قانون کشور ما معمولاً از کشورهایی مثل اتیوپی ،فرانسه، آلمان، سوئیس، مصر، تایلند و دیگر کشورها اخذ و ترجمه شده است و در مواردی هم قانون گذاران توانسته اند از فقه و حقوق اسلامی نیز یاری جویند. نکته جالب توجه این است که مواد قانونی به کار گرفته شده معمولاً ترجمه کلمه به کلمه نامانوس پیچیده و غیر قابل فهم انتخاب شده است.
بخش اول: احکام کلی وصیت
ماده ۸۲۵ قانون مدنی وصیت بر دو قسم است: تملیکی و عهدی
وصیت، عملی حقوقی است به منظور استیفای حق پس از وفات موصی این وصیت ممکن است متضمن تملیک مال باشد و یا متضمن مأمور کردن شخص یا اشخاص (برای انجام عملی باشد. بهرحال حقی که برای استیفای آن وصیت میشود باید دو مشخصه داشته باشد.
اول قائم به شخص موصی وصیت کننده نباشد مثلاً قرارداد بیمه عمر در رابطه با دادن وجه بیمه بعد از فوت بیمه گذار به ورثه او مشمول وصیت نیست.
دوم موصی بتواند در زمان حیات خود آن حق را استیفاء نماید مثل انجام انواع معامله اعم از بیع هبه و ...
ماده قانونی مذکور وصیت را به دو قسم تملیکی و عهدی تفکیک کرده است. قبل از این که به تشریح اعتبار معنایی حقوقی دو واژه وصیت تملیکی و وصیت عهدی پرداخته میشود جا دارد در این جا یادآوری شود که وصیت ممکن است نه تملیکی باشد و نه عهدی مثل و صیت به ابراء دین مدیون موصی که به محض فوت موصی ذمه مدیون به خودی خود ساقط میشود و در این خصوص نیازی به قبول موصی له ندارد.
وصیت علاوه بر دو قسم مذکور که در مواد ۸۲۶ تعریف شده است دارای اقسامی دیگر نیز میباشد: مثل وصیت به ثلث، وصیت نامه خود نوشت وصیت نامه رسمی وصیت نامه سری که در اینجا هر چهار مورد به ترتیب تشریح میشود
نخست: وصیت به ثلث، وصیت موصی را به صرف ترکه میراث او تا میزان ثلث را اصطلاحاً وصیت به ثلث مینامند و اگر بیشتر از ثلث باشد اصطلاحاً آن را وصیت به زائد بر ثلث می گویند. اما در احکام قانون مدنی ایران موصی میتواند ثلث اموال و ماترک خود را به کسی هبه و یا ابراء نماید.
دوم: وصیت نامه خود نوشت وصیتی است که موصی تمام آن را به خط خود مینویسد و دارای تاریخ ماه روز و سال میباشد و امضاء کرده با شد. در اینجا تفاوتی ندارد که وصیت به فارسی باشد و یا نباشد ولی باید حتماً امضاء او باشد.
سوم: وصیت نامه رسمی وصیتی است که در دفتر اسناد رسمی و برابر با مقررات اسناد رسمی ثبت و تنظیم شود.
چهارم: وصیت نامه سری وصیتی است که طبق مقررات مربوط به امانت گذاری اسناد در دفترخانه اسناد رسمی به ودیعه امانت گذاشته. شود. خواه وصیت به خط موصی باشد، خواه نباشد اما باید به امضاء خود موصی برسد و ممکن است تاریخ داشته باشد و یا نداشته باشد.
بنابراین وصیت نامه میتواند رسمی و یا عادی باشد که شخص حقیقی قبل از فوت خود، طی آن، ترتیب تصرفات قانونی در دارایی خویش و کیفیت نگهداری مولی علیه یعنی به کسی گفته می شود که تحت سرپرستی یک ولی قانونی قرار گرفته باشد خود را تعیین و ثبت میکند.
ماده ۸۲۶ قانون مدنی وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند.
وصیت عهدی عبارت است از این که شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور نماید و صیت کننده را مومی کسی که وصیت به نفع او شده است موصی له مورد و صیت را موصی بلاه و کسی که به موجب وصیت عهدی ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده میشود، وصی نامیده می شود.
تملیک مجانی، شرط حتمی وصیت تملیکی محسوب نمیشود زیرا ممکن است وصیت، متضمن معاوضه با شد و یا معاوضه ای متضمن وصیت با شد که به محض وقوع معاوضه موصی حق (از صراف) رجوع از وصیت خود را ندارد.
ماده ۸۲۷ قانون مدنی: " تملیک به موجب وصیت محقق نمی شود مگر با قبول موصی له پس از فوت موصى".
نصوص شرع در این باب جملگی دلالت دارند که و صیت تملیکی به صرف قصد موصی، محقق می شود بنابراین
· اولاً: وصیت تملیکی به نفع غایب صحیح نافذ و مؤثر است. بدون نیاز به قبول و قبض او (موصی له).
· ثانياً: وصیت تملیکی عمل موصی محسوب میشود بدون دخالت موصی له.
· ثالثاً: وصیت تملیکی، اسم قصد انشاء موصی است
· رابعاً: وصیت تملیکی، ایجاب تملک است. یعنی از موجباب و اسباب تملیک محسوب می شود. یعنی موصی و صیت کننده قصد تملیک موصی بلاه مال مورد و صیت را به صرف موت خود، به نفع موصی له کرده است.
ماده ۸۲۸ قانون مدنی هرگاه موصی له غیر محصور باشد مثل این که برای فقراء یا امور عام المنفعه شود قبول شرط نیست.
وصیت به نفع غیر محصورغیر انحصاری یا گلی و یا زمانی که برای عامه باشد، بر دو قسم است: عهدی و تملیکی. بنابر نظر برخی فقها حمل این ماده به خصوص وصیت مهدی خطایی واضح است و نظر جماعتی دیگر در مورد مدلول این ماده این است که حاکم باید قبول وصیت کند. در وصیت به وقف به نفع غیر محصور و یا جهات عامه قبول حاکم لازم است و چنین قبولی را وقف می نامند نه قبول وصیت.
ماده ۸۲۹ قانون مدنی: قبول موصی له قبل از فوت موصی مؤثر نیست و موصی می تواند از وصیت خود رجوع کند، حتی در صورتی که موصی له موصی بلاه را قبض کرده باشد.
برای درک مفهوم این ماده حتماً ماده ۸۳۰ قانون مدنی در همین جا مطالعه شود. ولی در این جا به عبارت حتی در صورتی که موصی له موصی بلاه را قبض کرده باشد اشاره ای کوتاه میشود. در این جا قانون گذار به این نکته اشاره دارد که در وصیت تملیکی اگر بعد از وفات موصی منتهی به قبض نشود و فقط موصی له اظهار قبول کرده باشد از طرف او قابل رد است.
ماده ۸۳۰ قانون مدنی نسبت به موصی له رد یا قبول و صیت بعد از فوت موصی معتبر است؛ بنابر این اگر موصی له قبل از فوت موصی وصیت را رد کرده باشد بعد از فوت موصی، میتواند آن را قبول کند؛ اگر بعد از فوت آن را قبول و موصی بله را قبض کرد دیگر نمیتواند آن را رد کند؛ لیکن اگر قبل از فوت قبول کرده باشد بعد از فوت قبول ثانوی لازم نیست.
توجه داشته با شید رد موصی له در زمان حیات موصی ابدا لطمه ای به رضاء موصی در ایجاب وصیت نمیزند، بلکه استصحاب رد موصی له تا لحظه ای بعد از وفات ظاهراً قابل اجراء است، ولی ماده مذکور، این استصحاب را قابل اجراء ندانسته لذا به موصی له اذن داده است که اگر بعد از وفات موصی، بخواهد اعلان قبول نماید میتواند قبول را اعلام نماید.
نکته دیگر این که اگر موصی له قبل از اظهار قبول فوت نماید خواه در زمان حیات موصی باشد خواه در زمان ممات او قول مشهور این است که حق قبول وصیت تملیکی جزء ترکه دارایی زمان فوت متوفی است: مانند حق خیار و حق شفعه.
ماده ۸۳۱ قانون مدنی: اگر موصی له، صغیر یا مجنون باشد رد یا قبول وصیت با ولی خواهد بود. ممکن است موصی که در زمان وفات موصی غائب باشد در این صورت حاکم نصب آمین (امین غائب) می کند و او (موصی له به رد یا قبول با رعایت مصلحت غائب اقدام خواهد کرد. ماده ۸۳۲ قانون مدنی: "موصی له، می تواند وصیت را نسبت به قسمتی از موصی بلاه قبول کند در این صورت وصیت نسبت به قسمتی که قبول شده صحیح و نسبت به قسمت دیگر باطل میشود.
نکته قابل توجه در این ماده این است که در عقود قبول کننده حق ندارد نسبت به قسمتی از مورد ایجاب اظهار قبول کند و قسمتی دیگر را رد نماید؛ اما در وصیت به موجب همین ماده قانونی مشاهده می شود که قبول نسبت به بخشی از موصی بلاه صحیح است و این امر یکی از ادله بر ایقاع بودن وصیت تملیکی می باشد.
ماده ۸۳۳ قانون مدنی ورثه موصی نمیتوانند در موصی بالاه تصرف کنند مادام که موصی له رد یا قبول خود را به آنها اعلام نکرده است. اگر تأخیر این اعلام موجب تضرر ورثه با شد، حاکم موصیله را مجبور میکند تا تصمیم خود را معین نماید.
مدلول این ماده یکی از شواهد متعدد بر ایقاع بودن وصیت تملیکی است. نظیر این امر در عقود معاوضات نیست یعنی اگر ایجاب کننده پس از انتخاب بمیرد محل برای لحوق قبول طرف نیست تا بحث تضرر ورثه، ایجاب کننده را بتوان مطرح نمود.
ماده ۸۳۴ قانون مدنی در وصیت مهدی قبول شرط نیست؛ لیکن و صی می تواند مادام که مو می زنده است وصایت را رد کند؛ اگر قبل از فوت موصی رد نکرد بعد از آن حق ندارد؛ اگر چه جاهل بر وصایت بوده باشد.
از محتوای این ماده چنین مستفاد میشود که رد باید به موصی ابلاغ شود و او باید برای انتخاب وصی و یا جایگزین وصی فرصت داشته باشد و گرنه رد موصی له بی اثر محسوب می شود.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر و خرید کتاب با شماره زیر تماس حاصل فرمایید: