 تا 3 جولای سال 1863 رخ داد. ناتوانی لی در وحدت فرماندهی نسبت به افسرانش قبل از نبرد و بعد از آن به شکست وی در گتیسبورگ و شکست نیروهای جنوبی منجر شد.
اول، به جای فرمان به ژنرال جی.ای.بی استوارت و سواره نظامش برای نزدیک ماندن در کنار ارتش و بررسی دائم منطقه، وی به استوارت اجازه داد که دور شود و در روز دوم نبرد به گتیسبورگ برسد. در آن زمان، خیلی دیر شده بود. لی بدون آمادگی در گتیسبورگ با نیروهای شمالی روبرو شد زیرا اطلاعات کافی نداشت و تصور میکرد که استورات اطلاعات کافی را داشته باشد.
نیروهای لی و ارتش ویرجینیای شمالی در صورتی میتوانستند در نبرد گتیسبورگ پیروز شوند که یک فرمان واحد میداشتند. معمولاً مورخين نظامی قبول دارند که عدم پیشروی به موقع ژنرال جیمز لانگستریت در دومین روز نبرد چنان مهم بود که به شکست نیروهای جنوبی منجر شد.
لی به لانگستریت فرمان داده بود که لشگرهای تحت فرمانش را به جناح راست حرکت دهد و تپهی کوچک روندتاپ را در انتهای 30 متري در جناح چپ نیروهای شمالي فتح کند. ولی لانگستریت از این فرمان راضی نبود. وی احساس کرد که بهتر است یک مانور بزرگ در جناح چپ نیروهای شمالی داشته باشد و از پشت به آنها حمله کند. درنتیجه، وی نیروهایش را در بیشتر روز دوم عقب نگه داشت. وقتی وی در ساعت چهار بعد از ظهر فرمان پیشروی به آنها داد، نیروهای شمالی تحت فرمان کُلنل جوشو چامبرلین خطر را احساس کرد و فرمان فتح تپهی کوچک روندتاپ را به سربازانش داد. عدم فتح این تپهی کوچک در نبرد گتیسبورگ به شکست نیروهای جنوبی در روز بعد منجر شد.
در تمام زمینههای زندگی، باید یک دیدگاه، رهبر، فرمانده یا مدیر برای اتخاذ تصمیمات استراتژیکی حساس وجود داشته باشد که تعیین کنندهی موفقیت نبرد یا سازمان است. هر چیز دیگر به غیر از فرمان واحد به سردرگمی، بلاتکلیفی، پراکندگی کارها و نهایتاً شکست منجر میشود.
بايد وحدت فرماندهی تحت یک فرماندهی مسئول برای هر هدفی وجود داشته باشد.
وحدت فرماندهی، به کار هماهنگ تمام عناصر یک نیرو به سوی یک هدف مشترک نیاز دارد. وحدت فرماندهی به هماهنگی تمام عناصر رزمی نیروهای قابل دسترس اشاره دارد. همکاری به وحدت فرمان کمک میکند، ولی در صورتی که یک فرد مسئول برای فعالیتهای گروه وجود داشته باشد و گروه بتواند با حداکثر کارآیی خود برای کسب هدف مورد نظر عمل کند. جنگ ائتلافی یک چالش را برای اصل وحدت فرمان به وجود میآورد زیرا گروهها تمایل ندارند منابع خود را تحت کنترل یک فرمانده از یکی از گروههای دیگر ائتلاف قرار دهند.
در هر سازمان انجمنی، مشارکتی، دموکراتیک سلسله مراتبی یا هر نوع سیستم مدیریتی، باید یک فرد مسئول برای کسب هدف مشترک وجود داشته باشد. رئیس جمهور هری ترومن میگوید: «باید کسی وجود داشته باشد که مسئولیت را بر عهده بگیرد.»
وقتی لی ایاکوکا شرکت کرایسلر را در سال 1979 به دست آورد، شرکت در آستانهی ورشکستگی بود. اولین چیزی که وی در هنگام ورود خود به این شرکت متوجه شد این بود که 36 رئیس در شرکت کرایسلر در سراسر جهان وجود داشت که هر یک اختيارات خاص خود را داشتند. هر یک از آنها در رقابت با معاونین خود و دیگران بودند. رهبری مشخصی وجود نداشت. اگر کسی با تصمیم مدیریت ارشد موافقت نمیکرد، خود را کنار میکشید تا کاری انجام نشود.
ایاکوکا فوراً فرماندهی شرکت را به دست گرفت، بخشهای مختلف را سازماندهی مجدد کرد، 35 نفر از 36 رئیس را اخراج کرد، ضمانت وام را از کنگره گرفت، با چهارصد بانک دربارهی وامهای کرایسلر مذاکره کرد، پیمانهایی را با 350000 کارگر و کارمند کرایسلر منعقد کرد و دربارهی قیمتها با چهار هزار عرضهکنندهی محصولات کرایسلر گفتگو کرد. در مدت چهار سال، شرکت موقعیت قبلی خود را به دست آورد، وامهایش را پرداخت کرد و سود شرکت به 350 میلیون دلار رسید. اياكوكا همیشه به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تجاری در قرن بیستم در نظر گرفته میشود.
وقتی شرکت آی.بی.ام در سالهای 1991 و 1992 دچار مشکل شد، لوگرستنر از شرکت آر.جی.آر نابیسکو به عنوان رئیس جدید استخدام شد. وی فوراً فرماندهی شرکت را به دست گرفت، بخشهای مختلف را سازماندهی مجدد کرد تا جوّ رقابتیتری به وجود آید، بعضی بخشها را در هم ادغام کرد و محصولات غیرسودآور را حذف کرد. در مدت دو سال، شرکت آی.بی.ام موقعیت قبلی خود را به دست آورد و از یک شرکت زیانآور به یک شرکت سودآور تبدیل شد و قیمت سهامش بیشتر از 700 درصد افزایش یافت.
جک ولش، برترین مدیر قرن بیستم، به افزایش سود شرکت جنرال الکتریک در چهل و هشت دورهی متوالی کمک کرد. وی شرکت جنرال الکتریک را از یک شرکت با سود 800 میلیون دلاري در سال به یک شرکت با سود 50 میلیارد دلاري در سال تبدیل کرد. دیدگاههای رهبری جکولش به ضربالمثل تبدیل شدهاند: «اگر ما مزیت رقابتی نداشته باشیم، نمیتوانیم رقابت کنیم.» و «ما باید در هر بازاری اول یا دوم شویم. در غیراین صورت، ما از صحنهی تجارت محو خواهیم شد.»
رهبران تجاری موفق کسانی هستند که ضروریات هر موقعیتی را به دقت ارزیابی میکنند، تصمیمات مشخصی دارند و سپس براساس تصمیمات خود عمل میکنند. این رهبران ایدهی مشخصی نسبت به انجام کارهای ضروری دارند. آنها دیدگاه خود را با دیگران در میان میگذارند تا کمکهای خود را برای تحقق دیدگاه آنها فراهم کنند. آنها به اطرافیان خود انگیزه میدهند تا برای کسب اهداف مشترک تلاش کنند. وحدت فرمان براساس اهداف مشخص، تمرکز قدرت، اقدام تهاجمي، توانایی مانور و کسب اطلاعات موقعیت بازار به کار گروهی و پیروزی تجاری منجر میشود.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک