فصل اول: پول چیست؟ - بخش سوم

پردرآمدترین افراد جامعه ی ما کسانی هستند که همیشه سطح خود را در این حوزه ها بهبود می دهند تا بر ارزش کاری که می کنند، بی افزایند. واقعیت این است که مبلغی که به دست می آورید، بازتاب مستقیم ارزشی است که خلق می کنید تا زندگی و کار دیگران را بهبود ببخشید. کل موفقیت های زندگی از نوعی خدمت به دیگران سرچشمه می گیرد. اگر می خواهید پول زیادی به دست آورید، به افراد زیادی خدمت کنید و به روشی به آنها خدمت کنید که واقعا برایشان تفاوت ایجاد کند.

”دن”

اجازه دهید وارد جزییات این نکات شویم. بیایید درباره ی واکنش منفی افراد صحبت کنیم. متوجه منظورت درباره ی افزودن ارزش می شوم. اغلب از زبان کسانی که دنبال دستمزدهای بالاتر هستند، می شنوید که می گویند، “مدیران اجرایی ارشد را نگاه کن. وقتی دارند شرکت را ترک می کنند، باج سبیل می گیرند؛ با این که شرکت طی حضور آنها زیان کرده است. یا بازار سهام را ببین. بعضی ها از بازار مثل بازی استفاده می کنند. تاس می اندازند و با بالا وپایین شدن بازار سهام، پول درمی آورند.” شاید مردم بگویند دستکاری هایی در اقتصاد می شود، پس موضوع فقط تبادل ارزش نیست. درباره ی بعضی از مخالفت های افراد بدبین به ایده ی افزودن ارزش حرف بزن. چطور به آنها پاسخ می دهی؟

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

“برایان:” بگذار داستان معروفی را درباره ی آیین محموله پرستی برایت تعریف کنم. طی جنگ جهانی دوم، متفقین به گینه ی نو وارد شدند و فرودگاه ساختند و برای مقابله با ژاپن پایگاه های نظامی برپا کردند. جنگ شدیدی در نیمی از گینه ی نو در جریان بود و نیم دیگر کشور در کنترل استرالیایی ها و آمریکایی ها قرار داشت. کل مهمات، غذا، تدارکات، همه چیز با این هواپیماها وارد کشور می شد.

سپاه مهندسان ارتش وارد شدند، بولدوزرها را خالی کردند، باند موقت هواپیما ساختند و بعد، شروع کردند به واردکردن غذا، پوشاک و همه چیز برای جنگ. بعد از پایان جنگ، آنها عقب نشینی کردند و گینه ی نو دوباره به جنگل تبدیل شد. بومی هایی که اطراف این مناطق زندگی می کردند و به عنوان کارگر در جنگ جهانی دوم به کار گرفته می شدند، اصلا نمی دانستند این ثروت از کجا می آمده است و فکر می کردند هواپیماهای باربری این ثروت را می آورده است.

این طور بود که آیین محموله پرستی را بنا کردند. آنها عروسکهای کوچک و مدلهای کوچک هواپیما را می ساختند و آنها را روی محراب های کوچک قرار می دادند. عود روشن می کردند و به درگاه آنها دعا می کردند، آنها را پرستش می کردند و آواز می خواندند. دعا می کردند هواپیماها با ثروتی که درونشان است، بازگردند.

نتیجه ی این داستان این است که اکثر مردم عمیقا درباره ی پول ناآگاهاند، بنابراین نظراتشان شبیه نظرات بومیان گینه ی نو است. آنها موضوعات کاملا تخیلی را باور دارند.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله نیاوران تهران

وقتی کسی می خواهد در یکی از پانصد شرکت برتر از نگاه نشریه ی فورچن شغلی بگیرد، حقوق و سهام بسیار بالایی به او پیشنهاد می شود و وکلای آنها درباره ی این قراردادها مذاکره می کنند. من این را بر اساس تجربه ی خودم به خوبی می دانم. آنها در مورد حق انفصال خدمت مذاکره می کنند. اگر اوضاع به خوبی پیش نرود، اگر شرکت بعد از آن که تصمیم گرفت شما را استخدام کند، به هر دلیلی شما را نخواهد، مثلا بازار افت کند یا شما کارتان را خوب انجام ندهید، حق انفصال خدمت شما را پرداخت می کنند. حق انفصال، قراردادیست.

آنها می گویند، “اوه، اینها باج سبیل می گیرند.” بله، این یکی از شروط پذیرفتن این شغل بوده است. آنها از جایی دیگر آمده اند که در آنجا هم شغل فوق العادهای داشته اند. این فقط بخشی عادی از این فرآیند است.

با در نظرگرفتن گمانه زنی های بازار سهام، متوجه خواهید شد که پردرآمدترین افرادی که در بازار سهام کار می کنند، برای گرفتن بالاترین دستمزدها به سختی کار می کنند. مثلا، “وارن بافت” میلیاردر، هر روز هشتاد درصد از وقتش را برای بررسی بازار سهام، شرکتها، تغییرات و احتمالات متغیر در رقابت صرف می کند؛ هشتاد درصد از هر روز. او هشتاد و شش سال دارد. هنوز سر کار می رود، سرش را می اندازد پایین و درباره ی این سرمایه گذاریها تحقیق می کند.

او کارش را با دوهزار دلار شروع کرد و از مدل سرمایه گذاری ارزشی استفاده کرد که بعدا در موردش حرف می زنیم. او ارزش ذاتی محصولات، خدمات، مدیریت و جایگاه شرکت را در صنعت در مقایسه با رقبای ملی و بین المللی بررسی می کند. این فرآیند حاوی موارد بسیاریست. اکثر کسانی که به سرعت به بازار سهام وارد می شوند و از آن بیرون می آیند، کارشان به ورشکستگی می کشد. مثل کار بازیکنان حرفه ای پوکر است که به السوگاس می روند تا کلی پول برنده شوند. آنها متوجه می شوند اگر کار پرزحمتی داشته باشند، در پایان روز به همان اندازه پول خواهند داشت. چون با پولی که برنده می شوند و پولی که می بازند، با یک ساعت پشت میز پوکرنشستن می توانند چند دلاری به جیب بزنند که به اندازه ی دوازده یا چهارده ساعت کار سخت است. من همین دو روز پیش از السوگاس آمدم. همه در آنجا این چیزها را می دانند.

 مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

هفتاد درصد از کسانی که در بازار بورس کار می کنند، همان کسانی که معامله گران روز یا معامله گران آنی نامیده می شوند و دائم به بازار بورس وارد و از آن خارج می شوند، در نهایت به کل از بین می روند.

من از جلسه ای که با یکی از مشتریانم داشتم، می آیم. او مرا به مردی معرفی کرد که چند صد میلیون دلار را صرف راه اندازی سازمان معاملات آنی پنجاه نفره ای کرده بود. من سازمانشان را دیدم: صفحه نمایش های بزرگ، ریاضیدانان برجسته که در تلاش برای به دست آوردن چند دلار از اینجا و آنجا، داخل و خارج از بازار سهام معامله میکردند. او چند صد میلیون دلار هزینه کرده بود و همه اش را از دست داد. در پایان کار این سازمان، همه ی این افرادی که روزی شانزده ساعت کار میکردند، همه چیزشان را باختند و دست از پا درازتر رفتند. خوشبختانه، او مولتی میلیاردر بود و می توانست از عهده ی زیان چندصدمیلیون دلاری برای یک کار مخاطره آمیز و نامطمئن برآید.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم پول درآوردن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب