فصل دهم: قوانینی برای اقتصاد ملی پرشور - بخش هفتم

قانون بعدی قانون گزینه ی حذف شده است. بر اساس این قانون هر کاری را انتخاب کنید همزمان سایر گزینه ها را در آن لحظه حذف می کنید. هر انتخابی که میکنید دست کم در آن لحظه و به ویژه در بازار تلویحا به معنای رد سایر گزینه هاست. انتخاب کردن یعنی کمیابی و  عرضه ی محدود. یعنی همیشه چیزی را انتخاب میکنید که بیش ترین اهمیت را برای شما دارد ولی در انتخاب کل گزینه های احتمالی دیگر را رد می کنید. وقتی با یک نفر ازدواج میکنید همه ی گزینه های دیگر برای ازدواج در کل دنیا را رد کرده اید با دست کم بهتر بود که این کار را می کردید. هر گزینه ای که انتخاب میکنید به خودتان و دیگران می گوید که شما عمیقا به آن باور دارید و برایش ارزش قائل هستید.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

قانون آخر که مبنای مکتب اتریش است قانون ارزش ذهنی است. ارزش هر چیزی ذهنی است و با آن چه فرد حاضر است برایش پرداخت. کند، تعیین میشود. این نکته نابرابری و ثابت ماندن درآمد مردم و... را توضیح می دهد. نمی توانیم از کسی بپرسیم ارزش شغلت چقدر است. ارزشش با بهایی تعیین میشود که فرد دیگری حاضر است آزادانه در اقتصاد آزاد برای کار شما پرداخت کند در حالی که می تواند کس دیگری را انتخاب کند و این تکان دهنده است. ما در تمام تلاش های مان برای رسیدن به نرخ های بالاتر از بازار باید از نیروی دولتی، قانون گذاری مجازات جریمه ها و چیزهای دیگر استفاده کنیم.

ما در سال های ۲۰۰۹ ۲۰۰۸ فروپاشی بزرگی داشتیم دلیلش این بود. که دولت فدرال قوانینی را وضع کرد که بانک ها را ملزم می کرد به کسانی که هیچ اعتباری نداشتند وام بدهند چون سیاستمداران امید داشتند این افراد در انتخابات بعدی به آنها رای بدهند. این وضعیت در زمان «جیمی کارتر شروع شد و در دوره ی بیل کلینتون» گسترده تر شد و مثل رودخانه ی میسی سی پی تا زمان جورج بوش ادامه پیدا کرد. در واقع به مردم برای خرید خانه پول میدادند. آنها اعتبارش را پس می گرفتند. خانه هایی با سه درصد تخفیف می خریدند و بعد از نقل مکان به آن خانه سه درصد پاداش می گرفتند بانک ها وجه ده ها هزار صدها هزار چند میلیون خانه را که مردم از عهده ی خریدشان برنمی آمدند. تامین کردند و باعث شد همه چیز فرو بباشد. همه ی این ها صد درصد به تایید دولت رسید. دولت میگفت این خانه ها به خودی خود ارزش دارند در حالی که بعد از دادن پول به مردم برای خرید خانه ها، ارزش پیدا کردند همه ی قیمت هایی که افراد با کسب و کارها تعیین می کنند. حدس و گمانهای تجربی و آگاهانه اند درباره ی مبلغی که مردم حاضرند برای مصرف کل منابع تولید شده پرداخت کنند. از این جا به این ایده می رسیم که کل فروش کالا یا خدمات به قیمتهای کاهشی از آن جا ناشی می شود که فروشندگان می پذیرند قیمت اولیه ی مطالبه شده بسیار بالا بوده است. حدس شان اشتباه بوده است.

تنها کسی که میتواند ارزش محصول با خدمات را تعیین کند کسی است که از او خواسته میشود مبلغ محصول یا خدمات را بپردازد و همان طور که میلیتون فریدمن گفته در جامعه ای آزاد، همه ی انتخاب ها انتخاب آزادند ما انتخاب میکنیم چون احساس می کنیم نتیجه ی بهتری خواهیم گرفت اگر دولت دخالت کند فرصت انتخاب آزاد را ضایع می کنند.

قانون بیشینه سازی آخرین قانونی است که کل فعالیت های اقتصادی را توضیح میدهد. بر اساس این قانون همه ی افراد دنبال بیشینه کردن موقعیت شان هستند تا با تک تک کنشهای شان بیش ترین مقدار را در ازای کم ترین مبلغ به دست آورند. این قانون اصل مصلحت اندیشی هم نامیده می شود. این قانون میگوید انسانها حریص تنبل، ناشکیبا جاه طلب خودخواه بی توجه و خودبین هستند و همیشه برای بقاء امنیت آسایش تفریح عشق احترام و موفقیت تلاش می کنند. این اصل در ادامه میگوید مردم به طرز گریز ناپذیری دنبال سریع ترین و آسان ترین راه برای رسیدن به خواسته های همین لحظه ی خود هستند. بدون این که ذره ای نگران پیامدهای ثانویه ی آن باشند.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله صاحبقرانیه تهران

کل فعالیت های اقتصادی حول این اصول ساخته می شوند. کل نتایج اقتصادی با رجوع به این قوانین قابل توضیح اند. این قوانین می گویند. مردم همیشه تلاش میکنند بیشترین مقدار را به ازای کم ترین مبلغ به دست آورند بدون این که نگران پیامدهای ثانویه یا ناخواسته باشد. در این میان نمی توان از مردم انتظار داشت با مصلحت اندیشی عمل نکنند. این رویایی بیش نیست مثل این است که از مردم انتظار داشته باشیم رنگ چشم شان را عوض کنند یا نفس نکشند و سالم بمانند.

نمونه ای از آن پرداختهای رفاهی هستند که پیامد اولیه ی آن کمک به افراد کم برخوردار است ولی رفاه بیش از حد زمان بسیار طولانی و پیامد ثانویه ی این پرداختها این است که مردم به دولت متکی میشوند. آنها هیچ عزت نفسی ندارند نمی توانند کار کنند، هیچ مهارتی ندارند. درآمدشان ثابت می ماند امیدی به خودشان آینده شان یا فرزندان شان ندارند.

اگر همه از مزیت این برنامه های دولتی برخوردار می شدند و کسی کار نمی کرد جامعه همین فردا از هم میباشید تنها دلیل پابرجا ماندن جامعه این است که ما امیدواریم تعدادی کافی از مردم از مزیت این برنامه ها استفاده نکنند با مصلحت اندیشی عمل نکنند، آسان ترین و سریع ترین راه را برای رسیدن به خواسته های شان بدون نگرانی برای پیامدهای ثانویه انتخاب نکنید.

این برداشت من از اقتصاد است قوانین بسیار دیگری هم وجود دارند؛ ولی همان طور که در ابتدا گفتم مبنای اقتصاد این است که هیچ چیز مفت و مجانی به دست نمی آید. اگر این نکته را با جدیت در همه ی اقدامات و سیاستهای دولتی به کار ببرید البته باید برای بخش خصوصی هم به کاربرد حکمرانی کاملا متفاوت و برای ما و آیندگان خیلی بهتر می شود.

 مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

»دن

و در آخر، برایان اجازه دهید با صحبت درباره ی تاثیر زندگی خوبی که از اجرای قوانین مشروح در این برنامه نصیب ما می شود و می تواند میراثی برای نسل های آینده باشد بحث را به پایان ببریم.

«برایان»

فرقی نمی کند چقدر مشکل وجود دارد یک ضرب المثل یونانی می گوید، در اوقاتی مثل امروز یادتان باشد همیشه اوقاتی مثل امروز وجود داشته است. فارغ از مشکلات زیادی که در جهان امروز داریم هنوز در بهترین دوران تاریخ بشریت برای زندگی کردن به سر می بریم اتفاقات  سیاسی و اقتصادی بسیاری در سراسر جهان می افتد که ما کنترلی روی آنها نداریم پس باید تمرکزمان روی چیزهایی باشد که می توانیم کنترل شان کنیم در سراسر تاریخ بشر موفقیت از آن کسانی بوده است. که در کاری که میکنند مهارت بالایی داشته اند و بعد، محصول با خدمات بسیار خوبی تولید کرده اند که مردم آنها را به محصولات و خدمات مشابه ترجیح داده اند و بارها و بارها آنها را خریده اند.

این افراد درآمد خیلی خوبی دارند و پولشان را پس انداز می کنند. همان طور که گفتم سرمایه داری یعنی پس انداز گرایی آنها پول شان را پس انداز می کنند و آن را در منابعی سرمایه گذاری میکنند که مدت ها بعد از انجام سرمایه گذاری درآمد داشته باشد. در نهایت در دوره ای از زندگی تان به نقطه ای می رسید که درآمد پول سرمایه گذاری شده بیش از درآمد شغل تان است. اگر بخواهید در آن نقطه می توانید کم کم از حرفه تان خارج شوید با آن را به طرز متفاوتی با در جای متفاوتی انجام دهید بعضی از مردم می روند مبلغ میشوند و در کشورهای خارجی کار می کنند.

وظیفه ی شما این است که مسوولیت صد درصد زندگی مالی تان را بر عهده بگیرید و درک کنید که همه چیز کاملا تحت کنترل شماست و امروز هر جایی که باشید میتوانید بدهی های تان را پرداخت کنید. پس انداز کنید در مالی بسازید آن پول را با دقت در املاک و مستغلات درآمدزا سرمایه گذاری کنید و به استقلال مالی برای خود و خانواده تان دست پیدا کنید. گاهی این اتفاق خیلی سریع تر از تصورتان خواهد افتاد به این شرط که بلافاصله کارتان را شروع کنید.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم پول درآوردن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب