دکتر مهدی نشاط کتاب مذاکرات فروش، داستان های ترسناک و مهیج مذاکرات برای کارشناسان فروش را از زبان کونال گادکاری را به زبان فارسی درآورده است.
من و رئیس!
آمل نشست و مدتی استراحت کرد تا نفسش جا بیاید. از طرف رئیسش پیغامی دریافت کرد که از او دعوت کرده بود برای ناهار به رستورانی در همین نزدیکی بروند. آمل میترسید که رئیس برای او یک سخنرانی طولانی داشته باشد و لذت غذا از بین برود. در آن لحظه نمیتوانست کاری جز بله گفتن به رئیس و ارتباط گرفتن با او برای رفتن به رستوران انجام دهد. آمل به ماهش و سایر همکارانش اطلاع داد که برای ناهار منتظرش نباشند؛ زیرا او در کنار رئیس خواهد بود. او در لابی منتظر رئیس بود و رئیس در عرض چند دقیقه از راه رسید. رئیس آمد و در حالی که سوئیچ ماشینش را به من نشان داده و آنها را جلویم تکان داد، به من اشاره کرد که بیایم. هر دو در آسانسور بودند که بهسرعت آنها را به پارکینگ زیرزمین برد. آمل با دیدن ماشین رئیس که یک آئودی ای ۴ قرمزرنگ شیک و براق بود و در محدودهای قرار داشت که همۀ خودروهای درجۀ یک با برچسب ام دی، وی پی (خودروهای درجۀ یک با برچسب معاون بخش تشخیص عیوب خودروهای تولیدی) بودند، شگفتزده شد. آمل وارد ماشین شد و فقط به لباسش نگاه کرد که ببیند لباسش مناسب ماشین هست یا نه.
در حالی که موتور شروع به دور برداشتن میکرد قلب آمل سخت میتپید؛ گویی ۱۰ ماشین در یک زمان بهآرامی روشن میشد. قدرت این ماشین اینگونه احساس میشد که درون ماشین روی یک صندلی قدرتمند چرمی دارای سیستم کنترل و تنظیمکنندۀ حرارت نشسته است. ماشین شروع به چرخیدن کرد. آمل برای لحظهای به دوچرخهاش نگاهی انداخت که در گوشهای در منطقهای از پارکینگ که مربوط به دوچرخه بود پارک شده بود. او در فکر رانندگی و خرید این ماشین غرق شده بود؛ اما هنوز با آن روزها خیلی فاصله داشت. بهآرامی و بدون مشکل در مسیر پیش میرفت و در کمترین زمان به استارباکس رسید. کلید ماشین را به پیشخدمت (پیشخدمت در هتل رستوران است که کارهای شخصی مهمانها و مسافرین را انجام میدهد؛ مثل پارک کردن ماشین و برگرداندن آن) سپرد و بهسمت درب ورودی حرکت کرد. باوقار و شکوه وارد رستوران شد. بیشتر کارکنان از قبل با او آشنا بودند. او اغلب جای موردعلاقهاش که وسط رستوران روی صندلیهای چرمی بسیار مجلل و بزرگ بود مینشست.
آنها خیلی شیک و باکلاس آنجا نشستند و رئیس چیزی سفارش داد که آمل حتی نمیدانست چیست؛ اما حاوی مرغ و پنیر نیمهنرم با بافت خامهای و طعم ملایم بود، آمل بهکلی غرق زرق وبرق و جذابیت آن لحظه شده بود. حین اینکه غذا در حال آماده شدن بود، رئیس شروع کرد به بحث دربارۀ دوران تحصیلی آمل در دانشگاه و اینکه عملکرد کلی او چگونه بود. آمل گفتوگو دربارۀ عملکرد تحصیلی، موضوعات موردعلاقه و عملکرد او در آن موضوعات را آغاز کرد. رئیس همچنین کمکم شروع کرد به گفتوگوی غیررسمی دربارۀ اهداف شخصی آمل، خانواده و ازدواج و سروسامان یافتن او در آینده.
آمل ضمن صحبت دربارۀ تحصیلات و دستاوردهای خود، اشاره کرد که در تجزیهوتحلیل و توسعۀ محصول مهارت زیادی دارد. رئیس دربارۀ روزهایی صحبت کرد که حدود ۱۵ سال پیش بهعنوان کارآموز به شرکت پیوست. او یکی از اتفاقات دوران کارآموزی خود را به اشتراک گذاشت که کمی به وضعیت آمل شبیه بود. این اتفاق ۱۵ سال پیش رخ داد؛ زمانی که سراج یا رئیس آمل بهعنوان یک مهندس فارغالتحصیل به یکی از سازمانهای تولیدی پیوست. سراج پس از تکمیل دورۀ مقدماتی و آموزشی به بخش فروش تخصیص یافت. سراج از لحاظ شخصیتی و ارتباطی بسیار جسور و اهل فشار و تحمیل بود؛ بنابراین تشخیص داده شد که بخش فروش بهترین گزینه برای اوست. سراج دارای پیشینۀ بسیار درخشانی بود زیرا به خانوادهای تاجر تعلق داشت. پدرش صاحب شرکتی مشهور و مادرش فردی بشردوست و موفق با ارتباطات و همسبتگیهای سیاسی زیادی در پیرامون خود بود. یکی از مزایایی که سراج همیشه از آن برخوردار بود این بود که از همان دوران کودکی از لحاظ آموزشی و فرهنگی با پاسخدهندگان قوی اجتماعی و اقتصادی معاشرت داشت. این امر نهتنها باعث شد که او در ارتباطات خود اعتمادبهنفس داشته باشد، بلکه از نظر اجتماعی نیز بسیار تأثیرگذار بود و این مسئله امروزه بهوضوح در سبک زندگی و رفتار او منعکس میشود؛ اما حتی شخصیتهای موفق و قوی مثل سراج هم کشمکش و مشکلات خود را خواهند داشت. سراج در درک و توجه به نکات فنی و دریافت جزئیات دقیق مشکل داشت.
او این موضوع را زمانی متوجه شد که شروع به ارائۀ پیشنهادات و بحث با مشتری کرد و بهطور معمول بسیاری از نکات اصلی را از دست داد یا با بیتوجهی بحث میکرد. او معمولاً از سوی مشتریانش متحمل هزینه میشد؛ زیرا ارتباطاتش بدون هرگونه پیشزمینۀ دقیقی، غیراصولی به نظر میرسید. یک روز سراج غمگین و افسرده در اتاقش نشسته بود و به باغی نگاه میکرد که مخصوصاً برای استراحت و لذت بردن او ساخته شده بود. او دائماً به این فکر میکرد که برای بهبود و دقیقتر بودن رویکرد چه کاری باید انجام داد. او عمیقاً در این فکر فرو رفته بود تا اینکه پدرش وارد اتاق شد. پدر هم از اینکه دید سراج چقدر غرق فکر شده، بسیار متعجب شد و متوجه شد که مشکلی دارد. گفت اینکه در افکارت غرق شوی بد نیست؛ بهشرط اینکه این افکار رمانتیک و احساسی یا پیشرفتگرایانه باشند. پدر سعی میکرد جو را صمیمی کند تا بتواند با سراج گفتوگوی مثبت و سازندهای را آغاز کند. سراج حاضر نبود چیزی بگوید و همچنان مصمم میگفت که حالش خوب است. پدر گفت: «خوب است. پس بیا در باغ قدم بزنیم و چند چیز مهم را با تو در میان بگذارم.» هر دو آرامآرام شروع به قدم زدن در باغ کردند. پدر سعی میکرد بفهمد که اوضاع و احوال سراج خوب است یا به چیزی نیاز دارد یا خیر. سراج شروع به در میان گذاشتن چیزی کرد که در گذشتۀ نزدیک برای او چالشی بود که باید بر آن غلبه پیدا میکرد. پدر از او خواست که دربارۀ مشکلی که عملاً با آن روبهرو است، دقیقتر بگوید. علاوه بر این بگوید که میتواند برخی از اتفاقات را در میان بگذارد یا خیر. سراج اشاره کرد که در به خاطر سپردن جزئیات دقیق با مشکل مواجه است و حتی در حین بحث نکات مهمی را از دست میدهد. او مدتی مکث کرد و گفت که به نظر مشکل عجیبی است که بچههای پولدار با آن روبهرو هستند و چیزی نیست که از نظر تحصیلی چالشبرانگیز باشد. برای ایجاد بهبود در این مورد، هیچ آموزشی وجود ندارد؛ اما به یک تغییر اساسی در سبک زندگی نیاز دارد.
جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک