فروش یکی از عوامل زیرمجموعهٔ بازاریابی است. به عبارتی فروش انتهائیترین عملیات بازاریابی در یک معامله است ولی در عین حال شروع یک رابطهٔ بلندمدت با مشتریان است. در شکلگیری این رابطه ی بلندمدت بهنحویکه منجر به پیوند دائمی با مشتریان بشود مهندسی تمامی عملیات (اعم از موفق و ناموفق) ضروری است.
فروش موفق
وقتی وینس لومباردی از تیم نیویورک جایانت به مربیگری گرین بی پکرز در ویسکانسین رسید تیم او چندین سال بودکه نتایج بسیار بدی کسب میکرد. وقتیاز او پرسیدند چه تغییری ایجاد خواهد کرد تا تیمش را در حد قهرمانی قرار دهد؛ او از این عبارات مشهور استفاده کرد: «ما قرار است میان تیمهای فوتبال لیگ ملی در شوت زدن دویدن پاس دادن و توپگیری بهترین شویم ما میخواهیم در آنچه اصل و اصول است در حد عالی قرار بگیریم. اودر ادامه حرفش گفت: «ما میخواهیم چنان بدویم و چنان بازی کنیم که حتی اگر تیم مقابل بدانند که ما چه میکنیم نتوانند ما را متوقف سازند.» فروشندگان با عملکرد بالا آنهایی هستند که قبل از هر چیز اصول موفقیت در فروش را آموختهاند و در این اصول به حد عالی رسیدهاند.
هفت مورد مهم هستند که اثربخشی فروش را مشخص میسازند در هریک از این هفت زمینه از یک (پایین) تا ده (زیاد) به خود امتیاز بدهید. توجه داشته باشید که نقطه ضعف در هر یک از این موارد میتواند مانع از آن شود که به فروش بالقوه خود دست یابید.درواقعضعیفترین مهارت کلیدی شما بیشترین مقدار فروش شما و میزان درآمد شما را مشخص میکند گاه برطرف کردن این نقطه ضعف میتوان منجر به افزایش فراوان در میزان فروش شما شود. اینهفت مورد به قرار زیر هستند:
۱.مشترییابی: وقتتان را صرف مشتریان بالقوه بیشتر و بهتر بکنید.
۲.اعتمادو ارتباط مؤثر برقرار کنید: کاری کنید که مشتری بالقوه شما را دوست بدارد، به شما اعتماد کند و بخواهد نیازها و مسائلش را با شما در میان بگذارد.
۳.شناسایینیازها: برای پردهبرداری از مسائل حقیقی از خواستهها و نیازهای مشتریان بالقوه سؤالات دقیق و ساختاردار بکنید. سعی کنید این سؤالات در رابطه با آن چیزهایی باشد که میفروشید.
۴.ارائه کردن:از مطالب عمومی و کلی به موارد خاص بروید و به مشتریان واجد شرایط خود بگویید که محصولات شما بهترین گزینه برای آنها در این مقطع زمانی است.
۵.جوابدادن به اعتراضات و مخالفتها: به اعتراضات خریدار بالقوه پاسخهای محکم و منطقی بدهید بدانید که اکثر خریداران روی قیمت و کیفیت کالای شما سؤال دارند.
۶.قطعیکردن فروش و تقاضای اقدام کردن: صحبت دربارۀ فروش را به سطحی رضایتبخش برسانید و برگۀ سفارش را به امضای طرفین برسانید.
۷.تقاضایخرید دوباره و معرفی مشتری جدید به شما:از خدمات مشتریان شایسته استفاده کنید. کاری کنید که او از فروش شما به اندازهای راضی باشد که دوباره بخواهد از شما خرید کند و محصولات شما را برای خرید به دوستان و آشنایانش توصیه نماید. امتیازهایخود را در هفت مورد جمعآوری نمایید و رقم به دست آمده را به عدد ۷ تقسیم کنیم اگر متوسط امتیاز شما کمتر از ۵، باشد، نتایج فروش شما کمتر از رضایتبخش است و آن زمینهای که کمترین امتیاز را در آن، گرفتید احتمالاً بیش از هر عامل دیگری مانع پیشرفت شما میشود.
-الگوهای جدید و قدیم فروش
تقریباً همه فروشندگان برجسته از الگوی جدید فروش استفاده میکنند این الگو با الگوهای قدیم کاملاً متفاوتند. هنوزبسیاری از فروشندگان از روشهای قدیمی استفاده میکنند هر یک از الگوها جدید یا، کهنه از چهار بخش تشکیل میشوند. بخشاول الگوی قدیمی حدود ۱۰ درصد با اولین تماس شروع میشود فروشنده با مشتری بالقوه ملاقات میکند و عبارتی شبیه این را تحویل او میدهد (سلام، حال شما چطور است؟)قبل از شروع گفتوگویی کوتاه دربارۀ حرفهای خودمانی و نتایج آخرین مسابقات فوتبال خریدار و فروشنده با هم سلام و علیک میکنند و بعد فروشنده مستقیماً به سراغ اصل مطلب میرود و صحبت دربارۀ فروش شروع میشود. بخشدوم الگوی قدیمی این است که فروشنده باید بفهمد کسی که با او حرف میزند اختیار خرید دارد یا ندارد. فروشندگان قبل از اینکه وقت خود را صرف کنند و با کسی که اجازه و مسئولیتی در زمینه خرید ندارد حرف بزنند، باید مطمئن شوند که این شخص میتواند خرید کند. سومین بخش الگوی قدیمی توضیح دادن کیفیات کالا به مشتری و بعد متقاعد کردن او به خرید کردن است.و بالاخره بخش پایانی الگوی قدیمی، فروش، حدود ۴۰ درصد فرایند فروش، قطعی کردن فروش است قبلاً فرض بر این بود که فروش کردن یا نکردن بستگی به توانایی فروشنده در قطعی کردن فروش دارد.
فروش چیزی است که یا ذاتاً در آن قوی هستید یا بههیچوجه از پس آن برنخواهید آمد برخی با اعتمادبهنفس بالا مهارتهای ارتباطی عالی و توانایی متقاعد کردن دیگران به خرید به دنیا میآیند بقیه چنین تواناییهایی ندارند؛ اما این کاملاً غلط است. همهمیتوانند فروشنده خوبی باشند. کافی است آن را یاد بگیرند.به ناخودآگاه خود برای فروش موفق انگیزه دهید. همینالان به لیست کارهای امروزتان نگاهی بیندازید بیرون بردن زباله یا خرید دستمال توالت؛ اما این لیست فقط برای کارهای خانه نیست، میتواند ابزار قدرتمندی برای فروشندگان هم باشد.
لیستهای وظایف روش مطمئنی برای استفاده از قدرت ناخودآگاه و کسب اهداف هستند. ناخودآگاه نقش پررنگی در شغل یک فروشنده بازی میکند، مثلاً اینکه فروشندگان با واکنشهای شهودی به حالات صورت و زبان بدن مشتری احتمالی را درگیر نگه میدارند. با نوشتن کارها در یک فهرست ساده به ناخودآگاه خود چارچوبی برای عمل میدهید. بانوشتن فهرستی نه از اهدافتان بلکه از دلایل خود برای رسیدن به این اهداف شروع کنید. هرچه لیست طولانیتر باشد، انگیزه بیشتری خواهید یافت چرا؟ چون هر دلیل در واقع تکهای از مهمات مورد نیاز برای ذهن ناخودآگاهتان است.
"Home Buying For Dummies" اثر Eric Tyson و Ray Brown: این کتاب یه راهنمای جامع و خودمونی برای خرید خونه ست که به زبون ساده و با مثال های کاربردی نوشته شده.
مهارتهای کاربردی مدیریت جلسات عبارت است از:
۱ فراخوان شرکت کنندگان
آماده سازی مکانی و زمینه سازی فکری برای جلسات
راهکارهای پیشنهادی جهت افزایش بهره وری جلسات
۴ برنامه ریزی ها
تعیین و تبیین مقررات
اقدامات ضروری قبل از شروع جلسه الفه اقداماتی که توسط رئیس با مدیر جلسه باید صورت پذیرد:
ا هدفها باید تعیین تعریف و تشریح شوند.
اعضای مؤثر جلسه انتخاب شود.
با شرکت کنندگان جلسه مقدمتاً تماس بگیرید
آیا مجری نقش خود را با وضوح کامل برای شرکت کنندگان در جلسه توضیح می داد؟
آیا مجری به افراد شرکت کننده اجازه تجدید نظر بر روی صورتجلسه را می داد؟
آیا مجری در زمینه متمرکز نمودن گروه برای بحث حول یک م
یادگیری روان سازی و آسان سازی جلسه مانند بازی است. شما میتوانید قواعد آن را به سرعت یاد بگیرید و شروع به بازی کنید. اما برای مجری خوب بودن نیاز به تمرینات قابل توجهی است. باید گفت که صرفاً یک راه برای
شما می توانید کارهای زیر را در بین دو جلسه انجام دهید تا از تشکیل گروه فکری جلوگیری نمایید: شیوه نخست افراد را تشویق کنید که بین جلسات با دیگر افراد بخش و سازمان خود مشورت نمایند.
به خصوص وقتی که موض
اکنون میدانیم که برای استفاده از اطلاعات و یا شنیدن یک گزارش جلسه، باید هدف مشخصی داشته باشید. بنابراین باید بدانید که مقصود شما از جلسه چیست؟ انواع مختلف جلسات نیاز به نقش ها و روشهای مختلف دارد. برخ
مهارتهای مدیریت زمان جلسه
۱ در همان ابتدای جلسه مدت زمان آن را تعیین و به شرکت کنندگان اعلام کنید.
۲ بهتر است قبل از وقت ناهار جلسه برگزار شود در این صورت احتمال این که جلسه به موقع خاتمه یابد بیشتر
۱ گروه های متجانس افرادی که با نقطه نظرات یکسان در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله شرکت می کنند.
گروه غیر متجانس افرادی که با نقطه نظرات مختلفی در جلسات تصمیم گیری و حل مسئله حضور می یابند. در این صورت ن
در این مبحث مطالبی کاملاً کاربردی برای مدیران و صاحبان دفاتر مشاورین املاک آورده شده است. هدف از ارائه این مطلب آشنایی مدیران با انواع جلسات مهارتهای اداره جلسات، مهارت های مدیریت زمان در جلسات آشنایی
را در ۱۳۱۷ در کشور را سال تأسیس آن به شمار آوریم و برخورداری از قانون نظام صنفی (۱۳۵۲) و اجتماعی (یعنی با اعتبار اجتماعی حداکثر ۴ درصد قرار دارد و با گذشت این همه سال هنوز عملکرد سنتی و قدیمی را رها ن
مدیران باید به مهارت و هنر مصاحبه و گزینش مناسب ترین همکاران سازمانی مسلط باشند. این مهارت ها در این مبحث به صورت خیلی ساده و قابل فهم طرح میشود باشد که راه گشای سبک مدیریتی مدیران دفاتر مشاورین املاک