می توان مقتضاء (اثر) و مسبب (نتیجه) عقد را در معامله شرط کرد. در این صورت برای پیدایش مسبب مزبور، احتیاجی به انعقاد عقد مستقل و جدیدی نیست بلکه ضمن عقد اصلی، عقد تبعی حاصل می شود که معمولاً در بطن و به صورت پنهان است و با تحقق عقد اصلی مقتضاء عقد تبعی نیز حاصل می شود؛ بنابراین در شرط نتیجه احتیاج به عمل ارادی دیگری غیر از درج شرط در ضمن عقد ندارد: مثل این که کسی خانه خود را به دیگری میفروشد و ضمن آن شرط میکند که خریدار اتومبیل خودش را مجانی به او بدهد.
در شرط فعل خواه مثبت و خواه منفی در صورت تخلف مشروط علیه از انجام شرط و اقامه دعوی از طرف مشروط له دادگاه پس از رسیدگی و اثبات امر حکم و اجراییه طبق قانون آیین دادرسی مدنی بر الزام مشروط عليه به ایفاء شرط صادر می نماید.
مثال زمانی که مشتری یک باب خانه از طریق انجام مبایعه نامه از فروشنده خریداری میکند ولی مالک از انجام تعهدات و تحویل ملک و یا انتقال سند معامله امتناع میکند خریدار میتواند الزام انجام تعهدات مندرج در قرارداد را توسط فروشنده از دادگاه بخواهد.
با توجه به صراحت ماده مذکور در این صورت است که مشروط له قادر به فسخ معامله نیز میباشد: مانند آن که مورد شرط نوشتن یک کتاب به خط مشروط علیه که خطاط مشهوری است، میباشد.
مشروط له با ملاحظه نتیجه شرط رضایت به انجام معامله داده است که در صوت عدم تحقق شرط راهی برای جبران ضرر مشروط له، جز فسخ معامله مشروط باقی نمیماند مثل این که در ضمن فروش خانه خریدار شرط نماید فروشنده طوطی ای را که در خانه دارد رایگان به او بدهد و بعد از معامله خانه معلوم شود که طوطی قبل از انجام معامله پریده و فرار کرده است مشروط له میتواند فقط معامله را فسخ کند. ماده ۲۴۱ قانون مدنی: ممکن است در معامله شرط شود که یکی از متعاملین برای آن چه که به واسطه معامله مشغول الذمه میشود رهن یا ضامن بدهد.
شرط دادن رهن یا ضامن در حقیقت نوعی شرط فعل است که پس از انجام معامله، مشروط عليه ملزم است آن را انجام دهد در صورت تخلف از انجام این شرط وضعیت در موارد زیر متفاوت است
· وقتی که مورد شرط رهن دادن مال معین است در این صورت چنان چه بعداً مشروط علیه از انجام شرط امتناع ورزد دادگاه به درخواست مشروط له آن مال معین را به رهن او در خواهد آورد.
· وقتی که مورد شرط کلا رهن دادن مال است در صورتی که شرط شود مالی به رهن داده شود. نشده با شد مشروط له خواهد توانست معامله را به استناد خیار تخلف از شرط فعل فسخ نماید زیرا تعیین مال مورد رهن عملی است که انجام آن از جانب غیر مشروط علیه امکان ندارد.
معنا و مفهوم ماده ۲۴۲ به اندازه کافی گویا و پیداست و فلذا نیازی به توضیح واضحات نیست.
در صورتی که شرط شود مشروط غلیه برای مبلغی که در اثر معامله بر ذمه می گیرد، ضامن معرفی کند و پس از عقد، از انجام این فعل امتناع می ورزد مشروط له حق فسخ معامله را خواهد داشت. زیرا معرفی ضامن از اعمالی است که دیگری نمیتواند به جای مشروط علیه انجام دهد.
پس از انعقاد معامله که در آن انجام کار و یا فعلی تعیین و توافق شده است برای مشروط له حقی ایجاد می شود که در اثر آن میتواند انجام شرط را از مشروط علیه بخواهد و یا میتواند از انجام آن صرف نظر کند، یعنی حق خود را نسبت به شرط اسقاط نماید در صورتی که شرط ساقط شود مانند آن است که كلاً معامله بدون شرط بوده و شرطی هم ضمن آن نشده است.
شرط صفت و شرط نتیجه قابل اسقاط نیست زیرا در شرط صفت صفت مستقل از عقد نیست و مشروط له نمیتواند انجام آن را از مشروط علیه بخواهد به همین دلیل نمیتواند آن را ساقط نماید و هم چنین شرط نتیجه چون شرطی که در ضمن عقد شده تحقق نتیجه به نفس عقد است نه انجام آن نتیجه به و سیله فعل ارادی دیگری که پس از عقد بتوان انجام آن را جداگانه از مشروط علیه مطالبه کرد، بنابراین پس از عقد، حقی برای مشروط له نسبت به شرط باقی نمیماند که تا آن را اسقاط نماید.
ماده ۲۴۵ قانون مدنی اسقاط حق حاصل از شرط ممکن است به لفظ باشد یا به فعل یعنی عملی که دلالت بر اسقاط شرط نماید.
اسقاط حق حاصل از شرط فعل ممکن است لفظاً صورت پذیرد چنان که بگوید حق شرط را ساقط کردم یا از آن صرف نظر نمودم و یا انجام فعلی که دلالت بر اسقاط شرط نماید چنان که مشتری بر بایع شرط کند که خانه او را نقاشی بنماید ولی مشتری آن را خراب و تبدیل به باغ کند.
معامله ای که بر اثر اقاله یا فسخ بر هم میخورد دیگر ادامه نخواهد داشت و مورد معامله باید به کسی که قبل از معامله مالک آن بوده رد شود؛ بنابراین در صورتی که عقد مشروط باشد و اقاله یا فسخ هم بشود. وضعیت شرط نیز باید به صورت قبل از عقد درآید زیرا شرط به طور کلی جزء مورد معامله است و چنانچه شرط به هر نحوی انجام شده باشد باید نتیجه آن عمل به صاحب آن برگردد.
در اینجا دو صورت پیش بینی میشود
نخست آن که ملتزم شرط را انجام نداده است که در اثر انحلال معامله اصلی، شرط نیز منحل می شود و تعهد به انجام آن نیز ساقط خواهد شد.
دوم این که ملتزم شرط را انجام داده باشد در صورتی که مورد شرط عمل قضایی باشد مانند آن که مورد شرط تعهد مدیون به دادن ضامن یا رهن برای ثمن بوده با شد که رهن یا ضامن داده شده است با اقاله و فسخ معامله اصلی معرفی ضامن یا تنظیم عقد رهن نیز منحل می شود و یا چنانچه مورد شرط عملی غیر قضایی باشد مانند ساختن عمارت یا نقاشی پرده مخصوصی باشد و در صورتی که پس از انجام معامله شرط انجام شده باشد در اثر انحلال معامله اصلی، مشروط له باید أجرت المثل عمل را به هنگام اقاله به مشروط علیه بپردازد.
أجرت المثل اجرتی است که توسط مرجع قضایی تعیین و تعریف میشود ولی در آژانس های مسکن اشتباهاً أجرت المثل را عین اجرت المسمی میدانند و به همین دلیل در متن قراردادها، میزان اجرت المثل را در حضور متعاملین و با توافق آنها تعیین میکنند که البته این اجرت أجرت المسمی است نه أجرت المثل
جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.
مجید کیوان پور : 09129374020