فصل اول: به عصر کارآفرینی خوش آمدید - بخش پنجم

بعد از گذشت پانزده سال از آشنایی با اسطوره پرتلاش زندگی شخصی ام استاد (برایان ترسی) و پس از گذراندن دوران بسیاری زیبایی از زندگی کاری و شخصی و پیشرفتی که به نظر شخصی خود و اطرافیان قابل توجه بوده است بر آن شدم تا همچون گذشته اثر دیگری از جناب (برایان تریسی) را ترجمه کنم. امروز اهمیت شروع و راه اندازی یک کسب و کار برای هموطنانم در ایران بسیار جدی ست در کنار آن باید توجه داشت که هر کدام از ما برای ایجاد آن احتیاج به آگاهی و دانش داریم طی سالهایی که شاگردی بسیاری از اساتید ایرانی و فرنگی را در کارنامه ی خود داشتم تاثیر عمیقی را که نوع نگاه و نگرش این بزرگواران بر من و سایر دانش آموختگان گذاشته است، به شکل ملموسی درک کرده ام.

هشتاد درصد افراد در کل زندگی خود مشکلات را به چیزهایی جر خود نسبت می دهند خب در صورت نپذیرفتن مسوولیت قدرت تان را از دست می دهید. اگر قدرت تان را از دست بدهید هرگز تغییری ایجاد نمی کنید. شما مثل روال گذشته پیش می روید، چون مسوولیت پذیر نیستید اگر اخراج شوید، تقصیر رئیس بوده است. اگر درآمد زیادی ندارید، تقصیر اقتصاد و سیاستمداران است.

سال ها پیش یکی از سخنرانان انگیزشی به نام اول نایتینگل» گفت هر فرد درآمد خود را در هر مرحله از زندگی خود انتخاب می کند. آن ها درآمد خود را با کرده ها و ناکرده های خود انتخاب می کنند. اگر هدفی نداشته باشند مهارتهایشان را ارتقا ندهد و برای پیشرفت در شغل خود کار مداوم نکنند درآمدشان ثابت خواهند ماند. آنها پیشرفت بسیار کمی خواهند داشت.

اگر میخواهید درآمد بیشتری داشته باشید باید با خدمت بهتر و سطح بالاتر به بقیه ی افراد شایسته ی دریافت آن شوید. باید کارتان را کمی زودتر شروع کنید کمی سخت تر کار کنید و کمی پیش تر سر کار بمانید. نمی توانید با نشستن در سرجای خود موفق شوید و انتظار داشته باشید تا شخص دیگری درآمدتان را افزایش دهد.

 

مشاهده ومطالعه خلاصه کتاب های کاربردی

 

افرادی را می بینید که برای درآمد بالاتر اعتراض و تظاهرات می کنند. اگر می خواهید درآمد بالاتری داشته باشید باید عملکرد پربارتری داشته باشید. آنها می گوید من پول بیشتری میخواهم ولی نمی خواهم کارهای خودم را تغییر دهم و نمی خواهم عملکرد پربارتری داشته باشم.

اخیرا شاهد یکی از این راهپیمایی ها بودم و خبرنگاران داشتند با فردی از بین جمعیت مصاحبه میکردند. این شخص میگفت من سی و چهار ساله ام و حداقل دستمزد را دریافت میکنم تو سی و چهار ساله هستی اولین کار خود را در چه سنی آغاز کردی؟ وقتی هفده با هجده سال داشتم

بنابراین بعد از گذشت تقریبا بیست سال در یکی از ثروتمندترین کشورهای تاریخ جهان با هزاران موسسه ی آموزشی و دوره های آن لاین رایگان اینترنتی برای تمام حوزه های قابل تصور هیچ پیشرفتی نداشته ای و بعد از بیست  سال همچنان حداقل دستمزد را دریافت میکنی نباید این موضوع را به مطبوعات اعلام کنی باید خجالت بکشی باید کیسه ای روی سر خودت بکشی چون بعد از بیست سال همچنان عملکرد پرباری نداری و در حال اعتراض و ناله هستی و همیشه برایت مقصر شخص دیگری است. تقصیر رئیس است. تقصیر شرکت است. تقصیر اقتصاد است.

من یاد گرفته ام که هر شخص مسوول درآمد خودش است. هر شخص چک دریافتی خودش را مینویسد، بنابراین میزان درآمد امروزتان همان است که خودتان برای کسب آن میزان تصمیم گیری کرده اید.

اغلب از مخاطبانم میپرسم با ارزش ترین دارایی مالی شما چیست؟ معمولا در پاسخ به این سوال سکوت حکمفرما می شود. بعد، می گویم من هم موقع شنیدن این سوال برای اولین بار جوابش را نمی دانستم بعد متوجه شدم با ارزش ترین دارایی مالی توانایی کسب درآمد است توانایی کسب درآمد با توانایی شما برای به دست آوردن نتیجه ای که مردم در ازای آن پول بدهند. اگر میخواهید توانایی کسب درآمدتان را بالا ببرید، باید روی عملکردتان کار کنید تا با سرعت بیشتری به نتایج بهتر و بیش تر دست پیدا کنید و افراد با میل خود مبلغ بیش تری را به شما بپردازند. مردم سعی خواهند کرد تا شما را دنبال کنند و پول بیشتری به شما بدهند. اگر در کارتان ثمربخش تر باشید حتی پول بیشتری به شیما پرداخت خواهد شد چون آنها نمی خواهند شما را از دست بدهند.

یکی از بهترین دوستان من به هنگام تحصیل درخواست شغل عنوان فروشنده در آی بی ام را ارسال کرد. آنها دو، سه و چهاربار با او مصاحبه کردند و سرانجام ردش کردند و گفتند ما تصمیم گرفتیم که در حال حاضر استخدام تان نکنیم ولی همچنان با ما در تماس باشید تا در صورت فراهم شدن موقعیت شغلی از آن باخبر شوید

 

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله ولنجک تهران

 

او این کار را انجام داد تحصیلش را به پایان رساند، فارغ التحصیل شد. شغلی پیدا کرد و به کار برای خود و خواندن و ارتقای مهارت هایش ادامه داد وارد حوزه ی فروش شد و به مقام فروشنده ی موفق رسید. به صورت  ماهیانه گزارشی از خود را به مدیر استخدام آی پیام ارسال می کرد و این کار را برای مدتی حدود دو سال ادامه داد.

در انتهای این بازه ی دو ساله آی بی ام با او تماس گرفت و او را فراخواندند و گفتند ما تصمیم گرفتیم شغلی را به شما پیشنهاد دهیم» از شنیدن این خبر به وجد آمده بود برای مدتی طولانی این هدف را دنبال می کرد. در آی بی ام مشغول به کار شد و آموزش شگفت انگیزی را تجربه کرد درآمد سالیانه ی قبلی اش حدود بیست و پنج هزار دلار بود. حقوق اولیه اش در آی بی ام پنجاه هزار دلار بود و در طی چند سال به صدهزار دلار رسید. این رقم طی پنج سال به صدوپنجاه هزار دلار افزایش پیدا کرد و این روند همچنان ادامه داشت.

او بعد از اطمینان از امنیت شغلی اش در آی بی ام از آنها برسید، «چرا در مصاحبه ی اول استخدامم نکردید؟ چه مشکلی داشتم؟» آنها گفتند. ما هیچ وقت کسی را در مصاحبه ی اولیه استخدام نمی کنیم به آنها می گوییم به همکاری با آنها علاقمند هستیم و از آنها می خواهیم تا ارتباط خود با ما را حفظ کنند و بعد واکنش شان را بررسی میکنیم. اگر آنها بعد از خروج از این جا به سراغ یک شغل ملال اور بروند به شکل واضحی شخص مورد نظر ما برای استخدام در آی بی ام نیستند.

دوستم گفت «ولی شما حقوق خوبی را به فرد پرداخت می کنید، حقوق ابتدایی شما عالی ست و بعد از آن هم باز حقوق را بالا می برید. چرا این کار را می کنید؟» گفتند چون به شما آموزش میدهیم؛ مهارت های تان را بالا می بریم و با ارتقای مهارت ها به شما فرصت می دهیم فروش بیشتر و بهتری داشته باشید و سود بیشتری کسب کنید. ما ارزش شما برای شرکت را بیش تر میکنیم و در نتیجه حقوق بیش تری به میدهیم چون نمی خواهیم از دست تان بدهیم.

اگر برای شرکت خوبی کار کنید و کارتان را به نحو احسنت انجام دهد به دارایی آن شرکت تبدیل میشوید شما ارزشی فوق العاده پیدا می کنید و آنها نمی خواهند از دستتان بدهد.

 

 مشاهده کتب‌‌ دیگر حوزه موفقیت

 

من در شرکتم سالیانه کاری را انجام میدادم که نامش را افزایش پیشگیرانه» گذاشته بودم پیش یک کارمند می رفتم و می گفتم «واقعا عملکرد خوبی داری و میخواهم حقوق بیشتری به تو بدهم، چون واقعا از عملکردت راضی هستم و نمی خواهم این جا را ترک کنی نظرت چیست؟

تعجبی نداشت که صد درصد کارکنانم افزایش حقوق را قبول می کردند و البته که هیچ کس مجبور نبود از من درخواست افزایش حقوق داشته باشد. من یک کسب و کار کوچک شامل سی نفر را اداره میکردم ولی هیچ کس مجبور نبود پیش من بیاید و بگوید آیا امکان افزایش حقوق من وجود دارد؟» چون همه شان میدانستند من در صورت عملکرد مناسب شان مثل پروانه ی جذب شده به سمت گلها پیششان خواهم رفت

می گویم «می خواهم حقوق بیش تری به شما بدهم، چون عملکرد خیلی خوبی دارید و نمی خواهم اینجا را ترک کنید، واقعا قدردان نان هستم» تمام کارمندان شرکت برای چندین دهه خوشحال بودند. لبخند می زدند، می خندیدند رابطه ی خوبی با بقیه ی افراد داشتند. کارشان را خوب انجام میدادند و میدانستند در صورت انجام مناسب کارشان حقوق بیش تری دریافت خواهند کرد جهان ما بر این اساس کار می کند.

شما هیچ وقت نیازی به نگرانی در مورد دریافت حقوق بیشتر ندارید. در عوض روی چیزی تمرکز میکنید که قابلیت کنترلش را دارید کیفیت و کمیت کار در صورت تمرکز روی کیفیت و کمیت کار خود پول هم به صورت خودکار به سمت شما خواهد آمد.

اغلب سوالاتی در مورد خصوصیات شخصی کارآفرینان موفق از من پرسیده می شود. به مدت سی با چهل سال ویژگی ها خصوصیات و رفتار این افراد را مطالعه کرده ام هاروارد هم در موردشان مطالعه کرده است. چه چیزی باعث موفقیت فرد میشود؟ آنها به یک نتیجه ی خاص رسیده اند.

  

مشاهده جزئیات وخرید کتاب خلق یک کسب وکار ثروت ساز

 

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

 

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب