قانون کشور ما معمولاً از کشورهایی مثل اتیوپی ،فرانسه، آلمان، سوئیس، مصر، تایلند و دیگر کشورها اخذ و ترجمه شده است و در مواردی هم قانون گذاران توانسته اند از فقه و حقوق اسلامی نیز یاری جویند. نکته جالب توجه این است که مواد قانونی به کار گرفته شده معمولاً ترجمه کلمه به کلمه نامانوس پیچیده و غیر قابل فهم انتخاب شده است.
ماده ۱۰۰۲ قانون مدنی " اقامتگاه هر شخصی عبارت است از محلی که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد. اگر محل سکونت شخصی غیر از مرکز مهم امور او باشد، مرکز امور او اقامتگاه محسوب میشود اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آنها خواهد بود.
ماده ۱۰۰۳ قانون مدنی: هیچ کس نمیتواند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد.
ماده ۱۰۰۴ قانون مدنی " تغییر اقامتگاه به وسیله سکونت حقیقی در محل دیگر بعمل می آید، مشروط بر این که مرکز مهم امور او نیز به همان محل انتقال یافته باشد.
نکته: نظر آقای دکتر لنگرودی در این خصوص چنین است: مفهوم مخالف این ماده میرساند که صرف تغییر محل سکونت کافی نیست پس اگر فقط محل سکونت را تغییر دهد ولی مرکز مهم امور او تغییر نیابد همان مرکز مهم امور اقامتگاه اوست.
ماده ۱۰۰۵ قانون مدنی " اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاه شوهر است؛ معذالک زنی که شوهر او اقامتگاه معلومی ندارد و هم چنین زنی که با رضاء شوهر خود و یا به اجازه محکمه مسکن علیحده اختیار کرده می تواند اقامتگاه شخصی علیحده نیز داشته باشد.
ماده ۱۰۰۶ قانون مدنی ۳ قامتگاه صغیر و محجور همان اقامتگاه ولی یا قیم آن هاست.
ماده ۱۰۰۷ قانون مدنی " اقامتگاه مأمورین دولتی محلی است که در آنجا مأموریت ثابت دارند.
ماده ۱۰۰۸ قانون مدنی: " اقامتگاه افراد نظامی که در ساخلو پادگان نظامی هستند، محل ساخلو (اقامتگاه) آن هاست.
ماده ۱۰۰۹ قانون مدنی " اگر اشخاص کبیر که معمولاً نزد دیگری کار یا خدمت میکنند در منزل کارفرما یا مخدوم خود سکونت داشته باشند اقامتگاه آنها همان اقامتگاه کارفرما یا مخدوم آنها خواهد بود.
ماده ۱۰۱۰ قانون مدنی " اگر ضمن معامله یا قراردادی طرفین معامله یا یکی از آنها برای اجرای تعهدات حاصله از آن معامله محلی غیر از اقامتگاه حقیقی خود انتخاب کرده باشند نسبت به دعاوی راجع به آن معامله همان محلی که انتخاب شده است اقامتگاه او محسوب خواهد شد و هم چنین است در صورتی که برای ابلاغ اوراق دعوی و احضار و اخطار محلی را غیر از اقامتگاه حقیقی خود معین کند.
چکیده ها و نکته های کاربردی حقوقی معاملات املاک
ايقاع
ایقاع، عملی است قضایی و یک طرفی که به صرف قصد انشاء و رضاء یک طرف، منشاء اثر حقوقی شود. بدون این که تأثیر یک طرفی قصد و رضای مذکور ضرری برای غیر داشته باشد مانند ابراء، اعراض، وصیت تملیکی و فسخ
عقد
عقد، عبارت است از این که یک یا چند نفر در برابر یک یا چند نفر دیگر تعهد بر انجام کاری و یا امری نمایند و مثل این عقد مورد قبول آنها نباشد و در جهت رضاء و قصد هر دو طرف صورت پذیرد: مثل عقد بيع عقد اجاره، عقد صلح و....
تهعد
تعهد، عبارت است از این که شخصی به موجب قرارداد یا بدون قرارداد شفاهاً) و یا به هر علت قانونی (مثل خیار فسخ مکلف به انتقال مال یا رد مال و یا انجام عملی و یا ترک عملی و فعل معین باشد. تعهد از دسته عقود جائز محسوب میشود مثل وکالت جعاله عقد قابل فسخ و بیع شرط. تعهد ممکن است جزء تعهد عقدی باشد یعنی تعهدی که ضمن عقد واقع و حاصل میشود و ناشی از عقد است مانند شرط ضمن عقد و اجاره خدمات و ممکن است تعهد غیر عقدی باشد و آن عبارت است از این که تعهدی بدون وقوع عقد واقع و حاصل شود که این تعهد را به اصطلاح شرط ابتدایی هم میگویند اگر تعهد غیر عقدی شامل تعهدات ناشی از قانون با شد در آن صورت این تعهد را به اصطلاح شرط ابتدایی هم میگویند. اگر تعهد غیر عقدی شامل تعهدات ناشی از قانون باشد در آن صورت اعم از شرط ابتدایی خواهد بود. تعهد یک رابطه حقوقی با یک وضعیت حقوقی است میان متعهد و متعهد له این تعهد گاه ناشی از عقد و گاه خارج از عقد یا قرارداد است و به موجب آن متعهد له میتواند از متعهد انجام مورد تعهد را مطالبه نماید: خواه به شیوه عادی و مطابق مفاد مندرج در قرارداد یا از طریق مراجع قانونی و قضایی
۱- عقود معين
۲- عقود غیر معین
عقد معین از جمله عقود و پیمانهایی است که در قانون راجع به آثار احکام الزامات، شروط و ... مستتر در آن بحث شده است مانند عقد بيع عقد اجاره معاوضه، نکاح وکالت، صلح و.....
عقد غیر معین، عقدی است که در قانون به خصوصی احکام و آداب آنها ذکر نشده است و صرفاً جنبه خصوصی دارد و طرفین پیمان میتوانند بین خود تراضی نمایند و به طور کلی به قراردادهای خصوصی که مطابق ماده ۱۰ قانون مدنی انعقاد میشود گفته میشود و در صورت انعقاد چنین قراردادی بین دو نفر یا چند نفر الزاماتی را ایجاد مینماید مثل قراردادهای مشارکت در ساخت.
انواع عقود از دیدگاه قانون گذار
1 - عقد لازم
۲- عقد جائز
3- عقد خیاری
۴- عقد منجز
۵- عقد معلق
عقد لازم، آن است که هیچ یک از طرفین معامله نمی توانند آن را برهم زنند، مگر از دو طریق که فتون پیش بینی کرده است.
الف از طریق تراضی و توافق اراده دو طرف عقد که آن را اقاله می گویند.
ب از طریق یک علت قانونی که آن را خیار (خیار فسخ) میگویند.
عقد جائز، عقدی است که هر یک از طرفین بتوانند هر زمان که بخواهند فسخ نمایند. مثل عقد جعاله وکالت و .....
تفاوت عقد لازم با عقد جائز
۱ - عقد جائز را میتوان به صورت یک عقد لازم و غیر قابل فسخ هم درآورد: مثل این که ضمن عقد بیع شرط می نمایند که خریدار وکیل فروشنده باشد. در این صورت تا زمانی که عقد بیع باقی است وکالت قابل فسخ نیست.
2- عقد لازم با فوت حجر، جنون و سفیه یکی از طرفین از بین نمی رود ولی عقد جائز در صورت بروز هر کدام از موارد فوق انحلال می یابد و از بین می رود.
3- عقد ممکن است نسبت به یکی لازم و نسبت به دیگری جائز با شد مثل عقد رهن که سابقاً برای مرتهن رهن گیرنده جائز و برای راهن لازم محسوب میشد ولی بعداً بر اساس اصلاح قانون ثبت عقد رهن نسبت به هر دو طرف لازم اعلام شد.
عقد خیاری عقدی است که برای طرفین و یا یکی از اصحاب معامله و یا برای شخص ثالث، اختیار فسخ قائل شوند. عقد خیاری بر دو دسته کلی هم قابل تقسیم میباشد
· الف: خیار مختص، مثل خیار حیوان خیار تأخیر ثمن که خیار حیوان مختص مشتری و خیار تأخیر ثمن مختص بایع میباشد.
· ب خیار مشترک مثل خیار فسخ خیار غبن خیار شرط خیار مجلس و .....
عقد معلق، عقدی است که منوط به وقوع امر دیگری باشد یعنی وابسته به امر دیگری است: مثال کسی که هم رضایتش را مبنی بر فروش ملک و هم قیمت ملک را توافق کرده است ولی تنظیم قرارداد را منوط به خرید ملک دیگر برای خود کرده است.
عقد منجز عقدی است که وقوع آن عقد وابسته به امر به امر دیگری نباشد و الا : به عبارت دیگر عقد منجز آن است که تأثیر آن بر حسب إنشاء قصد و اراده) موقوف به امر دیگری نباشد.
عناصر عقد
1. رضاء تصمیم به معنای موافقت و اختیار میباشد.
2. قصد اجرای تصمیم اعلام رضاء به منظور ترتیب اثر دادن به آن از تاریخ اعلام
3. ایجاب (پیشنهاد) به قصد انشاء بایع ایجاب گفته میشود و عقیده بر این است که ایجاب مقدم بر قبول میباشد این امر در عقد بیع و عقود لازم بیشتر متداول است ولی در عقد و عقد صلح هر یک از طرفین که پیش دستی نماید و قصد خود را ابراز دارد قصد انشاء او ایجاب محسوب میشود.
4. قبول پذیرش قبول عبارت است از قصد انشائی که در جهت عکس ایجاب قرار گیرد و در ایجاد یک عقد مکمل ایجاب میباشد قبول در مقابل رد قرار دارد.
5. انشاء به ایجاد یک ماهیت حقوقی انشاء گفته میشود.
اركان قصد
1- لفظ
2- اشاره
3- عمل
نكته الفاظ، إشارات و اعمال دیگر که متعاملین به وسیله آن انشاء معامله قصد معامله می نمایند، باید موافق هم باشد به نحوی که یکی از طرفین همان عقدی را قبول کند که طرف دیگر قصد انشاء آن را داشته است والا چنین معامله ای معامله باطل محسوب میشود مثال در معاملات جهت معامله باید مشخص شود و در واقع ماهیت عقد گلی باشد همچون عقد بیع، عقد اجاره و.....
جهت دریافت اطلاعات بیشتر و خرید کتاب با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
مجید کیوانپور 09129374020