در این کتاب دکتر مهدی نشاط الهام بخشی به خود و دیگران برای کسب بهترین ها را از بیان استاد خویش آقای "برایان تریسی" به زبان فارسی ترجمه نموده است.
باید کارتان را شروع کنید و بگویید این همان چیزی است که می خواستید؟ و اگر این همان چیزی است که میخواهید این نمونه ی کوچک را امتحان کنید باید آنها را قدم به قدم راهنمایی کنید تا افراد را به این باور برسانید که بله اگر این کارها را انجام بدهم اعتماد به نفس خیلی بیشتری خواهم داشت و مردم را تحت تاثیر قرار خواهم داد؛ مردم به حرفهایم گوش خواهند کرد و کاری را که از آنها می خواهم انجام خواهند داد در نهایت هم محصولی را که در مورد اعتماد به نفس داشتید به آنها می فروشید.
کل هدف بازاریابی نشان دادن پیشنهاد فروش محصولی است که مردم آن را میخواهند و نیاز مبرمی به آن دارند. آنها احساس می کنند اگر اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند میتوانند از رییس شان بخواهند حقوق شان را بالا ببرد اهداف بزرگ ترشان را برآورده کننده فروش بیش تری داشته باشند یک کارمند ناراضی را اخراج کنند و از این جور کارها تمام بازاریابی بر اساس پیشنهاد چیزی است که مردم همین حالا و همین جا به آن نیاز دارند.
یک نکته ی دیگر شما سعی میکنید روی افرادی تاثیر بگذارید که قبلا یک محصول یا خدمت را میخواهند و به آن نیاز دارند. سعی نمی کنید دنبال افرادی بگردید که ممکن است در آینده خواهان محصول یا خدمتتان باشند و به آن نیاز پیدا کنند؛ میخواهید افرادی را بیابید که همین حالا نیازمند محصول یا خدمت تان هستند.
یکی از نمونه هایی که میتوانیم از آن استفاده کنیم، این است: فرض کنید فروشنده ی کپسولهای آتش نشانی دستی هستید و مردی را ملاقات می کنید که موهایش آتش گرفته است مشتری بالقوه ی خوبی ست؛ فردی است که به یک کپسول آتش نشانی نیاز دارد و همین حالا هم آن را می خواهد حاضر است به هر قیمتی هم که شده است. آن را بخرد. منفعتی که از خرید کپسول آتش نشانی به دست می آورد، آن قدر زیاد است که بلافاصله تصمیم می گیرد آن را بخرد. این همان چیزی ست که در مشتری تان دنبالش هستید شخصی که خواهان محصول است و به آن نیاز دارد؛ میتواند از آن استفاده کند و به محض آن که محصول را پیشنهاد می کنید آن را بخرد.
دن نکته ی خیلی مهمی است. اگر مردم از این قاعده پیروی کنند. به خصوص وقتی بحث تاثیر گذاری در بازاریابی مطرح است، متوجه می شوند که وقتی کاری پیش پای افراد میگذارند یا پیشنهادی به آنها می دهند که میتوانند آنها را عملی کنند آن وقت شبکه های اجتماعی را به خوبی به کار گرفته اند ولی اگر فقط مطالب به درد نخور به اشتراک بگذارید یا آدرس تماسی بگذارید که به هیچ وجه برای مشتری جذاب نباشد. آن وقت مردم میگویند اوه پسر نمی توانم بابت این پولی بدهم چون واقعا اقدامی پیش پای شان نگذاشته اید.
«برایان بیا کمی بیشتر در مورد دنیای کسب و کار حرف بزنیم به خصوص میخواهم حوزه هایی را مطرح کنم که در آن می توانیم از تکنیک های تاثیر گذاری استفاده کنیم تا تفاوتی به وجود آوریم در دنیای کسب و کار می شود تکنیک تاثیر گذاری را به روشهای مختلفی به کار گرفت فروش یکی از بارزترین روش هاست این موضوع چنان مهم است. که فصل بعد را به آن اختصاص داده ایم
در این بخش میخواهم فهرستی از حوزه هایی به غیر از فروش ارائه دهم و از تو میخواهم بعضی از بهترین اصول فلسفه ها یا استراتژی هایی را که برای تاثیر گذاری هر چه بیش تر در این حوزه های خاص داری با ما به اشتراک بگذاری
اولین مورد زمانی ست که دیگران به خصوص مدیران میانی سازمان را مدیریت میکنیم چه توصیه ای برای این افراد داری تا بتوانند تاثیر گذاری بیش تری در پیشرفت زیر دستان شان داشته باشند و عملکردشان را موثرتر کنند؟
برایان قبل از هر چیز باید این موضوع را به خوبی درک کنیم که تمام افراد کارهایشان را به دلایلی که برایشان اهمیت دارد، به دلایلی که شما برای شان مطرح میکنید انجام میدهند. پس هروقت یک ایده یا اطلاعات جدیدی ارائه دادید همیشه آن را جوری ارائه دهید که زندگی یا کار طرف مقابلتان را بهبود بدهد طرف مقابل باید ارتباط مستقیمی بین کاری که از او میخواهید و بهبود شرایطش ببیند.
این اصل اساسی روان شناسی یادتان باشد مردم یک کار را فقط برای بهبود شرایط خودشان انجام میدهد. پس به آنها نشان دهید اگر این کار را به خوبی انجام دهند میتوانند موقعیت شان را بهبود بدهند؛ می توانند سهم بیش تری در موفقیتها داشته باشند و همین موضوع باعث میشود ارزشمندتر شوند و دیگران احترام بیش تری برای شان قائل باشند و این به دیگران نشان خواهد داد قابلیت قبول مسئولیت های بزرگ تر را دارند و به این ترتیب میتوانند درآمد بیش تری داشته باشند؛ خلاصه از این جور حرفها همیشه به این فکر کنید که مردم چه میخواهند به افراد نشان دهید چگونه وضع شان بهتر خواهد شد. چگونه احترام بیش تری به دست خواهند آورد؛ چگونه به نتایج بسیار بهتری می رسند و چگونه پیشرفت خواهند کرد.
به قول معروف سربازان حرفه ای خواستار صلح اند و آرزوی جنگ را در سر می پرورانند. آنها خواستار صلح هستند؛ چون جنگ خیلی ناگوار است. افراد در آن کشته میشوند و ارزوی جنگ را در سر می پرورانند؛ چون در آن فرصتهایی برای پیشرفت سریع شان وجود دارد. آنها معتقدند در جنگ شانس بسیار بیشتری برای مشهور شدن هست؛ در جنگ میتوانی عملیاتهای خطرناکی داشته باشی و پیروزی هایی در میدان جنگ به دست آوری که باعث خواهند شد خیلی زود ارتقای درجه بگیری در دوران جنگ ممکن است ظرف چند هفته با چند ماه چنان ارتقای درجه بگیری که در کل مدت کاری ات در دوران صبح خوابش را هم نمی دیدی پس یکی از راههای تاثیر گذاری روی افراد این است که به آن ها بگوییم اگر بتوانی کارت را به خوبی انجام دهی، ممکن است تمام درها به رویت باز شود. اهمیت این موضوع از آن جاست که همان طور که گفتم انسانها تنبل حریص و جاه طلب اند. انسان ها می خواهند جلو بیفتند؛ میخواهند پیشرفت کنند و فرصت پیشرفت به آنها انگیزه میدهد تا کارشان را بهتر انجام دهند.
دن «برایان تو عضو هیات مدیره ی چند شرکت بوده ای و به خیلی از شرکت ها مشاوره داده ای اگر عضو هیات مدیره باشی راهی برای کمک و تاثیر گذاشتن روی مدیر عامل یا مالک شرکت که از تو خواسته عضو آن هیات شوی وجود دارد؟ چه نقشی برای خودت در نظر میگیری و چگونه می توانی تاثیر گذارتر باشی؟
برایان من عضو هیات مدیره ی دو یا سه شرکت بوده ام و به خاطر سابقه ای که در برنامه ریزی استراتژیک داشته ام اغلب از من خواسته اند. آموزش برنامه ریزی استراتژیک را برای سازمان اجرا کنم قبل از جلسه با اعضای مختلف هیات مدیره که میدانم تاثیر گذارتر هستند و بقیه حرف شنوی بیشتری از آنها دارند حرف خواهم زد. به جای آن که بار ایده های جدید را به دوششان بیندازم مطالبی را که قرار است توضیح بدهم برای شان مرور خواهم کرد. در ضمن در پایان جلسه در مورد مواردی که اتفاق نظر داریم حرف خواهم زد و به آنها خواهم گفت به اطلاعات شان نیاز دارم از آنها می پرسم آیا سوال با پیشنهادی در این مورد که چگونه میشود آن جلسه را به یک جلسه ی واقعا موفقیت امیز تبدیل کرد و همه را برای اجرای یک اقدام جدید به هم نظری رساند. دارند یا نه این درخواست را از آنها خواهم کرد و به آنها خواهم گفت تمام اعضای هیات مدیره احترام بسیار زیادی برای شما قائل هستند؛ پس حرف هایی که میزنید و سهمی که در این کار دارید هم از احترام خیلی زیادی برخوردار خواهد بود قدردان کمکتان هستم.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک