فصل چهارم: چگونه باید سرمایۀ کسب و کارم را تامین کنم؟ - بخش دوم

بعد از گذشت پانزده سال از آشنایی با اسطوره پرتلاش زندگی شخصی ام استاد (برایان ترسی) و پس از گذراندن دوران بسیاری زیبایی از زندگی کاری و شخصی و پیشرفتی که به نظر شخصی خود و اطرافیان قابل توجه بوده است بر آن شدم تا همچون گذشته اثر دیگری از جناب (برایان تریسی) را ترجمه کنم. امروز اهمیت شروع و راه اندازی یک کسب و کار برای هموطنانم در ایران بسیار جدی ست در کنار آن باید توجه داشت که هر کدام از ما برای ایجاد آن احتیاج به آگاهی و دانش داریم طی سالهایی که شاگردی بسیاری از اساتید ایرانی و فرنگی را در کارنامه ی خود داشتم تاثیر عمیقی را که نوع نگاه و نگرش این بزرگواران بر من و سایر دانش آموختگان گذاشته است، به شکل ملموسی درک کرده ام.

سخت ترین کار مشاور، متقاعد کردن صاحبان شرکت برای استخدام آن ها و پرداخت هزینه برای نجات شرکت است. آنها شرکت را نجات می دهند. همیشه میدانند مشکل کجاست رئیس شرکت وقت زیادی را صرف انجام کارهایی میکند که مربوط به فروش نیستند. آنها در طول هفته گلف بازی میکنند با دوستان شان ملاقات میکنند. برای صرف ناهار به بیرون میروند انواع مختلفی از کارهای مختص افراد کله گنده را انجام می دهند.

این شرکت مشاوره به آن جا میرود و افرادش بسیار سرسخت هستند. می گویند. این کارها را متوقف کنید و از سر صبح تا آخر شب مشغول فروش شوید. صد درصد روی مشتریانتان تمرکز کنید آنها بارها و بارها وضعیت شرکتها را تغییر می دهند.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

وظیفه ی شما به عنوان صاحبان کسب و کار و افراد کارآفرین این است. که به مشتریان فکر کنید و با آنها حرف بزنید شما در مورد خدمات مشتریان با وسواس برخورد میکنید حدود نود درصد موفقیت تان به این موضوع وابسته است.

«پیتر دراکر میگوید مهم ترین عدد کسب و کار میزان جریان نقدی آزاد است. جریان نقدی آزاد مقدار وجه کلی ست که شما بعد از تمام فعالیت ها و هزینه ها به دست می آورید شما در آخر روز چه مقدار پول به دست آورده اید که میتوانید آن را در جیب خود بگذارید و محل کار را با آن ترک کنید؟

این مهم ترین عدد برای تمامی افراد از پسر بچه ی واکسی گوشه ی خیابان تا مدیران جنرال موتورز و بزرگترین شرکت ها است. همیشه جریان نقدی آزاد در درجه ی اول اهمیت قرار دارد. من با بیش از هزار شرکت بزرگ جهان کار کرده ام همه شان یکسان هستند. تمرکز تمامی شرکت های موفق روی مشتری و فروش است. هر روز مشتری و فروش در درجه ی اول اهمیت قرار دارند تمام جوایز تمام پیشرفت ها، تمام مزایا و تمام رشدها به مشتریان و فروش بستگی دارند.

نا موفق ترین شرکت ها آنهایی هستند که از این هدف منحرف  می شوند. آنها مشغول طراحی محصول جدید و افتتاح دفاتر جدید خود میشوند به نظر من بهترین مثال شکست فعالیت کسب و کارهای اینترنتی در دهه ی نود میلادی ست. تمام این شرکتها در حال تاسیس محسوب میشدند و حجم زیادی از پول بقیه افراد را سرمایه گذاری کرده بودند. آنها عقیده داشتند اگر در شرکت من سرمایه گذاری کنید، ما محصول یا خدمات جدیدی را ارائه خواهیم کرد که تا به حال هیچ کس دیگری تولیدش نکرده است و به زودی تعداد زیادی از افراد به وب سایت ما سر میزنند و کلی پول عاید شما خواهد شد. همگی ما می دانیم که نتیجه ی این داستان برای خیلی از شرکتهای اینترنتی اولیه چه سرانجامی داشت آن دسته از کسب و کارهای اینترنتی که زنده ماندند و رونق پیدا کردند تصمیم گرفتند در ایجاد برند سرمایه گذاری کنند.

ایجاد برند یکی از قدرتمندترین کارهایی است که میتوانید انجام دهید. مشتریان در این جا می دانند که اگر محصول یا خدمات شما را بخرند. به سود یا یک مزیت خاص دست پیدا میکنند و شما به شهرت می رسید.

دانشکده ی بازرگانی هاروارد گفته است که شهرت با ارزش ترین دارایی تجاری شماست محصولات و خدمات شما می آیند و می روند. مردم خواهند آمد و خواهند رفت رقبای شما می آیند و می روند ولی شهرت شما در مورد کیفیت و ارزش محصولات یا خدمات ثابت می ماند.

شرکت ها اغلب شرکت دیگری را میخرند که ممکن است ارزش آن به یک میلیون دلار برسد شرکت ده میلیون دلار برایش می پردازد. به میلیون دلار دیگر برای چیست؟ به آن مبلغ حسن شهرت گفته می شود. حسن شهرت در واقع عددی در کتابهاست ارزش شرکتهای دارای حسن شهرت خیلی بالاتر از شرکتهایی است که آن را ندارند.

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله محمودیه تهران

 

هر تعامل با مشتری میتواند حسن شهرت را بیشتر کند. این موضوع باعث میشود مردم از شما خوششان بیاید چون اگر شهرت خوبی داشته باشید مدت زمان لازم برای خرید محصول شما کم می شود

مردم آیفون ها را به صورت خودکار خریداری میکنند. وارد فروشگاه می شوند و دو برابر قیمت محصولهای رقیب را برایش می پردازند. اپل به بالا بردن قیمتها ادامه میدهد و هیچ تحقیقی هم قائل نمی شود. شهرت تنها توضیح موجود برای این اتفاق است وه این گوشی اپل است. این بهترین گوشی موجود است. اگر این بهترین گوشی موجود باشد، من قیمت بالایش را می پردازم و بارها و بارها آن را می خرم. مردم به خاطر شهرت برای خرید این محصول صف میبندند. شهرت، توجه به خدمات مشتریان و کیفیت محصول است.

در هر سطح شغلی باید چهار سوال اساسی را بارها و بارها بپرسید و به آنها جواب بدهید مشتریان سرمایه گذاران و شرکا، این سوال ها را به صورت آشکار با با صدای بلند مطرح نمی کنند ولی با همه ی اینها باید به آنها جواب دهید.

چهار سوال اساسی برای سرمایه گذاران

1.        میزان ورودی؟

2.        میزان خروجی؟

3.        با چه سرعتی؟

4.        با چه درصد اطمینانی؟

سوال اول در مورد میزان ورودی ست؟ از من میخواهید تا چه میزان در ریسک کسب و کارتان سرمایه گذاری کنم؟ سوال شماره ی دو در مورد خروجی این کار است؟ خروجی این کار برای من چقدر خواهد بود؟

در حال حاضر روی توسعه ی املاک و مستغلات بزرگی کار میکنم و در حال همفکری با شرکایم هستم ما در حال بحث هستیم و من این موضوع را برای شان توضیح دادم پیشنهاد شما فرم اصلی شما، برنامه ی کاری شما و پیشنهاد سرمایه گذاری شما باید این دو پرسش را مطرح کند. مزان ورودی و خروجی چه مقدار است؟

سوال سوم در مورد سرعت این موضوع است؛ چقدر طول می کشد.  تا به اصل پولم دست پیدا کنم؟ سوال چهارم در مورد میزان اطمینان شماست؟ چگونه میتوانید این موضوع را تضمین کنید؟

 

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

 

اگر جواب تان به هر کدام از این موارد رضایت بخش نباشد، شخص سرمایه گذاری نخواهد کرد. آنها فقط میگویند من بروم بگذارید در موردش فکر کنم خیلی به آن علاقه ندارم در این زمان ایده ی خوبی نیست

با هزاران کارآفرین حرف زده ام تمامشان نگرانی یکسانی داشتند. راضی کردن مردم به سرمایه گذاری و جواب دادن به این چهار سوال چقدر سخت است. مردم شما را با توجه به پاسخ ها تحت فشار قرار می دهند. این جواب نمی تواند فقط شامل جملات کلی باشد «اوه، شما پول زیادی کسب خواهید کرد. پول شما به سرعت از پارو بالا خواهد رفت

مردم صدها میلیون و حتی میلیاردها دلار را در ایده های نصفه و نیمه ی کسب و کارهای اینترنتی سرمایه گذاری کردند آنها به این شرکت ها شرکت های پیش در آمد می گفتند. شرکت پیش درآمد شرکتی است که هرگز فروش نداشته است و مردم مبلغ زیادی را بابت خرید این شرکت ها می دهند.

امروز اوضاع فرق میکند مارک زاکربرگ حتی قبل از شروع به درآمدزایی میلیاردها دلار برای اینستاگرام پرداخت کرد و مردم گفتند این دیوانگی ست. آنها هیچ وقت درآمد نداشته اند او گفت «به اعداد نگاه کنید آنها به تعداد افراد وارد شده به اینستاگرام و در نتیجه فیسبوک نگاه کردند. بعد به مبلغ خرید سرمایه گذاری و تبلیغ محصولات و خدمات و مبالغ پرداختی بقیه ی افراد برای تبدیل کردن آنها به مشتریان بالقوه نگاه کردند.

امروز تمام پول زاکربرگ و فیس بوک از فروش تبلیغات به افرادی به دست می آید که دنبال دسترسی به شرکتهایی مثل اینستاگرام هستند. آنها به ازای هر اسم مبلغ زیادی می پردازند، چون آن افراد در طی سالیان متمادی مبالغ زیادی را خرج تبلیغ محصولات در این رسانه ها می کنند. به همین خاطر امروز این اعداد دیوانه وار را برای خرید آنها می بینید

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب خلق یک کسب وکار ثروت ساز

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب