فصل سوم: باید چه نوع کسب و کاری را شروع کنم؟ - بخش اول

بعد از گذشت پانزده سال از آشنایی با اسطوره پرتلاش زندگی شخصی ام استاد (برایان ترسی) و پس از گذراندن دوران بسیاری زیبایی از زندگی کاری و شخصی و پیشرفتی که به نظر شخصی خود و اطرافیان قابل توجه بوده است بر آن شدم تا همچون گذشته اثر دیگری از جناب (برایان تریسی) را ترجمه کنم. امروز اهمیت شروع و راه اندازی یک کسب و کار برای هموطنانم در ایران بسیار جدی ست در کنار آن باید توجه داشت که هر کدام از ما برای ایجاد آن احتیاج به آگاهی و دانش داریم طی سالهایی که شاگردی بسیاری از اساتید ایرانی و فرنگی را در کارنامه ی خود داشتم تاثیر عمیقی را که نوع نگاه و نگرش این بزرگواران بر من و سایر دانش آموختگان گذاشته است، به شکل ملموسی درک کرده ام.

باید چه نوع کسب و کاری را شروع کنم؟

 

باید چه نوع کسب و کاری را شروع کنید؟ این موضوع واقعا به احساسات قلبی شما بستگی دارد ارتباطی به شور و اشتیاق شما ندارد اشتیاق کلمه ای ست که بیش از حد به کار می رود بلکه به چیزی مربوط است. که جذب تان می کند.

سالها پیش در بخش درجه یک هواپیما به سمت سن دیه گو پرواز می کردم و در حال صحبت با زنی در مورد محل زندگی بودم او در محله ی بسیار خوب و بهتری نسبت به محله ی من زندگی می کرد. هر چند من هم در محله ی خوبی زندگی می کردم.

پرسید چطور خانه ات را انتخاب کردی؟»

گفتم «ما صد و پنجاه خانه را دیدیم و در نهایت این خانه را انتخاب کردیم .

گفت چشمت را گرفت این طور نیست؟»

چشمت را گرفت هرگز این عبارت را فراموش نکردم. این عبارت توجهم را جلب کرد و با من ماند.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

کارآفرینان موفق در حال تولید و فروش و در دسترس قرار دادن چیزی  هستند که به وجود آنها چسبیده است. آنها عاشق این کار هستند. این کار از نظر قلبی برایشان جذاب است. در این جا ابعاد مختلفی وجود دارد. اول از همه آنها محصول را دوست دارند و به ویژه محصول را برای خودشان دوست دارند.

احتمالا مجله ی Inc بهترین مجله برای شرکتهای کوچک و متوسط است. آنها انواعی از نظر سنجی ها را انجام میدهند و به سابقه ی پانصد شرکت با رشد سریع در ایالات متحده دسترسی دارند.

من هنگام شروع این مطالعه توسط آنها شگفت زده شدم چون سریع ترین شرکت در حال رشد آن سال در عرض سه سال چهارده هزار و هشتصد برابر رشد کرده بود. سریع ترین شرکت در حال رشد پارسال در عرض سه سال شانزده هزار و نهصد برابر رشد کرده است. به احتمال زیاد این شرکتها در ابتدا خیلی کوچک بوده اند. ولی به رشد ده هزار یا پانزده هزار برابری فکر کنید.

شرکتهای Inc به طور متوسط در طول سه سال هفده برابر رشد کرده اند. من در سمینارهای خود از حاضران میپرسم، «اگر کسب و کار شما در طول سه سال هفده برابر رشد کند تعداد کارکنان تعداد ساختمان ها تعداد محصولات و خدمات هفده برابری چه تفاوتی ایجاد خواهد شد؟ حالا صد برابر با هزار برابر را تصور کنید» صاحبان مشاغل از این اعداد شو که میشوند. من میگویم صدها شرکت هر ساله به این اعداد دست پیدا میکنند و این اتفاق فقط به این خاطر می افتد. که آنها چیزی جذاب برای تعداد زیادی از افراد را در زمان مناسب گیر می آورند.

خبرنگاران با بنیان گذاران این پانصد شرکت فهرست مجله ی Inc مصاحبه کردند و از آنها پرسیدند چگونه وارد این کسب و کار خاص شدید؟» و تعداد قابل توجهی از آنها نودو پنج درصد گفتند که محصول با خدماتی را تولید کردند که شخصا دوست داشتند. آنها به قدری آن محصول یا خدمات را دوست داشتند که آن را برای خود و خانواده های  خود می خواستند. وقتی آنها شروع به ایجاد خرید واردات با تولید آن خانواده های خود کردند همسایگان و دوستانشان گفتند. «واقعا عالی ست. من هم میتوانم آن را داشته باشم؟»

یکسی از داستانهای مورد علاقه ی من درباره ی زوج مهاجری از اروپا فکر میکنیم ترکیه است که دو فرزند کوچک در مدرسه داشتند. آن ها شهروندان خوبی بودند در جلسات انجمن اولیا و مربیان شرکت می کردند. و واقعا نگران عملکرد خوب فرزندان خود بودند. بچه ها کم تر از ده سال داشتند. والدین متوجه شدند که میشود درسها را برای کودکان روی آی پد آماده کرد تا فرزندان بتوانند از آنها برای انجام تکالیف شان استفاده کنند. در ضمن متوجه شدند که مدرسه میتواند درس ها را روی آی پد در دسترس قرار بدهد و بچه های آنها عاشق تماشای تلویزیون بودند. بنابراین والدین در خانه دست به کار شدند و برنامه ای را توسعه دادند که بر اساس آن بچه ها مجبور بودند تکالیف مشخصی را انجام دهند و بعد می توانستند مقدار مشخصی از برنامه های کودک تلویزیون را تماشا کنند. سپس تلویزیون خاموش میشد بعد بچه ها مقدار مشخصی از تکالیف منزل را انجام می دادند و دوباره میتوانستند مقدار مشخصی از برنامه های کودک تلویزیون را تماشا کنند والدین آن برنامه را به فرزندان خود معرفی کردند و این برنامه استقبال آنها را در پی داشت.

این برنامه مثل اسب و هویج بود. بچه ها مشتاقانه به خانه می آمدند. آنها تا زمان انجام یک درس نمیتوانستند تلویزیون تماشا کنند و فقط بعد از انجام درس میتوانستند کمی تلویزیون ببینند. بچه ها بی صبرانه منتظر آمدن به خانه و انجام تکالیف شان بودند.

بچه ها در طی چهار یا پنج ماه به دانش آموزان رتبه ی اول مدرسه تبدیل شدند و در جلسات انجمن اولیا و مربیان جوایزی را دریافت کردند. بقیه ی والدین به آنها گفتند «خدای من فرزندان شما چگونه این نمرات خوب را کسب کردند؟ آنها گفتند ما سیستم کوچکی را برای تشویق بچه ها به انجام تکالیف منزل طراحی کردیم با معلمان صحبت کردیم و معلمان با ما همکاری کردند. آنها خیلی مفید بودند. معتقد بودند فکر بسیار خوبی است بنابراین معلمان هم در این درس ها به بچه ها کمک کردند و ما تمام این موارد را جمع بندی کردیم

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله محمودیه تهران

 

آیا ما هم می توانیم این برنامه را برای بچه های خود داشته باشیم؟»

گفتند. «البته» و برنامه را به آنها دادند.

یکی دیگر از والدین گفت نه نه نمیتوانید آن را همین جوری به ما بدهید باید در ازای آن چیزی از ما بگیرید

بنابراین آنها مبلغی را از والدین دریافت کردند. این برنامه همه گیر شد و در طی سه سال چهارده هزار و هشتصد برابر رشد کرد. آنها به یکی از شرکتها با بالاترین سرعت رشد تبدیل شدند و ثروتشان فراتر از تصور شد.

آنها این محصول را برای استفاده ی خود و خانواده شان تولید کردند. بنابراین این مقیاس بسیار خوبی است آیا شما این محصول را برای خود و خانواده ی خود میخواهید؟ آیا این محصول را به حدی دوست دارید که خواهان دسترسی خانواده ی خود به آن باشید؟ این نقطه ی شروع است و بعضی وقت ها به نوعی کسب و کار تبدیل می شود.

یکی از داستانهای معروف درباره ی فرد موسس نی بی است. «بی پر امیدیار که سالها مشغول جمع آوری جعبه ی آبنبات های پر بود. این افراد مثل افرادی هستند که تمبر جمع میکنند و عاشق فروش و تجارت این مواد به دیگران هستند. او با خودش فکر کرد، «چگونه می توانیم این کار را انجام دهیم؟» و سیستم کوچکی را توسعه داد که در نهایت به نی بی تبدیل شد. مردم میتوانستند مجموعه های بر خود را در آن بفروشند.

مردم می گفتند چه چیز دیگری را میتوانی تجارت کنی؟» این سیستم به تیبی تبدیل شد و او حالا میلیاردر و یکی از ثروتمندترین مردان جهان است ولی او این کار را برای خود و دوستانش شروع کرد تا بتوانند مجموعه های پز خود را بفروشد. او برنامه ی کوچکی ساخت تا  بتوانید تصویر و جزییات را در آن قرار دهید. این چیزی بود که هرگز به فکر من و شما نمی رسید. همه ی افراد جذبش شدند و به خرید و فروش هر نوع کالایی پرداختند

 

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

 

بنابراین اولین سوالی که باید از خودتان بپرسید این است که احساس شما در مورد آن محصول چیست شما در مسیر موفقیت به عنوان کارآفرین با موانع معضلات و مشکلات زیادی روبه رو خواهید شد و ضرر و شکست و ناامیدی های زیادی را تجربه خواهید کرد شما دل شکسته خواهید شد. ولی اگر محصول را دوست داشته باشید و متوجه منفعتش برای خود و دیگران باشید، هرگز تسلیم نخواهید شد. شما راهی برای موفقیت در مورد آن پیدا خواهید کرد.

کارآفرینان موفق از دوست داشتن محصول خود شروع می کنند. نکته ی دوم این است که آنها عاشق مشتریانشان هستند و این موضوع واقعا مهم است. مثل این است که دمبل را به صورت عشق در دو طرف و ستونی بین آنها تصور کنید.

موفقیت با چه شروع میشود؟ محصول چیست و چه ارزشی را پیشنهاد می کند و چه تفاوت واقعا مهمی را در زندگی دیگران ایجاد می کند؟ شنیدن این موضوع که کسی از این محصول استفاده کرده و زندگی او به نوعی بهبود پیدا کرده است باعث خوشحالی شما می شود. شما به این خاطر خوشحال نمیشوید که آنها به شما پول می دهند. به این علت خوشحال میشوید که داستانهای موفقیت مربوط به استفاده از آن محصول را بازگو می کنند.

در رابطه با بازاریابی چند سطحی (MLM) افراد به این علت وارد شرکتهای بازاریابی شبکه ای میشوند که خودشان را ملزم به کسب درآمد بالا می دانند با همه ی اینها در صورت صحبت با افراد بازاریابی چند سطحی احتمالا من با یک میلیون نفرشان در هشتاد کشور صحبت کرده ام و سوال از آنها در مورد دلیل ورود به این زمینه با این پاسخ روبه رو می شوید شرکت بازاریابی چند سطحی معمولا یک محصول واقعا  حسوب دارد. آنها خوب بودن و فواید آن محصول را تجربه کرده اند و می خواستند افراد دیگر هم همین موضوع را تجربه کنند.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب خلق یک کسب وکار ثروت ساز

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب