زمانی مرد جوانی از میدوست در نیویورک، در یک پانسیون زندگی می کرد و یک شغل دون پایه در یک شرکت بزرگ داشت. وی به یک خانواده ی متوسط تعلق داشت و فارغ التحصیل دبیرستان بود. وی اعتماد به نفس کمی به خودش یا توانایی بلند مدتش برای انجام کارهای مختلف زندگیش داشت وی تقریباً به مدت سه سال صبح زود از خواب بیدار می شد، به سر کار می رفت، کارهایش را انجام می داد، با دوستان محدودش معاشرت میکرد و میپذیرفت که زندگی و کارهایش چنین است.
موفقیت مالی در دستان شما
ممکن است برایتان مقدور نبوده است که مثل امروز استقلال مالی داشته باشید. فرصتهای دیگری برای افزایش درآمد و ثروت خود نسبت به گذشته وجود دارد. هیچگونه حدّی به جز حدّ ذهنی وجود ندارد.
برای کسب امنیت مالی بلندمدت، یک فرمول پنج کلمهای وجود دارد: خرج شما کمتر از درآمد شما باشد. اگر شما دائماً چنین رویّهای در زندگی خود داشته باشید، استقلال مالی بیشتری را به دست میآورید. در غیر این صورت، شما همیشه نگرانیهای مالی خواهید داشت و هرگز امنیت مالی و شادی نخواهید داشت.
هدف شما این باشد که دژ مالی زندگی خود را بسازید. برای ساختن این دژ، شما باید پسانداز پولی ماهیانه و سالیانه در کل زندگی خود داشته باشید. شما باید اهداف مالی خود را تعیین کنید، برنامهریزی کنید و آنها را در هر روز، ماه و سال زندگی خود اجرا کنید و سرانجام به جایی در زندگی خود برسید که هرگز نگرانی پولی نداشته باشید.
بیشتر از ده مولتی میلیونر در آمریکای امروزی وجود دارند که بیشتر آنها خود ساخته هستند. متخصصان پیشبینی میکنند که تعداد آنها در ده سال آینده دو برابر میشود. امروزه، هر چهار و نیم دقیقه در هر بیست و چهار ساعت روزهای سال، کسی در جایی از آمریکا به یک میلیونر تبدیل میشود که نرخ آن در حال افزایش است.
میلیونرهای زیادی وجود دارند که ارزش خالص زیادی را به صورت صدها هزار دلار به دست آوردهاند. میلیونرهای زیادی وجود دارند که ارزش خالص زیادی را به صورت چند میلیون دلار یا چند صد میلیون دلار به دست میآورند. تا سال 2016، 87 درصد میلیاردها ثروت خود را از کم یا صفر به دست آوردهاند.
قانون استقلال مالی همیشه یکسان بوده است که در کتاب جرج.اس.کلاسون به نام ثروتمندترین مرد بابل ذکر شده است. وی میگوید: «از هر دلاری که شما به دست میآورید، 10 درصد آن را برای خودتان نگه دارید.
هدف شما این باشد که حداقل 10 درصد درآمد خود و ترجیحاً 15 تا 20 درآمد کل عمر کاری خود را پسانداز کنید.
آلبرت انشتین میگوید: «بزرگترین قدرت در دنیای انسان همان قدرت حساب کردن است.» این قدرت برای استقلال مالی مهم است. اگر شما هر ماه 100 دلار را از سن بیست تا بیست و پنج سالگی پساندازه کنید و با نرخ مرکب 10 درصد در سال افزایش یابد، ارزش پول شما در زمان بازنشستگي بيشتر از یک میلیون دلار است.
بهرهی مرکب باعث میشد که پول شما افزایش کمی در آغاز داشته باشد، ولی پول شما با نیرویی مشابه حرکت بهمن به پایین کوه افزایش مییابد. یک دلار سرمایهگذاری شده با سود 3 درصد در زمان مسیح نصف ارزش پول در دنیای امروزی است.
اگر شما یک پنی داشته باشید و هر روز پول خود را به مدت سی روز دو برابر کنید، ارزش آن میلیونها دلار است. ولی اگر شما یک پنی داشته باشید و هر روز آن را به مدت ده روز دو برابر کنید و خرج کنید، ارزش آن چند دلار است. متأسفانه، صرفهجویی بیشتر مردم به این شکل است.
پول با ارزش همان پول بلند مدت است. پول با ارزش براساس یک دیدگاه بلند مدت است. مردان و زنانی که استقلال مالی دارند، کسانی هستند که بلند مدت فکر میکنند و فداکاری کوتاهمدت دارند تا رویاهای مالی خود را به واقعیت تبدیل کنند.
تمام زندگی به صورت یک سری تعدیل است. موفقترین مردم درد کوتاه مدت را برای راحتی بلندمدت تحمل میکنند. آنها فداکاری کوتاهمدت برای منافع بلندمدت دارند. آنها رضایت تدخیری را تمرین میکنند که برای موفقیت اقتصادی مهم است. افراد موفق بهای موفقیت را از قبل پرداخت میکنند و لذت پاداشها و منافع فوری را به تأخیر میاندازند تا از پاداشها و منافع بیشتر و بزرگتر در آیندهی قابل دسترس اطمینان حاصل کنند.
در کتاب توماس جی.استنلی و ویلیام دی.دانکو به نام همسایهی میلیونر آشکار میشود که تفاوت بین مردان و زنان با استقلال مالی و مردان و زنان بدون استقلال مالی این است که افراد ثروتمند موفق استقلال مالی را به مصرف فعلی پول خود ترجیح میدهند. استقلال مالی حاصل دقیق بودن در مصرف هر دلار است. ثروتمند شدن شما حاصل صرفهجویی شما در مصرف پول خود در زمان حرکت به سوی هدف استقلال مالی است.
میلیونرهای خود ساخته لذت داشتن پول در بانک را به لذت داشتن اوقات خوش در حال حاضر ترجیح میدهند. وقتی آنها میتوانند چیزی را کرایه کنند، آن را نمیخرند. وقتی آنها میتوانند چیزی را قرض کنند، آن را کرایه نمیکنند. وقتی آنها میتوانند از چیز دست دومی استفاده کنند، چیز نویی را نمیخرند.
شاید معیار اصلی عملکرد مالی شما از مصاحبه با میلیونرهای خود ساخته به دست آید. وقتی از آنها پرسیده میشود که موفقیت مالی را چگونه اندازهگیری میکنند، به دورهی زندگی بدون کار اشاره میکنند.
دورهی زندگی بدون کار به معنای تعداد ماهها و سالهایی است که شما زندگی استاندارد فعلی خود را بدون کار و درآمد سپری میکنید. افرادی که از استقلال مالی برخوردارند یک دورهی زندگی بدون کار دارند که فراتر از عمر مورد انتظارشان است. به عبارت دیگر، آنها میتوانند از امروز کار نکنند و از زندگی استاندارد فعلی خود برای بقیهی عمر خود با پول پسانداز شدهی خود لذت ببرند.
یک سئوال خوب برای شما وجود دارد: دورهی زندگی بدون کار شما چقدر است؟ به عبارت دیگر، شما چه مدت میتوانید بدون کار زندگی راحتی براساس پساندازهها و سرمایهگذاریهای فعلی خود داشته باشید؟
70 درصد بزرگسالان اصلاً دورهی زندگی بدون کار ندارند. بیشتر مردم فقط دو ماه از بیخانمانی دور هستند. بیشتر افراد پردرآمد پساندازی ندارند. حتی آنها رهن، کرایه، مخارج و بدهی زیادی دارند که مجبورند هر ماه کار کنند. یک تاجر ثروتمند در لندن زندگی میکرد که 350 میلیون دلار را قبل از رکود بزرگ اقتصادی در املاک سرمایهگذاری کرده بود. در مدت يک سال، وی چنان ورشکسته شد که مجبور شد در تختخواب اضافی دوستانش بخوابد.
یکی از دوستانم رئیس یک شرکت حسابداری بزرگ بود. شرکتش امور حسابداري و مالیاتی بسیاری از افراد ثروتمند را انجام میداد. وی به من گفت که افراد ثروتمند یک ویژگی مشترک دارند: بدهی کم. آنها پول خود را به طور دقیق در زمینههای مختلف سرمایهگذاری کردهاند. آنها پول خود را صرف کالاهای لوکس، هواپیماهای شخصی، ویلاهای تعطیلات، کشتیهای تفریحی یا زیورآلات نکردهاند. در عوض، آنها صرفهجویی کردهاند و در خانههایی با قیمتهای معقول زندگی کردهاند.
بیشتر میلیونرهای خود ساختهی آمریکا افراد متوسطی بودهاند. آنها ثروت خود را به رخ دیگران نمیکشند. حتی فرزندانشان نمیدانند که چقدر ثروتمند هستند. آنها هرگز دربارهی ثروت خود گفتگو نمیکنند. آنها هرگز نگران موقعیت خود نیستند. آنها بیشتر نگران امنیت مالی خود هستند. آنها به حفظ موقعیت خود علاقمندند. حتی وارن بوفت، یکی از ثروتمندان دنیا، در یک خانهی کوچک زندگی میکند که آن را در دههی بیست سالگی خریده است.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک