فصل سوم: علم خرج کردن - بخش دوم

نکته دوم این است که اگر هم چنین چیزی به ذهن آنها خطور کند. تعلل میکنند میگویند «حب بله میتوانم از نظر مالی موفق باشم، ولی نه حالا یک هفته یک ماه یا یک سال دیگر شروع میکنم

سومین مانع پیش روی آنها ترس از شکست است. اگر پولم را پس انداز کنم و آن را از دست بدهم یا اگر موثر واقع نشود، چه؟» اگر با دقت زیاد و با مشورت متخصصان پولتان را سرمایه گذاری کنید، از این  مورد اجتناب خواهید کرد هیچ وقت سعی نکنید سنگ بزرگ را بزنید. همیشه اطلاعات زیادی به دست آورید

متاسفانه دلیل دیگرش این است که بسیاری از مردم این ترس را دارند که «اگر هدف رسیدن به موفقیت مالی را تعیین کنند، دوستانشان از آنها انتقاد خواهند کرد پاسخ این است که اصلا حرفی به آنها نزنید. برنامه ها و اهدافتان را پیش خودتان نگه دارید.

و بالاخره شروع کنید اولین کار لازم را انجام دهید که چیزی نیست جز باز کردن حساب بانکی شخصی حساب آزادی مالی باز کنید و هر یک سکه ی اضافه تان را تا هر وقت که میتوانید در این حساب بسپارید. اتفاقات فوق العاده چشم گیری برای تان می افتد.

مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی

می دانیم که خرج کردن به یک فرآیند خودکار تبدیل می شود. چطور می توانید جلویش را بگیرید؟ اولین کار این است که حساب پولهایی را که خرج میکنید داشته باشید. اگر از روش تجمیع بدهی استفاده می کنید اولین کاری که باید انجام دهید این است که فهرستی از تک تک هزینه های تان تهیه کنید و باید این فهرست را بنویسید بدون نوشتن آن نمی توانید چه با کارت اعتباری چه به صورت نقدی پولتان را خرج کنید.

نرم افزارهای بسیار خوبی برای کمک به نگه داشتن حساب مخارج وجود دارند. زمانی را صرف فکر کردن به هزینه های تان کنید. این کار باعث می شود هر چه بیشتر از مبلغی که خرج میکنید، باخبر باشید و اغلب باعث می شود خرج نکنید.

دوست من دیوید باخ» نویسنده ی کتاب «میلیونر اتوماتیک» درباره ی عامل آخر گفته است اگر هر روز پنج دلار برای خرید یک لیوان قهوه خرج کنید و بعد دست از این کار بکشید و آن پول را پس انداز کنید می شود هفته ای بیست و پنج و ماهی صد دلار این پول وقتی در گذر زمان انباشته میشود میتواند ثروتمندتان کند.

زندگی میلیونرهای خود ساخته را که مطالعه میکردم، نکته ی دیگری که یاد گرفتم این بود که آنها هرگز ماشینهای جدید نمی خرند. چند روز پیش با چند فرد ثروتمند در این خصوص بحث می کردم که این نکته را در برنامه های من یاد گرفته بودند. آنها خودروهای دوساله ی با کیفیتی می خرند که ظاهر عالی دارد مکانیک آن را معاینه ی فنی می کند و بعد تا ابد سوار آن میشوند. اما این خودروها کاملا مستهلک به حساب می آیند در نتیجه میتوانید خودروی پنجاه و پنج هزار دلاری را به سی و پنج هزار دلار بخرید.

یکی دو شب پیش با یکی از مدیران ارشد بازاریابی لکسوس شام می خوردم می گفت لکسوس به تازگی برنامه ای را برای صدور جواز مجدد راه اندازی کرده است. اگر خودرویی را به مدت دو سال کرایه کنید و بعد آن را بازگردانید، لکسوس با ضمانت نامه ی پنج ساله و صدور مجدد جواز، آن را می فروشد. در این صورت مردم میتواند این خودرو را بخرند و برای همیشه با آن رانندگی کنند. پس من همین کار را میکنم منتظر میشوم تا لکسوس کاملا نویی را پیدا کنم که به خوبی از آن مراقبت و بعد، جواز جدیدش صادر شده است. این یعنی این خودرو به طور کامل معاینه شده است. بعد میتوانم برای همیشه سوارش شوم و پولم را پس انداز کنم.

فرض کنید ده هزار دلار در خرید یک خودروی جدید پس انداز می کنید. اگر این ده هزار دلار را در املاک یا صندوق شاخصی خوبی سرمایه گذاری کنید در بازه ی سه یا پنج ساله و گاهی ده ساله ای که این ماشین را می رانید، پولتان دو و سه برابر میشود میتوانید با آن یک قطعه زمین بخرید یا پیش قسط ملکی را بپردازید. شاید بتوانید پیش قسط آپارتمانی را با آن بپردازید و بعد اجاره اش دهید. بعد از آن با پول اجاره کل بهره و پرداختی ها را بپردازید به علاوه بازده سرمایه تان را به دست آورید.

مشاهده سریع آگهی های ملکی محله الهیه تهران

اگر به صورت منظم این کار را انجام دهید نتیجه ی شگفت انگیزی می گیرید. خرج کردن پولی که همیشه بیشتر میشود با سرمایه گذاری پولی که دانم افزایش پیدا میکند وقتی روی میدهد که پول برای همیشه از بین می رود.

»دن«

اگر کسی در مورد ثروت سازی جدی باشد ممکن است کدام گروه از هزینه ها را از برنامه ی خرج کردنش حذف کند؟ 

«برایان

اول متوجه باشید که هزینه های ثابتی مثل اجازه خودرو و از این قبیل وجود دارند. پس در خانه ی کوچک تری زندگی کنید مدل وارن بافت او از ابتدای کارش تا به امروز در خانه ی کوچکی زندگی کرده است. اگر وارن می تواند این کار را انجام دهد شما هم میتوانید در خانه ی کوچک تری زندگی کنید که هزینه ی کمتری بپردازید.

این نکته باید با قانون پارکینسون ارتباط داشته باشد. هزینه ها افزایش می یابند که کفاف درآمد را بدهند. وقتی درآمد اکثر مردم بیش تر می شود به جای بزرگتری اسباب کشی میکنند که هزینه ی بیش تری دارد. چون خانه بزرگ تر است. اثاثیه ی بیشتری می خرند که از هشتاد درصدش هرگز استفاده نمی کنند. در جای کوچک تر بمانید و آن پول اضافه را پس انداز کنید آن را کنار بگذارید سرمایه گذاری اش کنید. یادتان باشد. فقط پولی که افزایش پیدا میکند و در نهایت بازدهی به شما می دهد، ارزشمند است.

سال ها پیش در دهه ی هشتاد میلادی اتفاقی برایم افتاد قصد داشتم توسعه ی املاک و مستغلات را با ملک کوچکسی شروع کنم. یک آگهی را درباره ی یک مجتمع آپارتمانی کوچک دیدم که واحدهای جداگانه ی آن را می فروختند میتوانستیم هر واحد را به قیمت هزار و دویست و پنجاه دلار بخریم و بعد قسط ماهانه اش را پرداخت کنیم. آن را بررسی کردم هزار و دویست و پنجاه دلار برای یک واحد سی هزار تا سی و پنج هزار دلاری چیزی درباره ی سرمایه گذاری نمی دانستم، ولی می توانستم هزار و دویست و پنجاه دلار جور کنم. فکر می کنم آن را در کارت اعتباری گذاشتم.

 مشاهده کتاب‌‌های دیگر حوزه موفقیت

این آپارتمان کوچک را خریدم و بعد متوجه شدم آپارتمان های این مجتمع را ماهی حدود دویست و هفتاد و پنج دلار اجاره می دهند. آگهی اجاره ی واحد خودم را به ماهی حدود دویست و هفتاد و پنج دلار در روزنامه ی محلی گذاشتم و فورا مستاجری پیدا کردم مادر مجردی بود با دو کودک او ماهی دویست و پنجاه دلار به من می پرداخت و من ماهی دویست و هفتاد و پنج با سیصد دلار برای قسط های آپارتمان می دادم در  نتیجه شش ماه اول پولم را از دست دادم و بعد اجاره را افزایش دادم و بعد سربه سر شدم شش ماه بعد بیست و پنج دلار دیگر به اجاره اضافه کردم

خیلی زود به نقطه ای رسیدم که او حدود سیصد و پنجاه تا سیصد و هفتاد دلار در ماه اجاره خانه پرداخت میکرد. او سالهای متمادی در آن خانه ماند. در واقع آن جا ماند و کودکانش را بزرگ کرد. آنها مدرسه را تمام کردند و وارد کالج شدند او ده سال در آن خانه ماند و من مرتب اجاره را افزایش دادم در نقطه ی معینی هزار و دویست و پنجاه دلار درآمد خالص از آن آپارتمان به دست می آوردم در ضمن به یاد داشته باشید: سرمایه گذاری اولیه ی من فقط دویست و هفتاد و پنج دلار بود. وقتی مستاجرم خبر داد که کودکانش بزرگ شده اند و مدرسه را تمام کرده اند و او درصدد است به جای دیگری برود. آن آپارتمان را فروختم.

به گذشته که نگاه میکنم فکر میکنم فروش آن خانه احتمالا یکی از احمقانه ترین کارهایی بود که تا به حال انجام داده ام. بازده سرمایه ی اولیه ی هزار و دویست و هفتاد و پنج دلاری آن آپارتمان کوچک در هر سال صددرصد بود بازده صددرصدی اگر هر سال آپارتمانی شبیه به آن می خریدم چه اتفاقی می افتاد؟ هربار که آپارتمانی می خرید، بانک ها پول بیشتری برای خرید آپارتمانهای بیشتر به شما پرداخت. می کنند. چون به آنها نشان داده اید در این حوزه موفق هستید

این یکی از اقدامات وارن بافت بود. او شرکتهایی را می خرید که جریان نقدی قابل مصرف داشتند و بعد این نقدینگی را برای خرید شرکتهای دیگری که جریان نقدی قابل مصرف داشتند، خرج می کرد. مثل شلنگ کوچکی بود که به شلنگ آتش نشانی تبدیل شد و حالا او سالی بیست و پنج میلیارد دلار پول به دست می آورد. دو میلیارد دلار نقدینگی در ماه که بعد میتواند در کنار پول بیشتر از بانک از آن استفاده کنند. بانک ها هر مبلغی را که بافت میخواهد به او وام خواهند داد.

اگر من همین کار را انجام داده بودم حالا ساختمانهای آپارتمانی خودم را داشتم؛ ولی آن قدر جوان بودم که حتی فکرش را نمی کردم هر کسی می تواند این کار را بکند. اگر فقط بتوانید یک آپارتمان کوچک که در نزدیکی تان برای فروش گذاشته شده است پیدا کنید، مطمئن شوید کاملا تمیز و مرتب است کمی به آن برسید و پیش پرداخت بپردازید. امپراتوری املاک و مستغلات خودتان را شروع کرده اید.

مشاهده جزئیات وخرید کتاب علم پول درآوردن

جهت تهیه این کتاب ارزشمند و کاربردی با شماره زیر تماس بگیرید.

مجید کیوان پور : 09129374020

مطالعه بخش قبلی این فصل کتاب

مطالعه بخش بعدی این فصل کتاب