صلح محاباتی (صلح مغابنه ای): عقد صلح معوضی است که عمداً تساوی عرفی ارزش اقتصادی بین عوضین رعایت نشده باشد و در مقابل صلح غیر محاباتی استفاده میشود.
ایقاع: عملی است قضایی و یک طرفی یک جانبه که به صرف قصد انشاء و رضای یک طرف منشاء اثر حقوقی شود بی آن که تأثیر یک طرفی قصد و رضای مذکور ضرری به غیر داشته باشد، مگر در موارد مصرح در قانون مانند طلاق ابراء اعراض و فسخ از مصادیق ایقاعات است. ایقاع ممکن است لازم و یا جائز باشد. ولی غالباً جائز میباشد.
وصیت تملیکی: وصیتی است که به موجب آن کسی عین یا منفعتی از مال خود را برای زمان پس از مرگش به طور مجانی به دیگری تملیک میکند تحقیقاً وصیت تملیکی ايقاع محسوب می شود و مواد قانون مدنی ماده ۸۲۶ قانون مدنی حمل بر ایقاع است کما این که قابل حمل بر عقد هم میتواند باشد. وصیت مهدی مأمور کردن شخص یا اشخاص در طی و صیت برای انجام کار یا کارها و یا تصرفات معین نسبت به بعد از فوت وصیت کننده
وصیت نامه خود نوشت: وصیت نامه ای است که موصی تمام آن را به خط خود مینویسد و دارای تاریخ روز ماه و سال به خط خود باشد و به امضاء او رسیده باشد. این وصیت نامه میتواند به خط فارسی باشد و یا به خط دیگر غیر فارسی
وصیت نامه سری: وصیت نامه ای است که طبق مقررات مربوط به امانت گذاری اسناد در دفاتر اسناد رسمی به ودیعه نهاده شود خواه به خط موصی باشد یا نه ولی باید به امضاء موصی باشد خواه تاریخ داشته باشد. و خواه نداشته باشد.
و صیت به ثالث (ترکه): وصیت موصی به صرف ترکه او میزان ثلث ترکه را اصطلاحاً وصیت به ثلث میگویند و اگر زائد (بیشتر از میزان ثلث درآید وصیت به زائد بر ثلث مینامند.
وقف: عقدی است که به موجب آن مالک عین مال معینی از اموال خود را از نقل و انتقال مصون کرده حبس نموده باشد و منافع آن را در اختیار شخص یا اشخاص یا مصرف معین می گذارد. اگر وقف کننده متولی هم باشد اقباض خود به خود حاصل شده است و حاجت به عمل دیگری ندارد.
وقف عام: به وقف برای مصارف و جهات عمومی وقف عام گفته میشود مانند وقف بر دانشگاه نویسندگان و هنرمندان و.... که باید برای گسترش دانشگاهها ،مدارس کتابخانه ها بیمارستانهای تخصصی و عمومی بیمه درمانی و سایر نیازهای اجتماعی باید هزینه شود.
وقف خاص: وقفی است که اختصاص به افراد محصور داشته باشد مانند وقف بر اولادان واقف نسل به نسل وقف بر نفس هرگاه موقوف عليه وقف شخص یا اشخاص حقیقی باشند در این صورت اگر واقف هم موقوف علیه قرار گیرد این وقف را وقف بر نفس مینامند که باطل است اما اگر وقف بر شخص حقوقی کند یعنی وقف بر مصارف عام کرده و خود هم استفاده نماید اشکالی ندارد مانند این که شخص قریه ای را وقف دانشگاه نماید و خود هم استاد یا دانشجوی دانشگاه باشد.
عقد معاطات: صفت معوضی است که ایجاب و قبول آن لفظی یا کتبی یا اشاره نبوده بلکه به دادن و ستادن صورت پذیرد مانند بيع معاطات غالباً فقهاء عقود معاطات را عقد نمیدانند. یعنی بیع معاطاتی عقد دانسته نمیشود ولی بیع میدانند و بیع از نظر آنان بر دو قسم است بیع عقدی که ایجاب و قبول آن لفظی است و بیع غیر عقدی یا معاطاتی که به دادن و ستادن صورت میپذیرد. معاطات آن است که هر یک از بایع و مشتری به دیگری مالی را بدهد و در برابر چیزی از او دریافت دارد بدون بیان صیغه مخصوص انجام بیع به صورت داد و ستد را عقد معاطات میگویند ماده ۳۳۹ و ۱۹۳
أهلیت: استيفاء صلاحیت شخصی برای به کار بردن حقی که دارا شده است مانند صلاحیت کبیر برای معامله در اموال خود که در حال صغر آنها را از پدر به ارث برده با شد به اهلیت استيفاء، اهلیت اعمال حق هم گفته میشود.
اهلیت تمتع: صلاحیت شخص به صورت طبیعی حقیقی و یا حقوقی برای دارا شدن حق که به آن حقوق دانان دارا شدن حق هم نامیده اند.
امور حسبی: به امر غیر ترافعی میگویند و آن اموری است که دادگاهها مکلفند نسبت به آن امور اقدام بین اشخاص و اقامه دعوی از طرف آنها باشد مثل تعیین قیم برای محجورین، امور راجع به غائب خيارات مختص خیاراتی است که فقط در عقد بیع کاربرد دارد مثل خیار مجلس خیار حیوان و خیار تأخير ثمن.
خیارات مشترک: خیاراتی است که فقط اختصاص به عقد بیع ندارد و ممکن است در هر یک از معاملات لازم یافت شود به کار برده شود چنان که ماده ۴۵۶ قانون مدنی در این خصوص چنین میگوید تمام انواع خیار در جمیع معاملات لازمه ممکن است موجود با شد؛ مگر خیار مجلس، حیوان و تأخیر ثمن که مخصوص بیع است.
تعدی: تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگری.
تفریط: عبارت است از ترک عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است بهر حال به موجب قانون تقصیر اعم است از تعدی و یا تفریط
جعاله: عبارت است از التزام شخصی به أداء أجرت معلوم در مقابل عملی اعم از این که طرف معین باشد یا غیر معین به عبارت دیگر جعاله تعهدی است جائز و معوض که دارای دو طرف است. ملتزم را جاعل و طرف دیگر را عامل و اجرت را جعل میگویند مشروعیت جعاله از آیه ۷۲ سوره شریفه یوسف حاصل شده است برای هر کس که آن ظرف را بیاورد یک بار شتر است و من هم ضامن هستم..... نکته دیگر که قابل ذکر است واژه جعاله با اعراب ضمه (1) کسره (1) و فتحه (0) تلفظ میشود.
وقایع حقوقی: آن دسته از وقایعی است که آثار حقوقی آن نتیجه اراده شخص نیست و به حکم قانون به وجود می آید اعم از این که ایجاد واقعه با اراده فرد با شد مثل غصب و اتلاف مال غیر و خواه غیرارادی و طبیعی باشد همچون فوت و یا تولد شخص