زمانی مرد جوانی از میدوست در نیویورک، در یک پانسیون زندگی می کرد و یک شغل دون پایه در یک شرکت بزرگ داشت. وی به یک خانواده ی متوسط تعلق داشت و فارغ التحصیل دبیرستان بود. وی اعتماد به نفس کمی به خودش یا توانایی بلند مدتش برای انجام کارهای مختلف زندگیش داشت وی تقریباً به مدت سه سال صبح زود از خواب بیدار می شد، به سر کار می رفت، کارهایش را انجام می داد، با دوستان محدودش معاشرت میکرد و میپذیرفت که زندگی و کارهایش چنین است.
تعریف شغل
شغل فرصتی برای کمک به شرکت خود است که بیشتر از حقوق دریافتی است. وقتی کمک شما بیشتر ازهزینهی شما باشد، شرکت میتواند به همکاری با شما ادامه دهد. ولی اگر شما دانش و مهارتهای خود را افزایش ندهید و به روز نکنید، یک نفر جاهطلبتر و با دانشتر جایگزین شما میشود که حاضر است با حقوق کمتر کار کند.
وقتی شما به عنوان یک مشتری وارد بازار میشوید، همیشه در صدد کسب بهترین چیزها با پایینترین هزینهها هستید. شما محصولات و خدمات را با بالاترین کیفیت و پایینترین هزینهی ممکن بخواهید. همین وضعیت برای استخدام کردن یک نفر وجود دارد.
در دنیای کار، هر کس کار خودش را خاصتر، منحصر به فردتر و متفاوتتر از دیگران در نظر میگیرد.
با این وجود، بازار بیطرف است. در بازار، کار یک فرد دیگر صرفاً عامل تولید است. همانند هر عامل دیگر تولید، شرکتها در زمان استخدام افراد سعی در استخدام بهترین کارکنان با پایینترین حقوقها دارند. اگر شرکتی حقوق زیادی را به کارکنان خود در یک بازار رقابتی پرداخت کند، خیلی زود از صحنه رقابت و تجارت خارج خواهد شد.
وظیفهی شما این است که مطمئن شوید ارزش ما به اندازهی حقوقتان باشد که نشانگر بهترین صرفهجویی و اقتصاد برای شماست.
هرکارفرما سعی دارد که در کسب عوامل تولید از جمله عامل کار صرفهجویی داشته باشد. در واقعیت، شغل یک توافق مدیریت اجرایی است که کارکنان براساس آن موافقت میکنند کاری را با کمیت و کیفیت معین فراهم کنند تا با کار دیگران ترکیب شود و محصول یا خدماتی عرضه شود. در هر مورد، به دلیل قانون عرضه و تقاضا، کارفرمایان حداکثر استفاده را از هر نوع کار یا نتیجه با پایینترین دستمزد به دست میآورند.
مدتی قبل، وزیر سابق کار، روبرت ریچ مدعی شد که: «باید آمریکا مشاغل پردرآمد را برای نیروی کار خود بیافریند.»
گفتهی مهم روبرت ریچ نشانگر غفلت کامل از اقتصاد اساسی است. باید از وی پرسیده شود: «کدام بخش از آمریکا مسئول خلق مشاغل پردرآمد است؟»
آیا کوهها یا دشتهای آمریکا مسئول خلق مشاغل پردرآمد هستند؟ آیادرختان، دریاچهها یا آبهای زیرزمینی مسئول خلق مشاغل پردرآمد هستند؟ رودخانهها، سواحل یا اقیانوسها چطور؟ فرد یا گروه خاصی از افراد چطور؟ سئوال بهتر این است: «مشاغل پردرآمد از کجا میآیند و چه کسی یا کسانی آنها را خلق میکنند؟»
وقتی شما در این باره فکر میکنید، فوراً میفهمید که مشاغل پردرآمد توسط کسانی خلق میشوند که با ارزشتر از دیگران هستند. ممکن نیست که فرد دیگری شغل پردرآمدی را برای آنها خلق کند. فقط شما با کار مداوم و ارتقای مداوم دانش و مهارت خود میتوانید بهرهوری و درآمد خود را در یک بازار رقابتی افزایش دهید. هیچ راه دیگری وجود ندارد.
زمان با ارزشترین منبع شما به عنوان یک فرد است. درآمد و استاندارد زندگی شما براساس چگونگی فروش زمان خود تعیین میشود. شما باید اصل صرفهجویی را با استفاده از زمان خود به بهترین شکل ممکن تمرین کنید تا نتایجی را با بالاترین کمیت و کیفیت به واسطهی تلاشهای خود به دست آورید.
هدف از برنامهریزی و تفکر استراتژیکی در تجارت همان افزایش بازدهی سرمایه است. با این وجود، سرمایهی زندگی شما شخصی است که از زمان و انرژی جسمی، ذهنی و احساسی تشکیل شده است. وظیفهی شما در زندگی این است که بازدهی انرژی خود را افزایش دهید و به عبارت دیگر، بیشترین بازدهی زندگی خود را به دست آورید.
کسانیکه درآمد خیلی بیشتری نسبت به یک فردمتوسط به دست میآورند، ضرورتاً باهوشتر و با استعدادتر نیستند. آنها کارهایی را انجام میدهند که یک فرد متوسط تمایلی برای انجام دادن آنها ندارد. اگر شما کارهایی را انجام دهید که افراد پردرآمد و کارآمدتر انجام میدهند، بزودی از پاداشهای آنها بهرهمند خواهید شد.
اگر شما بخواهید درآمد 100000دلار در سال را در پنج یا ده سال آینده داشته باشید، کدامیک را انتخاب میکند؟ پاسخ مشخص است. شما کسب این درآمد را در پنج سال آینده ترجیح میدهید. صرفنظر از هدف شما، میخواهید زودتر به هدفتان برسید. سئوال این است: «شما چگونه اینکار را انجام میدهید؟»
امروزه، زمان و دانش دو منبع با ارزش هستند. توانایی شما برای کسب نتیجهی خود یا دیگری به یک روش سریعتر از دیگران، معرف ارزش واقعی است. توانایی شما برای کسب نتایج در مقدار درآمد شما منعکس میشود.
توانایی شما برای استفادهی مؤثر از وقت خود برای کسب درآمد سریعتر، آسانتر و تضمینیتر برای خود و دیگران برای صرفهجویی در وقت و انرژی خود در کسب اهدافتان مهم است.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک