فصل سوم: تاثیر متحول کننده ی باورهای شما - بخش اول

همواره موفقیت و رسیدن به اهداف برای همه ی ما اهمیت بسیاری داشته است، طوری که سعی کرده ایم با مطالعه و شرکت در سمینارها، شنیدن فایل های صوتی و تماشای فیلم های انگیزشی، انرژیمان را چند برابر کنیم تا بتوانیم به اهداف مکتوب مان دست یابیم. سالها مطالعه و کسب تجربه و به‌کاربردن مطالبی که در کلاس درس اساتید برجسته‌ی موفقیت همچون دکتر «برایان تریسی» استاد بی‌نظیرم، استاد «جک کنفیلد» و «جان دمارتینی» آموختم، من را به آشنایی با آثار استادی رساند که حقیقتا بینظیر است.

تاثیر متحول کننده ی باورهای شما

تا این جا درباره ی باورها توضیح دادیم ولی میخواهیم با یک بررسی عمیق تر دقیقا روشن کنیم باور چیست و چگونه میشود آن را از بقیه ی چیزهایی که ممکن است مردم آنها را اعتقادات بدانند، متمایز کرد.

برای شروع اجازه دهید فرق بین باور و ایمان را بررسی کنیم. اگر کی بگوید من ایمان مذهبی دارم من به رهبری این کشور ایمان دارم آیا همان باور است؟

چند سال پیش در کتابی با عنوان ایمان سه نوع ایمان را معرفی کردم ایمان به خودتان ایمان به جهان یعنی بقیه ی مردم و ایمان به چیزی که به آن نیروی متعالی میگوییم اساس هر سه نوع ایمان را باور و عقیده تشکیل میدهد ایمان به معنای باورداشتن خود سایر مردم با نیرویی متعالی و بنابراین تا اندازه ی زیادی مبنی بر عقیده است. ایمان و اعتقادات بر مبنای انتخاب شکل میگیرند. بنابراین اگر می خواهید خودتان را بیشتر باور داشته باشید این میل در واقع یک انتخاب است.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

بیایید عمیق تر نگاه کنیم اگر فردی انتخاب نکند به خودش با بقیه ی مردم با نیرویی متعالی باور داشته باشد اساس این انتخاب را  هم یک نوع ایمان تشکیل میدهد. به همین خاطر خیلی مهم است که بدانیم همه ی اعمال ما از اعتقادات مان سرچشمه می گیرند. ولی چون اعتقادات، نیمه خودآگاه نا خود آگاه هستند متوجه این ارتباط نمی شویم و برای این که بتوانیم آنها را زیر سوال ببریم باید آنها را از عمق ضمیر نیمه خود آگاه نا خود آگاه خود بیرون بکشیم.

اگر کسی می گوید من به خودم ایمان ندارم چرا ایمان ندارد؟ او احتمالا بر اساس تجربیات گذشته درباره ی خودش باورهایی دارد. شاید در انجام کاری موفق نبوده و بنابراین به این نتیجه رسیده است که به اندازه ی کافی توانمند نیست نمیداند چه کار کند و تحصیلات کافی ندارد.

این نتایج همان باورها هستند و به همین خاطر بررسی شان اهمیت دارد. ما در یک جهان باور محور زندگی میکنیم بنابراین اگر باورهای تان را تغییر دهید. جهان متفاوتی خواهید داشت. در واقع اگر باورهای تان را تغییر دهید به دستاوردهای متفاوتی دست پیدا خواهید کرد.

باورها و واقعیت ها به کلی با هم فرق دارند و این تفاوت برای ما بسیار مفید است. اگر نمیدانید باور چیست و چه باورهایی دارید، لازم است. فرق بین باور و واقعیت را بشناسید

به عنوان مثال یک مداد زرد این جا روی میز مقابل من قرار دارد. من آن را برمی دارم و میگویم مداد زرد برای من خوش شانسی می آورد و وقتی به یک مداد زرد نگاه میکنم شانس خوبی در انتظار من است.

شما وقتی به یک مداد زرد نگاه میکنید چه می بینید؟ احتمالا یک ابزار نوشتن و چیزی که میتوانید با آن نقاشی کنید یک مداد زرد دیگر با یک تکه مغز مداد و یک پاک کن در انتهای آن این یک واقعیت است. ولی برای من این یعنی خوش شانسی این یک باور است. شاید یک نفر دیگر مداد را یک سلاح بداند که میشود از آن برای دفاع شخصی استفاده کرد. شاید از آن به عنوان دارت استفاده کنید که در این صورت یک ابزار ورزشی خواهد بود.

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله دربند تهران

 

همه ی ما درباره ی این واقعیت که این شی مداد است توافق  داریم ولی وقتی میگویم مدادها خوش شانسی می آورند، این یک باور درباره ی مدادهاست.

تقریب مثل این است که کسی بگوید من برای سخنرانی فقط لباس بنفش می پوشم چون با لباس بنفش بهتر سخنرانی میکنم این یک باور درباره ی لباس بنفش و و رنگ بنفش آن یک واقعیت است. به آن لباس نگاه میکنید اغلب ما درباره ی رنگش توافق داریم احساسی که شما با گفتن این لباس بنفش به من در نقش سخنران قدرت می دهد، ابراز میکنید، یک باور است.

وقتی کسی میگوید پول بد است هم همین اتفاق می افتد؛ آیا این یک واقعیت است یا ناور؟

همگی می دانیم پول صرفا سکه و کاغذ و وسیله ای ست برای معامله به خودی خود نه بد است نه خوب خنثی ست. وقتی کسی می گوید پول بد است. این یک باور است نه واقعیت

واقعیت معمولا قابل ارزیابی است و همه ی ما میتوانیم درباره ی آن توافق داشته باشیم همه ی ما میتوانیم درباره ی ویژگیهای بیرونی یک مداد این که زرد است چند سانتی متر طول دارد و مانند آن هم عقیده باشیم ولی اگر من بگویم مدادها خوش شانسی می آورند همه ی ما در این زمینه هم عقیده نیستیم و به همین خاطر یک باور است نه واقعیت

می توانیم بپرسیم آیا همه با این موضوع موافقد؟»، اگر همه موافق باشند، نشانه ی یک واقعیت است ولی اگر درباره ی موضوع بگومگو و اختلاف نظر وجود دارد اگر تردید هست میگوییم احتمالا مشکل به باور مربوط است. بنابراین باید بپرسیم در حال حاضر کدام یک از باورهایم به من و تحقق دستاوردهای دلخواهم کمک می کند؟

 

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

 

اگر کسی بگوید می خواهم کارآفرینی کنم و خودم ثروتمند باشم ولی با اقتصاد فعلی این کار سخت است آیا همه ی ما در این زمینه اتفاق نظر داریم؟ فکر نمیکنم عده ی زیادی همین عقیده را دارند، یعنی کسانی هستند که باور محدود کننده ی شما را تایید کنند. ولی افرادی  مثل «ریچارد برنسون و بیل گیتس کارهای بزرگ جسورانه و مهیجی انجام می دهند و میگویند. الان بزرگترین فرصت برای من است که کارآفرین باشم و هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد

همان طور که گفتم ما در یک جهان باور محور زندگی می کنیم بنابراین زندگی یک خطای ادراکی است. شما همان چیزی را می بینید. که به آن اعتقاد دارید افرادی که میگویند می خواهم کارآفرین باشم، ولی آن چه درباره ی موقعیت میگویند به باورهای شان بستگی دارد. آنها وقتی به جهان نگاه میکنند به دنیای احتمالات می نگرند. وقتی روزنامه میخوانند یا در اینترنت جست و جو می کنند. چیزهایی را می بینند که با باورهایشان مطابقت داشته باشد و به محض دیدن چیزی که با باورهایشان هماهنگ است می گویند، می بینی؟ نگفتم؟»

اصل مطلب این است اگر باورهای درونی تان را تغییر دهید، ادراکات و ذهنیت تان تغییر میکند. به همان جهان نگاه می کنید ولی این بار چیزهایی را می بینید که با باورهای جدیدتان مطابقت دارد.

چطور چنین چیزی اتفاق می افتد؟ علم میگوید ترونهای اینه ای مغز دنبال چیزهایی هستند که با آن چه در فکر ما می گذرد، مطابقت داشته باشد. «کارل یونگ و بقیه ی روان شناسان بزرگ هم معتقدند آن چه در خارج وجود دارد بازتاب آینه ای چیزی است که در درون شما می گذرد. اگر درون تان را تغییر دهید شاهد انعکاس متفاوتی خواهید بود. این گفته را که زندگی یک توهم ادراکی ست دوست دارم چون کمک می کند توضیح دهیم چرا خیلی از افراد با وجودی که در یک جهان زندگی می کنند. اعتقادات متضادی دارند. آنها به طور گزینشی فقط چیزهایی را می بینند که با باورهای شان مطابقت دارد.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب نه راهکار معجزه‌گر

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب