انواع اسناد، آثار و احکام آن در معاملات احکام (بخش پنجم)

قانون کشور ما معمولاً از کشورهایی مثل اتیوپی ،فرانسه، آلمان، سوئیس، مصر، تایلند و دیگر کشورها اخذ و ترجمه شده است و در مواردی هم قانون گذاران توانسته اند از فقه و حقوق اسلامی نیز یاری جویند. نکته جالب توجه این است که مواد قانونی به کار گرفته شده معمولاً ترجمه کلمه به کلمه نامانوس پیچیده و غیر قابل فهم انتخاب شده است.

شرکت: اجتماع حقوق چند مالک در شیئی معین یا اشیاء معین به نحو اشاعه خواه به حکم قانون باشد شرکت قانونی یا قهری مانند شرکت و ارث در ترکه یا به حکم تراضی باشد  شرکت عقدی یا شرکت قراردادی خواه به صورت شرکت تجاری باشد خواه به صورت شرکت مدنی ماده ۵۷۱ قانون مدنی

اشاعه: اجتماع و تجمع حقوق چند نفر بر مال معین خواه مال موجود در خارج باشد خواه در ذمه با شد خواه به طور ارادی باشد مانند شرکت اختیاری یا قهری مانند اجتماع حقوق چند وارث بر ترکه به مال مورد اشاعه مال مشاع میگویند اشاعه در مقابل افراز به کار میرود و مشاع در مقابل مفروز ماده ۵۷۱ قانون مدنی

مزج: آمیختن آمیخته کردن در هم کردن فرهنگ عمید، ماده ۵۷۳ قانون مدنی

امتزاج: آمیخته شدن آمیختگی آمیخته شدن چیزی با چیز دیگر فرهنگ عمید، ماده ۵۷۴ قانون مدنی

رجوع: به برگشت عقد یا ایقاع به حالت قبل از عقد معین یا قبل از ایقاع معین، رجوع گفته می شود. در این صورت مترادف معنای فسخ است. رجوع در هر حال از ایقاعات است و همیشه لازم است و لزوم آن لزوم عرفی است که مورد تأیید قانون گذاران است. ماده ۵۸۸ قانون مدنی

مأذون: کسی که از طرف صاحب حق و یا از طرف حاکم و یا نماینده قانونی او اذن در فعل یا ترک فعل معینی را دارد مأذون خوانده میشود و فرقی نمیکند که مأذون صغیر باشد یا کبیر ماده ۵۸۸ قانون مدنی

تقسیم تفکیک حصه (سهم): هر یک از شرکاء ملک مشاع معین از طریق تراضی دیگر شرکاء یا از طریق حکم دادگاه میباشد در صورتی که بین همه شرکاء تراضی واقع نشود یا برخی از شرکاء غائب مفقود الاثر یا محجور باشند. واژه فراز نیز به همین معنا باشد. ماده ۵۸۹ قانون مدنی

تنقيه: پاک کردن پاکیزه کردن لایروبی کردن قنات و راه آب به معنای اماله کردن هم گفته میشود. فرهنگ عمید ماده ۵۴۹ قانون مدنی

افراز: مترادف تقسیم است. ماده ۵۹۸ قانون مدنی

معسر: کسی است که به واسطه عدم کفایت دارایی یا دسترسی نداشتن به مال خود قادر به پرداخت هزینه دادرسی یا دیون خود اعم از محکوم به اوراق لازم الاجراء ثبت و مالیات) نباشد. به اشخاص معسر،  اعسار گفته می شود. ملاک اعسار این است که مدیون دفعتاً نتواند بدهی یا هزینه دادرسی را بدهد. ماده ۶۰۶ قانون مدنی

ترکه: میت دارایی زمان فوت متوفی که به سبب فوت وی از مالکیت او خارج میشود، قبل از اخراج خروج و کسر واجبات مالی دیون و ثلث ترکه میت خوانده میشود واژه ماترک و متروکات نیز به همین معناست ترکه میت مترادف ارث است و آن عبارت است از دارایی متوفی که دیون و واجبات مالی و ثلث از آن خارج شده باشد و به چنین مالی مالیات بر ارث تعلق میگیرد ماده ۶۰۶ قانون مدنی

منقصت: کمی و کاستی چیزی فرهنگ عمید ماده ۶۴۱ قانون مدنی

مقترض: قرض گیرنده فرهنگ عمید ماده ۶۵۲ قانون مدنی

مقرض: قرض دهنده فرهنگ عمید، ماده ۶۵۱ قانون مدنی

قرض: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند که طرف او مثل آن را از حیث مقدار جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل، قیمت يوم الزد را بدهد. ماده ۶۴۸ قانون مدنی

توکیل: وکیل قرار دادن وکیل کردن کسی کسی را از طرف خود وکیل ساختن و انجام کاری را به عهده او واگذار کردن فرهنگ عمید ماده ۶۷۲ قانون مدنی

حجر: نداشتن صلاحیت برای دارا شدن حق معین یا حقوق معین و نیز نداشتن صلاحیت برای اعمال حقی که شخص آن را داراست حجر نامیده میشود اولی را عدم اهلیت تمتع و دومی را عدم اهلیت  استیقاء می گویند. ماده ۶۸۲ قانون مدنی

ملای توانگر: توانا فرهنگ عمید ماده ۶۹۰ قانون مدنی

ملانت ضد اعسار: است که در فقه به آن یسار هم گفته میشود آن مع العسر يسرا. (ماده ۷۲۸) قانون مدنی

کفالت: عقدی است که به موجب آن یک طرف در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد می کند. متعهد را کفیل و ثالث را مکفول و طرف دیگر عقد متعهد له را مکفول له می گویند. ماده ۷۳۴ ق م

اقتدار: قدرت یافتن قدرت داشتن توانا شدن توانایی فرهنگ عمید ماده ۷۴۵ قانون مدنی

صلح: عقدی است که در آن طرفین توافق بر امری از امور کنند بدون این که توافق آنان معنون به عنوان یکی از عناوین معروف عقود از قبیل بیع اجاره رهن و غیره باشد. ماده ۷۲۵ قانون مدنی

تنازع: با هم نزاع کردن با یکدیگر کشمکش و ستیزه کردن فرهنگ عمید ماده ۷۲۵ قانون مدنی

نفقه: نفقه اسمی است از انفاق در اصطلاحات حقوق مدنی عبارت است از صرف هزینه خوراک، پوشاک اثاث خانه جامه به قدر رفع حاجت و توانایی انفاق کننده در مورد نفقه اقارب و خوراک و پوشاک و مسکن و اثاث خانه و خادم در حدود مناسب عرض با وضع زوجه ماده ۷۶۸ قانون مدنی

استمرار: قبض ادامه تصرف و تحویل ماده ۷۷۲ قانون مدنی

غرماء: به معنای بستانکاران و بیشتر در باب بستانکاران مفلس و ورشکسته به کار برده می شود و احیاناً در خصوص بستانکاران عادی و بدون حق تقدم و وثیقه به کار میرود ماده ۷۸۲ قانون مدنی

 

مشاهده سریع آگهی خرید ملک در آجودانیه تهران

 

هبه: تملیک عین، بدون عوض و به طور منجز هبه به معنای اعم آن تملیک مال است بدون عوض ولو این که برای تشویق و جبران زحمت کسی باشد یا به قصد قربت به عمل آمده با شد و متهب فقیر باشد (صدقه) و حتی وقف هم داخل در ماهیت هبه به معنای اعم است در حالی که هبه به معنای اخص که عین مال منتقل میشود ماهیت وقف از آن خارج است هر چند صدقه و جایزه و هدیه در آن وارد می شوند. ماده ۷۹۵ قانون مدنی

شفعه: هرگاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک، حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالث منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی که مشتری پرداخت کرده به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند حق مزبور را خیار شفعه و حق شفعه و صاحب آن حق را شفیع میگویند. ماده ۸۰۸ قانون مدنی

اقرار: اقرار عبارت است از اخبار به حقی به نفع غیر و به زبان خود شخص اقرار کننده را مقر و کسی که اقرار به نفع او شده است مقر له و مورد اقرار را مقر به میگویند ماده ۱۲۵۹ قانون مدنی اقرار، با گفتار خود ثابت کردن کاری یا اموری را اعتراف کردن سخن را واضح و آشکار بیان کردن بروز دادن (فرهنگ عمید)

قاصد: قصد کننده، آهنگ ،کننده پیک نامه بر چاپار فرهنگ عمید ماده ۱۲۶۲ قانون مدنی

مختار: صاحب اختیار اختیار دار گزیننده برگزیده فرهنگ عمید ماده ۱۲۶۲ قانون مدنی 

مكره: مکروه ناپسند ناپسندیده ناروا شر بدی فرهنگ عمید، ماده ۱۲۶۲ قانون مدنی

دیان طلبکاران بستانکاران

معلق: امر حقوقی است که انجام و اتمام آن منوط به امری دیگر باشد (ماده ۱۲۶۸) قانون مدنی

معلق: آویخته شده آویزان، آونگان (فرهنگ عمید)

اقامه: طرح شده مطرح گردیده طرح کردن ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی

مصرح: تصریح شده به صراحت بیان شده باشد. ماده ۱۳۰۴ قانون مدنی

ساخلو: پادگان عده ای سرباز که در محلی برای نگهبانی گماشته شوند فرهنگ عمید، ماده ۱۰۰۸ قانون مدنی

مخدوم: خدمت شده سرور ،آقا کسی که نوکر دارد.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

 

ممضی: امضاء شده ماده ۱۳۰۳ قانون مدنی

ظهر به امر: پشت نویسی اسناد و مدارک ظهر میگویند ماده ۱۳۰۲ قانون مدنی

مدلل: دلیل آورده شود مستند شود ماده ۱۲۹۹ قانون مدنی

مدعی علیه: کسی که ادعایی علیه او صورت پذیرفته است ماده ۱۳۳۴ قانون مدنی

مقرله: کسی که بر ضد او اقرار شده است. ماده ۱۲۸۲) قانون مدنی

مقر: اعتراف کننده اقرار کننده فرهنگ عمید ماده ۱۲۸۲ قانون مدنی

نسب: قرابت خویشی خویشاوندی فرهنگ عمید ماده ۱۲۷۳ قانون مدنی

فلس: ورشکستگی درماندگی

متهب هبه دهنده هبه کننده (ماده ۴۰۴ قانون مدنی).

افاقه بهبود یافتن ماده ۱۲۱۳ قانون مدنی

اخبار خبر دادن.

إفلاس ابراز ورشکستگی

ایقاع قصد یک طرف را برای بر هم زدن عقد مینامند.

معلوم چیزی که قابل رؤیت است و اوصاف آن پیداست.

 

مشاهده جزئیات وخرید کتاب احکام حقوقی معاملات املاک

 

جهت دریافت اطلاعات بیشتر و خرید کتاب با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:

مجید کیوانپور 09129374020