فصل ششم: علم ثروت سازی - بخش سوم

من با افراد واقعا خوبی کار کرده ام که تصمیم گرفته اند وارد کسب و کار بازاریابی چند سطحی شوند. آنها هجده ماه وقت گذاشتند و دور کشور سفر کردند و همه ی کسب و کارهای بازاریابی چند سطحی را که صدها مورد از آنها وجود دارد از نزدیک دیدند محصولات همه شان را امتحان کردند و بالاخره محصولی را پیدا کردند که واقعا دلخواهشان بود. این محصول برای آنها عالی و کامل بود. از نظر علایق شان محصول ایده آلی بود. آن را دوست داشتند و بنابراین قرارداد را امضا کردند. آنها به این کسب و کار بازاریابی چند سطحی پیوستند. قبلا در کسب و کاری که موفق نشده بود. ورشکست شده بودند. دوباره شروع کردند و این بار مولتی میلیونر شدند؛ چون درسشان را یاد گرفته بودند.

اولین باری که وارد کسب و کار شدند مثل سگهایی که ماشین ها را تعقیب می کنند گیج و شتاب زده عمل کردند. این بار نشستند و اهداف شان را نوشتند میگفتند از کسب و کار قبلی چه درسی گرفتیم؟ چه محصولی را میتوانیم با افتخار بفروشیم؟ چه نوع محصولی را مردم می خرند و بارها و بارها آن را خواهند خرید؟ این مرحله را به دقت  پشت سر گذاشتند و بعد نگاهی به همه ی محصولات موجود انداختند تا بالاخره یکی را پیدا کردند. سپس آن را در یک مقیاس کوچک امتحان کردند و بعد موفقیتهای بزرگشان شروع شد. از اینها خبر دارم، چون با آنها صحبت و کار کرده ام

ثروتمند شدن به معنای واقعی امر نادری ست؛ ولی با برنامه ریزی دقیق پیشاپیش و بررسی کامل آن میتوانید به طور چشم گیری احتمالش را به نفع خودتان بیشتر کنید. همان طور که میگویند پولتان را از دست ندهید. به دقت به آن فکر کنید و وقت و تلاشتان را وقف مطالعه ی کلیه ی جزییات کسب و کار کنید بعد پولتان را وارد کار کنید و تعهد غیر قابل برگشت بدهید.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

»دن«

رایج ترین روشی که مردم این کار را انجام میدهند روشی است که مایکل گریر» به آن کارآفرین سیستم ساز میگوید کارآفرین سیستم ساز کسی است. که بر کار روی سیستم تمرکز میکند تا تکرار شود و ارزش بالاتری خلق کند. بر خلاف کارآفرینی که فقط روی مهارت خودش در کسب وکار کوچکش تمرکز میکنند درباره ی تفاوت بین این دو کارافرین صحبت کن

«برایان»

قبل از هر چیز تعداد بسیار کمی از محصولات کسب و کارها قابل فرانچایز هستند. محصول باید قابل مصرف باشد. باید چیزی باشد که مردم بارها و بارها آن را بخرند باید در مقایسه با محصولات مشابه برتری داشته باشد. خیلی چیزها باید در جریان باشد.

دوم همان طور که گفتیم هفت سال طول میکشد که یک کسب و کار برای اولین بار موفق شود و مجبوری با تمام وجود و از دل و جان در آن کسب و کار بمانی و کار کنی کسانی که معتقدند روی کسب و کار کار کن نه در کسب و کار هرگز در زندگی شان کسب و کار موفقی نساخته اند. اگر کسی توصیه ی آنها را گوش کرده باشد هم هرگز کسب و کار موفقی ساخته است

دوست خوبی داشتم که عاشق ایده ی کار کردن روی کسب و کار بود به جای کار کردن در کسب و کار میگفت من با پیروی از این توصیه گول خوردم تا وقتی ورشکست شدم بعد برگشتم و به کار در کسب و کار مشغول شدم.

دوست خوبی دارم که مدیریت بازرگانی آموزش می دهد. با او صحبت می کردم و میگفت همه ی مالکان کسب و کارهای موفق در کسب و کار کار می کنند. هیچ استثنایی وجود ندارد. می گفت «بیل گیتس» را ببین شاید موفق ترین مالک بی نظیر کسب و کار در تاریخ بشر باشد. او همیشه به عنوان مدیر ارشد معماری نرم افزارها در کسب و کارش مشغول به کار است. با تمام وجود و اراده در آن جا کار میکند. او از مدیریت روزانه و نظارت به مدیر عاملی و مدیریت ارشد عملیات پرداخته ولی همیشه در کسب و کارش بوده است. از وقتی دوازده سال داشته با اراده ی زیاد و به شدت در کسب و کارش کار کرده است.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله زعفرانیه تهران

دوست مشاور مدیریتی داشتم که بیش از دوازده سال، کسب و کار را مطالعه کرده بود. او صدها کسب و کار را مطالعه و سعی کرد یک ویژگی را بررسی کند که کسب و کارها را موفق میکند و نظرش این بود که این ویژگی مدیریت عملی ست. او کتابی در این باره نوشت. این مالکان مثل پزشکانی که وضعیت بیماران شان را در بیمارستان بررسی می کنند، به همه جا سرکشی میکنند نبض می گیرند چشم ها دهان، چهره و فشار خون را کنترل میکنند. دکتر دائم مشغول رسیدگی به بیماران است.

شروع کسب و کار شباهت زیادی به وضعیت اورژانسی دارد. اگر به بخش اورژانس بروید میبینید پزشکها و پرستارها آن جا هستند. دائم مشغول رسیدگی به بیماران اند؛ چون این یک لحظه ی حیاتی است.

چند وقت پیش مطلبی را روی دیوار بیمارستان میخواندم که می گفت در هنگام سکته سی دقیقه ی اول تعیین میکند که بیمار زنده خواهد ماند یا راه خواهد رفت یا فکر خواهد کرد یا هر چیز دیگر باید سریع وارد عمل شوید علائم حمله به این شرح اند کارهایی که باید فورا انجام دهید اینها هستند در هنگام حمله باید به این جا بروید. مثل شروع کسب و کار است. وقتی کسب و کاری را شروع می کنید، وضعیت قرمز  است. هر روز هیجان انگیز است چون میتواند کسب و کار شما را بسازد. یا در هم بشکند. روزهای بد بدون پول و سود و فروش روی هم انباشته می شوند و شما را غرق می کنند.

باید تمام حواستان به کسب و کارتان باشد تا موفقش کنید. هرکس که خلاف این را میگوید هرگز کسب و کار موفقی نداشته است. همان طور که به تجربه میدانید اگر بخواهید موفق شوید باید با جان و دل کار کنید میتوانید احتمال موفقیت تان را بالا ببرید ولی هرگز نمی توانید آن را تضمین کنید.

دن

وقتی درباره ی ثروت اندوزی حرف میزنیم در مورد یک ذهنیت متفاوت با ذهنیتی که درباره اش در رسانه ها میشنویم، صحبت می کنیم. رسانه ها گمان میکنند کلی منابع ثابت وجود دارد که همه ی ما برای آنها رقابت میکنیم میتوانیم به آن ذهنیت کمبود» بگوییم، در حالی که علم پول به ما یاد می دهد که پول تقسیم نمی شود، بلکه خلق می شود. این ذهنیت فراوانی نام دارد. درباره ی فرق بین این دو ذهنیت متفاوت به ما بگو

 مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

«برایان»

سوال بسیار خوبی است. در کل تاریخ بشر تنها راه انتقال ثروت، معمولا غارت و چپاول بود. مردم املاکی داشتند که با غارت گرفته بودند، دوک ها و بازن ها و کنتها و شاهان و... روستاییان مجبور به پرداخت خراج به شکل ده یا بیست درصد از محصولات شان به مالکان زمین بودند. آنها محصولات کشاورزان را می گرفتند و می فروختند. این منبع اصلی درآمدشان بود. وضع مالیات امروزی از همان جا سرچشمه گرفته است؛ از کار مردمی که روی زمین زحمت می کشیدند.

بازن ها در قلعه های شگفت انگیز زندگی میکردند و زندگی فوق العاده ای داشتند. آنها با جواهرات باورنکردنی قدم رو می کردند؛ در حالی که آدم های معمولی چیزی برای خوردن نداشتند و مجبور بودند ده یا بیست درصد از در آمدشان را به آنها بپردازند. این وضعیت بود که باعث افسانه های «رابین هود و داستانهای مشابه دیگری در اروپا شد. همان طور که قبل تر اشاره کردیم همه ی جنگها عملاً چپاول هستند. جنگجویان هر چیزی را که بتوانند میدزدند و غارت میکنند و می چاپند و می برند.

«این رند» درباره ی توسعه ی سرمایه داری در اواخر قرن هفدهم، اوایل سده ی هزار و هشتصد میلادی و به ویژه بعد از جنگ های ناپلئون که در سال هزار و هشتصد و پانزده پایان پیدا کرد صحبت میکند. می گوید برای اولین بار در تاریخ بشر عبارت «پول در آوردن ساخته شد پول در آوردن به این معنا بود که شما میتوانید منابع مواد خام نیروی کار و در نهایت ماشین آلات را کنار هم بیاورید و در واقع در جایی که قبلا هیچ ثروتی وجود نداشته است. ثروت سازی کنید.

ایالات متحده به مدت صد سال مکانی برتر در جهان برای به دست آوردن پول بود. می توانستید از هیچ چیز پول در آورید میتوانستید چیزهایی را در زمین پرورش دهید با چیزهایی را از زمین استخراج کنید. از نیروی انسانی استفاده کنید درختها را قطع کنید فولاد ذوب کنید یا لباس ببافید. می توانستید ماشین آلات بسازید و از مواد خام و نیروی کار ثروت اندوزی کنید.

یکی از دوستان خوب من که حالا یکی از ثروتمندترین مردان جهان است کتابی نوشته است. او می گوید رفاه مادی انسان برابر است با ابزاره ضرب در زمان یا پول میگفت رفاه مادی انسان اساسا ناشی از ابزار است که مبالغ هنگفتی برای تولید آنها نیاز است که در هزینه ی نیروی کار ضرب می شود و چند برابر میشود. این مساله واقعا هیچ وقت تغییر نکرده است.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم پول درآوردن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب