همواره موفقیت و رسیدن به اهداف برای همه ی ما اهمیت بسیاری داشته است، طوری که سعی کرده ایم با مطالعه و شرکت در سمینارها، شنیدن فایل های صوتی و تماشای فیلم های انگیزشی، انرژیمان را چند برابر کنیم تا بتوانیم به اهداف مکتوب مان دست یابیم. سالها مطالعه و کسب تجربه و بهکاربردن مطالبی که در کلاس درس اساتید برجستهی موفقیت همچون دکتر «برایان تریسی» استاد بینظیرم، استاد «جک کنفیلد» و «جان دمارتینی» آموختم، من را به آشنایی با آثار استادی رساند که حقیقتا بینظیر است.
الهام شدن عمل به این معناست که قطعا باید شروع به کار کنید. من یک کارآفرینم میدانم هیچ چیز اتفاق نمی افتد مگر این که حقیقتا کاری انجام دهید ولی این کار لزوما چیزی نیست که یک کتاب یا فرد دیگری بخشنامه کرده باشد. شاید بعضی وقت ها باشد ولی الهام یک تلنگر شهودی یک القا و حسی است که از درون خودتان سرچشمه می گیرد. یک ندای درونی میگوید این کار را بکن این جا برو آن را بحر در این کار سرمایه گذاری کن با توجه به این ذهنیت به شما الهام میشود که این یا چیزی بهتر قرار است به شکل یک دستاورد اتفاق بیفتد، اما مفید به آن دستاورد نیستید. اگر این اتفاق نیفتد، زندگی تان به آخر نمی رسد. شما از حس معنوی چشم پوشی نسبت به گذشته برخوردارید.
بیش از این به چهار مرحله ی بیداری اشاره کردم و دو مرحله ی آن را تا این جا توضیح دادم قربانی بودن و توانمند سازی دو مرحله ی بعد، ماهیت معنوی بیشتری دارند.
تکرار میکنم اولین مرحله قربانی بودن است و اغلب مردم و از جمله من در این مرحله متولد شده ایم ولی نمیخواهیم در آن بمانیم. متاسفانه بسیاری از مردم در همین مرحله درجا می زند.
مرحله ی دوم توانمند سازی ست. اگر خوش شانس باشید و این کتاب را تا این جا مطالعه کرده باشید به این مرحله رسیده اید که مرحله ای جالب و مهیج است و به خاطر این که دستاوردهای دلخواه تان را می سازید. حسن عجیبی دارد؛ ولی دو مرحله ی دیگر باقی مانده است.
در مرحله ی توانمند سازی حس میکنید پادشاه جهان هستید می توانید هر چیزی داشته باشید هر کاری انجام دهید یا هر چیزی باشید، دنیا به کام شماست. متاسفانه در بعضی موارد مشکلاتی اتفاق می افتد که شما را میر خارج می کند.
این مشکل، بعضی وقت ها مرگ است. در مواجهه با موضوع مرگ متوجه می شوید شما مسوول کائنات نیستید. خدا نیستید. آن وجود متعالی نیستید. اگر من خدا بودم پدرم هنوز زنده بود. مادرم بود. در یک مقطع خاص باید تسلیم شوید.
تسلیم شدن بر دو نوع است اول عقب نشینی و قربانی شدن می گویید. «مرد هیچ کدام از اینها فایده ندارد. من در برابر زندگی و هر چیزی که سعی دارد مرا به زانو درآورد آسیب پذیر هستم».
نوع دوم تسلیم این است که بدانید من زانو زده ام چون زندگی به من می فهماند من مسوول نیستم بنابراین وقت خوبی است برای دعا کردن این نوع تسلیم شدن تسلیم برای پیوستن به یک نیروی متعالی ست. شما در برابر آن وجود متعالی تسلیم می شوید.
در این جاست که میل شما با چیزی که به آن خواست خداوند می گوییم یکی میشود به چیزی بسیار قدرتمندتر از نفس خودتان مرتبط میشوید. در مرحله ی اول شمای قربانی میگوید «نفس من هیچ قدرتی ندارد و به شکل یک نفس آسیب دیده باقی می مانید. در مرحله ی دوم شما قدرتمند شده اید نفستان عضلاتش را کش می دهد و می گوید «من کنترل همه چیز را به دست دارم میخواهم اسکندر بزرگ باشم و بر زمین حکمرانی کنم
بعد چیزی به شما تلنگر می زند و متوجه میشوید من باید تسلیم باشم گزینه های شما تسلیم شدن به شکل قربانی با تسلیم شدن در مرحله ی آگاهی بیشتر و قدرت برتر است. این مرحله بسیار عجیب است.
تکنیک هایی از قبیل هواوپوتوپونو و مراقبه در این مرحله بسیار مفیدند و شما را به سمت آن وجود متعالی سوق میدهند. این تکنیک ها شما را با ان وجود متعالی متحد میکنند و به این ترتیب میفهمید تنها نیستید.
با این توانمندی و با این سیاه معنوی در کنارتان می تواند به دستاوردهایی بسیار بزرگ تر از قبل دست پیدا کنید. با توانمند سازی رسیدن به مقصد حتمی است ولی وقتی به نقطه ی تسلیم می رسید. به گذشته نگاه میکنید و میگویید افراد بی عرضه و ترسو چنینمقاصدی دارند چون حالا چیز بهتری به شما الهام شده است. الهامات از آن وجود متعالی سرچشمه می گیرند الهام بعضی وقت ها به شکل یک جرقه ای نورانی است که ذهن تان را متوجه احتمالاتی می کند که قبلا هیچ وقت به آنها توجه نکرده بودید.
مرحله ی سوم یعنی مرحله ی تسلیم فوق العاده است. یک مرحله ی دیگر باقی میماند. مرحله ی چهارم که به آن مرحله ی بیداری معنوی می گویم بیداری معنوی جایی است که شما و آن وجود متعالی به وحدت می رسید. نفس شما در انرژی بزرگ تر در الله در خداوند، در کائنات در راز بزرگ و در آن وجود متعالی حل میشود در این مرحله، آن وجود متعالی در وجود شما تجلی می کنند.
عده ای به این مرحله وارستگی میگویند عده ای درکی اجمالی از این مرحله دارند یا برای یک لحظه حس می کنند همه این عوالم را دارند. به این حس میشود تجربه ی ساتوری گفت ولی وقتی این تجربه حقیقتا شکل میگیرد و شما در اقیانوس زندگی محو می شوید، به وارستگی با بیداری معنوی می رسید.
همه ی این مراحل استراتژیهای بیرون آمدن دارند. در واقع وقتی قربانی هستید میتوانید یک کتاب مناسب بخوانید، می توانید عامل جذب را بخوانید یا فیلم مناسی مثل راز ببینید و می توانید در جهت توانمند بودن پیشروی کنید به این شکل از مرحله ی قربانی بودن خارج می شوید. در مرحله ی توانمند سازی بارور شده اید و منابع زیادی در اختیار دارید ولی در یک مقطع به یک استراتژی بیرون آمدن نیاز دارید. شاید این استراتژی یک کتاب باشد. من کتاب محدوده های صفر و دنباله ی آن در صفر را نوشته ام هر دو کتاب درباره ی هواوپونوپونو هستند و این واقعیت را منعکس میکنند که مرحله ی دیگری هم وجود دارد.
بنابراین از طریق آن کتاب با تجربه ای که آن وجود متعالی به شما اعطا می کند از مرحله ی توانمندی عبور میکنید. حالا در مرحله ی Saton در آموزه های بودایی ساتوری باز شدن دریچه ی جدیدی به روی فرد است که تا آن زمان در پرده ی ابهام دهن دوگانه قرار داشته استتسلیم قرار دارید. استراتژی خروج از این مرحله چیست؟ در این مرحله نمی توانید به میل خود کاری انجام دهید.
بیداری معنوی فیضی ست که از طرف آن وجود متعالی اعطا می شود. نمی توانید در مرحله ی تسلیم بنشینید و بگویید می خواهم خودم را بیدار کنم چون مثل این است که بگویید «من به عنوان یک نفس می خواهم نفس را به قتل برسانم تا بتوانم بدون نفس زندگی کنم نمی توانید این کار را بکنید.
می توانید با مراقبه برای بیداری معنوی آمادگی پیدا کنید. تجربه ی من نشان میدهد وقتی افراد برای رهایی از افکار احساسات یا جسم شان مراقبه میکنند و هر چه بیشتر و بیش تر به ناظر ماورایی توجه می کنند بیشتر به آن ناظر نزدیک میشوند. در یک مقطع انفجاری اتفاق می افتد همه چیز از بین میرود و ناگهان شما و ناظر یکی هستید. این مرحله هم اعطا میشود. این چهار مرحله ی بیداری معنوی است.
نمی توانید خودتان را به این مراحل منتقل کنید علاوه بر این بر اساس شواهد ممکن است وارستگی بدون نیاز به هیچ آمادگی برای هرکی در هر زمانی اتفاق بیفتد به لطف آن وجود متعالی نا اهل ترین فرد، وارسته می شود.
ولی می توانید کارهایی انجام دهید تا آمادگی بیداری معنوی را پیدا کنید. در این مسیر پرداختن به فعالیتهای معنوی و روانی مفید است. به این معنا که باورهای مان را بررسی کنیم و ببینیم چه باورهای محدود کننده ای داریم آنها را سرکوب کنیم از بین ببریم برای این کار می توانیم از تکنیکهای پاکسازی استفاده کنیم تا آزاد شویم رها شویم که چه کاری انجام دهیم؟ رهایی برای دریافت رهایی برای کسب دیدگاه ها، افکار و الهامات جدید.
بنابراین یکی از مهم ترین کارها انجام اقدامات پاکسازی است. مراقبه هم به راهیابی شما به باطن کمک میکنند؛ هر چه بیشتر به باطن راه پیداکنید، بیش تر به آن وجود متعالی نزدیک میشوید. در نهایت در یک مقطع از باطن به تجربه ی بیداری معنوی راه پیدا می کنید.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک