فصل اول: چه چیزی تاثیرگذاری را این قدر خاص میکند؟ - بخش چهارم

بنابراین فقط در صورتی که افراد بتوانند کاری در حق ما یا برای مان انجام دهند یا دست از کاری نسبت به ما بکشند میتوانند روی ما تاثیر بگذارند با متقاعد مان کنند. در مورد اشکال مختلف قدرت در یک سازمان حرف می زنیم و یکی از آنها قدرت ناشی از جایگاه سازمانی ست. فردی که در موضع قدرت قرار دارد میتواند تاثیر شگرفی روی ما بگذارد؛ چون در این جا هم از این قدرت برخوردار است تا کاری در حق ما انجام دهد. یا مانع انجام کاری نسبت به ما شود.

به همین خاطر هم هست که داستانهایی میشنویم که در آن رئیس جدیدی برای یک سازمان انتخاب میشود و بلافاصله تمام افراد موجه مجیزگوی او می شوند. قرار است رییس یکشنبه صبح وارد سازمان شود. افراد، صبح زود آن جا می آیند و از دیدار رئیس جدید خوشحال اند. یک فنجان قهوه برای رئیس می آورند و از او می پرسند «کمکی از دستم بر می آید؟ می توانم کاری برایتان انجام بدهم؟ به چیزی نیاز دارید؟» یا خیلی زود سعی میکنند جایگاه شان را در آن شرکت معرفی کنند. من بهترین فروشنده ی این شرکت هستم هفت هشت ماهی است که فروشم بیش تر از هر فرد دیگری ست؛ به همین خاطر هم یکی از مهم ترین عوامل تعیین سهم فروش هستم منتظر همکاری با شما خواهم بود.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

می خواهید خودتان را پیش رییس جا بیندازید چون رییس فرد قدرتمندی سنت میتواند مناسب سازمانی را بین کارکنان تقسیم کند؛ می تواند به شما اجازه بدهد لباسهای متفاوتی بپوشید، می تواند شما  را به مرخصی بفرستد. بنابراین رییس در جایگاه خیلی قدرتمندی ایستاده است. شاید آن فرد را قبلا دیده باشید؛ شاید هم قبلا هیچ وقت او را ندیده اید و با او هم کلام شده اید ولی او به خاطر جایگاهی که دارد. روی شما تاثیر می گذارد با داشتن این جایگاه میتواند کارهایی را برای شما علیه شما انجام دهد کمکتان کند یا به شما آسیب برساند.

امروز انسان ها روی مصلحت متمرکز شده اند. عمیق ترین سطح مصلحت در وهله ی اول امنیت است. شما به خصوص در محیط کارتان می خواهید امنیت داشته باشید. حس رهایی از ترس و تهدیدات در دومین سطح قرار میگیرد وقتی منصبی در یک شرکت به من می دهند و خیلی از مناصب ارشد را به من سپرده اند و سعی کرده ام خودم را به ریاست آن شرکتها برسانم بلافاصله می فهمم که افراد به خوبی متوجه شده اند که حالا میتوانم تعیین کنم چه کسی در کدام قسمت باشد چه کسی چه کاری را انجام دهد چه کسی به جلسه برود، چه کسی منصبی را که به او سپرده شده است عهده دار شود و.... در ضمن می فهمم افراد برای به دست آوردن دل من با هم در رقابت هستند. چون می توانم به نحوی کمکشان کنم یا به آنها آسیب برسانم. این کاملا طبیعی است جایگاهی که در آن قرار دارم تاثیر خاصی روی دیگران می گذارد.

به یکی دیگر از قدرتهای سازمانی قدرت اکتسابی» می گویند. در این جاست که شما را به عنوان فردی با عملکرد عالی در کارتان در نظر می گیرند. فردی که عملکردی عالی برایش در نظر گرفته می شود. فردی است که معمولا قدرت را خودخواسته جذب خودش کرده است و بیش ترین قدرت را در دست میگیرد. بنابراین قدرت های مختلفی وجود دارند که میتواند از آنها برخوردار شوید ولی در هر صورت به واسطه ی همین قدرت است که افراد به این باور می رسند که می توانید به نحوی کمکشان کنید با به آنها آسیب برسانید با فایده ای برای شان داشته باشید.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله اوین تهران

دن به نظر می رسد در بین این دو قدرت اکتسابی، ماندگاری بیش تری داشته باشد. چون وقتی آن موقعیت به هر دلیلی از شما گرفته شد. تاثیر گذاری حاصل از آن را هم از دست میدهید ولی اگر قدرت اکتسابی داشته باشید این همان چیزی است که به خاطر کسب کردنش معروف شده اید؛ در اصل همراهتان است. به نظرت درست است؟

برایان به مثلا در انتخابات اخیر ریاست جمهوری یکی از باورنکردنی ترین هفته ها در تاریخ آمریکا بعد از هشت نوامبر ۲۰۱۶ رقم خورده است. صدوپنجاه با صد و شصت میلیون نفر در آمریکا و صدها میلیون و حتی میلیاردها نفر در سراسر دنیا کاملا متقاعد شده بودند مردی که در نهایت برگزیده شد. قرار است با اختلاف فاحشی شکست بخورد. عده ای که نسبت به وقوع این نتیجه کاملا متقاعد شده بودند؛ در حال نقشه کشیدن بودند قرار بود قدرتی را که در صورت پیروزی کاندیدای مورد نظرشان به دست می آورند تقسیم کنند. در حال بازاریابی و فروش آن نوع تاثیر گذاری بودند که به باورشان حالا در دست داشتند؛ چون قرار بود با تغییراتی که بعد از هشت توامیر در منصب ریاست جمهوری به وجود می آید در موقعیت قدرتمندی قرار بگیرند.

تا پایان آن روز یا اوایل صبح روز بعد کل بازی کاملا تغییر کرد. از ساعت ۲:۳۵ صبح روز نهم نوامبر تمام محاسبات به هم ریخت و حالا فردی که بیش تر مردم آمریکا حتی فکرش را هم نمی کردند. رئیس جمهور ایالات متحده شده بود. همه در حیرت فرو رفته بودند. حالا تمام فعالیت هایی که برای تاثیر گذاری و متقاعد سازی در سراسر کشور و در بخش های زیادی از جهان صورت میگرفت به شکل شگفت آوری تغییر کرده بود. مردم هاج و واج در حال عقب نشینی از دیدگاه های شان بودند. مردمی که با سرسختی موضعی را برای خود دست و پا کرده بودند، حالا مصرانه در حال گرفتن موضع دیگری بودند.

 مشاهده کتاب‌‌ های دیگر حوزه موفقیت

جالب ترین چیزی بود که میشد دید؛ چون تمام روابط قدرت  ناگهان تغییر پیدا کرده بود. وقتی مردم به نمودار رای گیری نگاه می کردند متوجه میشدند که امیدها و آرزوهای صدو شصت میلیون نفر از رای دهندگان انتخابات آمریکا ناگهان تغییر پیدا کرده و برای همیشه رخت بربسته است. پیامدهایی که آن رای گیری حداقل به مدت چهار سال روی زندگی شغل خانه حرفه موقعیت ها امکان ترقی، دستمزد و هر چیز دیگری که فکرش را بکنی داشت ناگهان تغییر پیدا کرد. رویدادی به یادماندنی بود. این جور رویدادها ممکن است خیلی سریع اتفاق بیفتند. امروز در دنیای شرکتها شاهد هستیم که یک شرکت بزرگ بدجوری به دردسر می افتد؛ چون مدیران ارشد اجرایی اش تصمیم های بدی گرفته اند. که خسارتهای هنگفتی به بار آورده است. هیات مدیره وارد میشود و رئیس دیگری برای شرکت انتخاب میکند و ناگهان تمام صاحبان قدرت از آن جا اخراج می شوند

حالا کل شرکت تغییر پیدا کرده است فرد دیگری بر مسند قدرت تکیه زده است و نیروهایش همه چیز را در دست دارند. دیروز، شما یکی از بازیگران مهم شرکت بودید که منصب مهم دفتر بزرگ نیروهای زیاد و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید در اختیار داشتید و امروز هیچ چیز ندارید. توانایی تان برای تاثیر گذاشتن روی دیگران یک شبه از بین رفته است؛ چون دیگر کاری به نفع یا ضرر کسی از دست تان برنمی آید.

به قول دوستم دن کندی که بازاریاب بسیار باهوشی ست. یادتان باشد موقع بالارفتن از نردبان ترقی روی چه کانی با می گذاریده چون وقتی از آن نردبان پایین آمدید با شمشیرهای اخته انتظارتان را می کشند. او یک جمله ی یک خطی دیگر هم دارد در زندگی دوستان می آیند و می روند؛ ولی دشمنان جمع می شوند.

این دو جمله جزو بهترین نظرهایی هستند که تا به حال شنیده ام. ولی اگر میخواهید در مورد تاثیر گذاری صحبت کنید فردی باشید که مردم می دانند میتوانند صد درصد به شما اعتماد کنند. آنها می دانند هر چیزی که به شما بگویند حتی اگر نگویند این حرف واقعا محرمانه  است هیچ وقت آن را پیش فرد دیگری بازگو نخواهید کرد؛ هیچ وقت دود آن حرف به چشم شان نخواهد رفت فکر کنم «پیتر دراکر» باشد که گفته است وقتی به موضوع اصلی میرسید می بینید که چیزی به جز اعتبار و اعتماد نیست هر چه بیشتر افراد به شما اعتماد کنند و دوستتان داشته باشند درهای بیش تری به روی نان خواهند گشود. اولین سوالی که مردم می پرسند این است میتوانی به طرف اعتماد کنی ؟

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم تأثیرگذار بودن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب