اگر چه به ظاهر تفاوتی مابین این دو واژه به چشم نمیخورد ولی اگر دقت کنیم متوجه تفاوت های پیرامون آن دو می شویم ماده ۱۸۳ قانون مدنی ایران در تعریف عقد آورده است: عقد عبارت است از این که یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد. اکنون که با تعریف قرارداد آشنا شدیم لازم است از مسائل پیرامونی آن که عبارتند از ارکان قرارداد.
تعهدات شروط اصطلاحات و تعبیرات قراردادها انواع قرارداد جایگاه اسناد تعهدآور در قراردادها مرجع حل اختلافات پیرامون مفاد مندرج در قراردادها آداب فسخ و اقاله قرارداد، شرایط و آداب تمدید قرارداد عوامل مؤثر در تغییرات مفاد قرارداد نقش شهود در قرارداد و آثار و الزامات قرارداد نیز بحث شود که امیداوارم کمک حال سرمایه گذاران ملکی مدیران و مباشران دفاتر مشاورین املاک و سایرعلاقمندان به این امر باشد.
در کتاب «ترمینولوژی حقوق استاد جعفر جعفری لنگرودی از قرارداد یا Contract چنین یاد شده است در زبان فارسی قرارداد به معنای عقد به کار میرود. در این صورت اختصاص به عقودی که اثر مستقیم آن تعهد است ندارد. مفهوم لغوی قرارداد شامل عقدهای عهدی تملیکی مالی غیر مالی معوض و غیر معوض میباشد و نیز شامل توافق نامه هایی است که به منظور منتفی ساختن اثر موجودی محقق میشود و ماده ۷۵۴ قانون مدنی هم به همین وسعت به کار رفته است. در مفهوم لغوی قرارداد هم دلیلی نداریم که مقنن ایران دخل و تصرفی در آن کرده باشد، لذا همین مفهوم لغوی حجت است و حجت بودن همین مفهوم لغوی نقص تعریف مذکور در ماده ۱۸۳ قانون مدنی را جبران می کند و نتیجتاً میتوان گفت که مفهوم قرارداد از مفهوم عقد مذکور در ماده ۱۸۳ قانون مدنی اعم است ولی قانونگذار ایران در خارج از ماده ۱۸۳ ق.م عموماً هر جا که عقد یا عقود بدون قرینه به کار برده منظورش مساوی است با مفهوم لغوی قرارداد به همین دلیل عقد و قرارداد در قوانین ایران به یک معنا است. در پایان همین مولفه دکتر جعفری لنگرودی در تشریح مفاهیم Contract می فرماید: مسلم نیست که یکی از معانی قرارداد نوشته ای باشد که حاکی از تراضی و توافق طرفین است هر چند یکی از معانی واژه لاتین مزبور این است.
نکته قابل ذکر این است که برخی از استاد عادی از قبیل مبایعه نامه و اجاره نامه دست کمی از اسناد رسمی به لحاظ اعتباری و لازم الاجرا بدون مفاد آن ندارد؛ اگرچه در ردیف اسناد عادی قرار دارد ولی قانون برای آنها چارچوبهایی را معین کرده است و عدول از آن مقررات و قوانین چنین قراردادهایی را به معضل تبدیل مینماید و از طرف دیگر برخی از قرارداد رسمی هم چون وکالت در دو ردیف عقد جائز قرار دارد اگرچه توسط مامور دولتی یا سردفتر اسناد رسمی تنظیم میشود و هرگز به اندازه قراردادهای اجاره و مبایعه نامه الزام آور نیست چرا که قراردادهای جائزی همچون وکالت پس از فوت یکی از طرفین از درجه اعتبار ارزش و الزام آور بودن می افتند در حالی که عقود لازمی هم چون اجاره نامه و مبایعه نامه در صورت فوت یکی از طرفین کلیه حقوق تعهدات و الزامات آن به قائم مقام و یا وراث منتقل میشود. بنابراین توصیه میشود در هنگام تنظیم قرارداد نباید با استفاده از الفاظ و اصطلاحات نامانوس، دور از ذهن پیچیده و نیز غیر مرتبط به اصل موضوع قرارداد خدشه وارد ساخت.