فصل هفتم: فرمانده فرمان دهد - بخش دوم

زمانی مرد جوانی از میدوست در نیویورک، در یک پانسیون زندگی می کرد و یک شغل دون پایه در یک شرکت بزرگ داشت. وی به یک خانواده ی متوسط تعلق داشت و فارغ التحصیل دبیرستان بود. وی اعتماد به نفس کمی به خودش یا توانایی بلند مدتش برای انجام کارهای مختلف زندگیش داشت وی تقریباً به مدت سه سال صبح زود از خواب بیدار می شد، به سر کار می رفت، کارهایش را انجام می داد، با دوستان محدودش معاشرت میکرد و میپذیرفت که زندگی و کارهایش چنین است.

از جلو هدایت کنید

ژنرال نورمن شوارتسکف، فرمانده متحدین در جنگ خلیج فارس، یکی از مهم‌ترین توصیه‌های خود را به عنوان یک افسر نقل قول می‌کند. وقتی شوارتسکف در پنتاگون ترفیع گرفت، وی از افسر ارشد خود پرسید که چگونه پیچیدگی‌های موقعیت خودش را مدیریت می‌کند. افسر ارشد پاسخ داد: «وقتی فرمانده شدی، مسئولیت را بپذیرید.» این یک اصل راهنما برای مردان و زنانی است که قدرت را به دست می‌گیرند و بر سازمان خود تأثیر می‌گذارند: «مسئولیت را بپذیرید.»

كتاب آسماني می‌گوید: «ای بنده‌ی خوب و با ایمان، تو ارباب چیزهای کوچک خود هستی. من تو را ارباب چیزهای بزرگ می‌کنم.» معنای اين عبارت در تجارت این است که وقتی شما مسئولیت را بپذیرید و مسئول کارهای کوچک شوید، مسئولیت‌های بزرگتر به شما واگذار می‌شود. عملکرد امروز شما تعیین‌کننده‌ی فرصت‌های فردای شما هستند.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

چند مسئولیت رهبری

دو الزام اصلی برای یک رهبر بزرگ عبارتند از: شخصیت و شایستگی. شخصیت به ویژگی‌های شخصی، کمال، شجاعت و پشتکار اشاره دارد. شایستگی شما براساس توانایی شما برای هدایت کردن، مدیریت کردن و انجام دادن وظایف اندازه‌گیری می‌شود. شایستگی شما برای وحدت و تعهد در بین کارکنان شرکت خود حیاتی است.

هفت زمینه‌ی مهم وجود دارد که شما باید عملکرد خوبی در آنها داشته باشید تا به یک مدیر برتر تبدیل شوید و مسئولیت‌های خود و سازمان خود را انجام دهید.

 

اول: تعیین و کسب اهداف تجاری

شفافیت برای تعیین و کسب اهداف تجاری ضروری است. شما باید دقیقاً بدانید که چه چیزی را می‌خواهید انجام دهید و چگونه می‌خواهید موفقیت خود را اندازه‌گیری کنید.

دلایل اخراج مدیران عامل شرکت‌های فورچون 500 در سه سال گذشته در یکی از مقالات مجله‌ی فورچون بررسی شد که یکی از آنها برجسته‌تر از دلایل دیگر بود: «ناتوانی در اجرا.»

فرمانده‌ی نظامی مسئول کسب پیروزی بر دشمن است. مدیر تجاری، مسئول کسب اهداف تجاری خاص و قابل اندازه‌گیری است. عدم توانایی برای کسب نتایج ضروری و کسب به موقع اهداف معین همان دلیل اصلی شکست، نومیدی و اخراج در هر شرکت کوچک یا بزرگ است.

زمانی را صرف شفافیت درباره‌ی اجرای انتظارات، ارزیابی موقعیت و حقوق خود کنید. تمام انرژی خود را بر کسب اهداف خود متمرکز کنید. شهرت شما برای کسب اهداف ضروری کمک بیشتری را نسبت به هر گونه عمل دیگري برای شما فراهم می‌کند.

وقتی ژنرال جرج سی‌.مارشال، فرمانده‌ی کل ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم، اصرار داشت که ژنرال متکبر جرج اس.پاتون از مقام خودش برکنار شود، به منتقدین گفت: «من نمی‌توانم قصور این مرد را ببخشم. وی از انجام وظایف خود، خودداری می‌کند.»

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله نیاوران تهران

 

دوم: نوآوری وبازاریابی

جریان نقدینگی مانند خون برای مغز هر سازمان تجاری است که ازتوانایی برای فروش و درآمد به موقع حاصل می‌شود. فروش به نوآوری مستمر و تمرکز بر بازاریابی و فروش محصولات وخدمات شرکت نیاز دارد.

استراتژی بهبود مستمر و پایان‌ناپذیر را برای فروش و بازاریابی به کار ببرید. هرگز قانع نشوید. راه‌های جدیدتر، بهتر، سریع‌تر و ارزان‌تر را برای بازاریابی و فروش محصولات روزانه‌ی خود پیدا کنید.

پیروزی تجاري به معنای توانایی کسب مشتری و بازار و همچنین فروش و درآمد است. توانایی مدیر یا کارآفرین برای نوآوری و بازاریابی مستمر نقش تعیین کننده در سودآوری، موفقیت وارتقاء موقعیت تجاری دارد.

 

سوم: حل مسائل وتصمیم‌گیری

شرکت شما با مسائلی روبرو می‌شود که باید شما آنها را به عنوان کار اصلی خود حل کنید. شما مسائل شرکت خود را از صبح تا شب حل می‌کنید. موفقیت شما تا حد زیادی براساس کارآیی شما در حل مسائل شرکت خود تعیین می‌شود.

مدیران کارآمد عملکرد خوبی در حل مسائل دارند. آنها تصمیمات درست اتخاذ می‌کنند وتصمیمات آنها درست از آب در می‌آید.

وقتی شما با مشکلی روبرو شدید، از خود بپرسید: «دقیقاً چه مسئله‌ای وجود دارد. از مسئله‌ای آگاه باشید که فقط یک تعریف برای آن وجود دارد. مسئله‌ی موجود را به چند روش مختلف حل کنید، ما یک راه‌حل اصلاح‌پذیرتر را برای آن پیدا کنید. همیشه ازخود بپرسید: «چه مسئله‌ی دیگری وجود دارد؟»

در حل مسائل، به طور اختصاصی درباره‌ی راه‌حل‌ها فکر کنید و حرف بزنید. تمام توجه‌ی خود را بر کارهای خاصی برای حل مسئله‌ی خود متمرکز کنید. صرفنظر از موقعیت خود، تصمیمات ضروری را اتخاد کنید و به سوی جلو حرکت کنید. گذشته و مقصر را فراموش کنید. بر کارهای فعلی خود و آینده تمرکز کنید و فرماندهی را به دست بگیرید.

 

مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

 

چهارم: انجام وظایف براساس اولویت‌ها

یکی از مسئولیت‌های مهم شما این است که همیشه مهم‌ترین وظیفه‌ی خود را انجام دهید و مطمئن شوید که کارکنانتان نیز مهم‌ترین وظیفه‌ی خود را انجام دهند.

به یاد داشته باشید که 20 درصد کارهای شما مسئول 80 درصد نتایج شما هستند. براساس گفته‌های شرکت روبرت هالف اینترنشنال، 50 درصد زمان، صرف کارهای بی‌ارزش می‌شود که نقشی در کسب اهداف شرکت شما ندارند. از 50 درصد زمان صرف شده برای کارهای واقعی خود، بیشتر آن صرف کارهای کم ارزش می‌شود.

همیشه از خود بپرسید: «با ارزش‌ترین فعالیت‌های من کدامند؟» اگر شما بتوانید فقط یک کار در روز انجام دهید، چه کاری را انجام می‌دهید؟

توانایی شما برای تعیین اولویت‌های درست براساس زمان و منابع به مثابه‌ی یک مهارت ضروری رهبری است. بدترین استفاده از زمان این است که یک کار غیرضروری را به نحو احسن انجام دهید.

 

پنجم: تمرکز ذهني بر یک فعالیت خیلی مهم

پیامدهای بالقوه‌ی بلندمدت برای تعیین اولویت‌ها مهم هستند. همیشه از خود بپرسید: «اگر من بتوانم یا نتوانم این وظیفه‌ی خاص را انجام دهم، چه اتفاقی می‌افتد؟ چیزی که خیلی مهم است، پیامدهای جدی دارد.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب پیروزی

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب