فصل پنجم: علم درآمدزایی - بخش پنجم

دن

ایا پژوهش ها درصد مشخصی را نشان میدهند که مالک به عنوان حقوق از کسب و کار بردارد؟ کارآفرینان انتظار دارند چه چیزی را به عنوان درآمد در نظر بگیرند؟

«برایان»

هیچ پاسخ دقیقی برای این سوال وجود ندارد به موفقیت کسب و کار بستگی دارد. اگر سودآوری بسیار بالایی دارید میتوانید درآمد بیشتری را در نظر بگیرید در غیر این صورت شاید هیچ درصدی برندارید.

وقتی من کسب و کارم را شروع میکردم تا دو سال، هیچ درآمدی برنداشتم فقط آن قدری درآمد به دست می آوردم که زنده بمانم و همان طور که قبلا گفتم مجبور شدم ماشین و خانه ام را بفروشم و از هر کسی که می شناختم پول قرض بگیرم و بعد کسب و کارم را از کانادا به ایالات متحده منتقل کردم و دوباره آن را شروع کردم و در نهایت با بیست نفر کارمند کارم را توسعه دادم

باز هم میگویم تا حدود دو سال نمی توانستم هیچ پولی به عنوان درآمد از کسب و کارم برداشت کم مجبور بودم از منابع دیگر درآمد داشته باشم. مثل حق الامتیازها کتابها برنامه های صوتی و چیزهای دیگر حتی مبجور شدم برای این که کسب و کارم را سرپا نگه دارم، قرض بگیرم تا این که بالاخره شروع به سوددهی کرد.

مجبور شدم مبالغ هنگفتی را صرف توسعه ی محصول کنم و هزینه های توسعه ی محصول پیشاپیش است. فروش محصول پر از اما و اگر است؛ شاید بالاخره بتوانید محصولات را بفروشید ولی قبل از این که فرصت کنید محصول را بفروشید باید صد درصد هزینه ی توسعه ی محصول را بپردازید و انبارهای شرکت تان را پر کنید مگر این که کاری کنید که قبلا در موردش صحبت کردیم یعنی محصولات دیگری را ارائه دهید. در ان صورت مجبور نیستید قبل از فروش محصولات آنها را بخرید پس اساسا پول را بین این دو مرحله برداشت می کنید.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

بسیار متداول است که هیچ پولی را از کسب و کارتان برداشت نکنید. اساسا چند سال اول خود را به آب واتش میزنید. ولی بگذارید نکته ی جالب دیگری به شما بگویم مجله ی Inc هر سال درباره ی پانصد شرکتی که سریع ترین رشد را دارند پژوهش میکند و در آخرین بررسی، نگاهی به بنیان گذاران این شرکت ها داشتند.

در آخرین پژوهش شرکتی که سریع ترین رشد را داشت، ظرف سه سال چهار هزار و دویست برابر رشد کرده بود. خیلی از شرکت ها پنجاه با صدبرابر رشد کرده اند که واقعا فوق العاده است. اکثر شرکت ها اگر ده یا بیست درصد رشد کنند، راضی خواهند بود.

آنها دو ویژگی مشترک بین بنیان گذاران شرکتهایی که واقعا رشد کرده بودند پیدا کردند ویژگی اول کرده اند چون عاشق محصول شان بودند و برای این محصول شوروهیجان داشتند. این که دیگران هم آن را دوست داشته باشند. در وهله ی دوم اهمیت قرار داشت.

شرکتی که چهل و دو هزار درصد رشد کرده بود برنامه ی آموزش زودهنگام برای کودکان مدارس ابتدایی داشت که روی ای بد نصب می شد و به کودکان کمک میکرد بهترین نمرات را بگیرند واقعا مفهوم فوق العاده ای بود و همه ی پدرومادرها در آمریکا می گفتند «من آن را می خواهم می خواهم فرزندم در کلاس اول دوم و سوم بهترین نمره را بگیرد. این زندگی فرزندم را می سازد. آنها انتظار دارند در طول زندگی شان بهترین نمره ها را بگیرند والدین به شرکت هجوم بردند که این محصول را بگیرند. شرکت چهل و دو هزار درصد رشد کرد و آنها این شرکت را راه اندازی کردند چون میخواستند به فرزندان شان کمک کنند.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله زعفرانیه تهران

حمدی اولوکالا کارآفرین دیگری است که تولید ماست چوپانی را آغاز کرده چون اهل ترکیه بود و عاشق ماست یونانی این ماست پروتئین و کیفیت بسیار بالایی دارد و نظیرش در آمریکا پیدا نمی شد. ما از این ماست های شیر مانند شل و آبکی داشتیم. «حمدی» تولید ماست یونانی را در خانه اش شروع کرد و آن را به مغازه های محلی فروخت ماست های  او به سرعت و به مقدار زیاد فروخته میشد با این که قیمتش دوبرابر ماست های معمولی بود داستانش فوق العاده است. بالاخره کارخانه ی ماست ورشکسته ای را در شمال ایالت نیویورک خرید و با قرض کردن پول و قرض کردن تجهیزات ماست چوبانی را در مقیاس کلان تولید کرد. چوبانی در حال حاضر پرفروش ترین و سریع الفروش ترین ماست در آمریکای شمالی است. خانواده ی من هیچ ماست دیگری به جز جوبانی مصرف نمی کنند. با این که قیمتش دوبرابر است چون واقعا عالی است و یادتان باشد، او این کار را شروع کرد چون طعم ماست یونانی را می پسندید.

بنابراین وقتی کسی میگوید من میخواهم کسب و کاری را شروع کنم، می گویم مطمئن شو که محصول یا خدماتی را ارائه خواهی داد که آن را برای خودت و خانواده ات میخواهی و آن را به مادر و پدر و بهترین دوستانت میفروشی چون فکر میکنی خیلی خوب است و واقعا در زندگی آنها تفاوت ایجاد می کند.

این نقطه ی آغازین است ولی معنایش این نیست که موفق خواهید شد با این همه بر اساس پژوهشها بدون آن احتمالش هست که هرگز تمام تلاشتان را صرف کسب و کار نکنید جمعه ها گلف بازی خواهید کرد و مرخصی میگیرید و با دوستانتان خوش وبش می کنید. هر قدر که بتوانید قرض میکنید و می دزدید و گدایی می کنید تا بالاخره شرکت ورشکسته شود.

اینها دو دلیل اصلی ورشکستگی شرکتها در دو سال اول کار است. چون محصول شان را نمی خواهند با چون قدرتمندانه آن را نمی فروشند.

»دن

«برایان کسانی که پول در می آورند و برای جریان نقدی کسب و کارشان برنامه ریزی میکنند در مقابل کسانی که به طور ثابت هر دو هفته یک بار چک حقوق دریافت میکنند باید چه تغییری در ذهنیتشان ایجاد کنند؟

 مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

«برایان»

کارشناسان دوران تعدیلهای بزرگ را بررسی کرده اند. در واقع، زمانی  که هزاران نفر معلق میشوند. رکودهایی که در صنعت ایجاد می شود. مثل رکود در صنعت هوافضا با تکنولوژی با تغییرات دیگر در اقتصاد خیلی وقت ها افراد با ملیغ هنگفتی به عنوان حق سنوات با انفصال از خدمت تعدیل میشوند که گاهی به چند صدهزار دلار می رسد. ده یا بیست سال کار کرده اند، اندوخته ای ساخته اند و سودش را می گیرند.

در نتیجه این افراد تصمیم میگیرند. «خب بی خیالش می خواهم کسب و کار خودم را شروع کنم که هر روز متدوال تر می شود. به صورت درصدی بزرگ ترین گروه استارت آپ های جدید افرادی هستند که در دهه ی پنجاه زندگی قرار دارند و تعجب آورتر این که درصد بیش تر را زبان تشکیل می دهند زنان در همه ی سنین بیش تر از مردان کسب و کار خودشان را راه اندازی می کنند.

اولین اتفاقی که برای این مالکان کسب و کار جدید می افتد این است. که متعجب می شوند که همه ی کارها را باید خودشان انجام دهند؛ کارهای کوچکی مثل پاسخ گویی به تلفن خالی کردن سطل زباله دم کردن قهوه بسته بندی جعبه ها و از این قبیل کارها اگر برای شرکت بزرگ یا حتی متوسطی کار کرده باشند. این بخش از کار را پرزحمت و کارگری می دانند. وقتی افراد کسب و کار خودشان را شروع میکنند کی کنارشان نیست ارل نایتینگل میگفت بزرگ ترین اشتباه این است که فکر کنید برای هر کسی کار میکنید به جز خودتان فقط در صورتی کسب و کارتان شروع به موفق شدن می کند که بتوانید از عهده ی کمک گرفتن از دیگران برآیید

وقتی کسب و کارم را شروع کردم هیچ توهمی نداشتم یک ماشین تحریر خریدم و نامه های فروش و نامه های توافق با مشتریان را خودم تایپ می کردم باید خودم کارهای پستی را انجام میدادم برای این که تایپها حرفه ای باشند. باید آن را به تایپیست میدادم برای این که چیزی تولید شود، باید طراحی اش می کردم به طراح میدادم و بعد آن را به چاپخانه دار می سپردم.

یک سال با سختی و کوشش هر چه بیشتر کار کرده بودم. بروشورهای خودم را طراحی کردم تلفنهای فروش را خودم می زدم. افراد را به سمینارهایم دعوت میکردم برچسب اسامی را می نوشتم. سمینار را برگزار می کردم قهوه سرو میکردم میز و صندلی ها را می چیدم

صد درصد کارها را خودم به کمک همسرم انجام می دادم. بالاخره بعد از یک سال یک سال و نیم بود که یک منشی گرفتم، ولی یک سومش به من می رسید، چون من با دو نفر دیگر که فروشندگان مشاور بودند. کار می کردم یک منشی ،گرفتیم مونیکا» و هر کدام مان یک سوم از کارهای مان را به او میسپردیم و یک سوم از حقوقش را پرداخت می کردیم. بعد از شش ماه کسب و کارم آن قدری رشد کرده بود که بتوانم مونیکا» را تمام وقت استخدام کنم. بنابراین اولین کارمد تمام وقتم را گرفتم که می توانست همه ی کارهای کوچکی را که خودم انجام می دادم، انجام دهد. بعد دومی و سومی و الی آخر.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم پول درآوردن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب