قانون کشور ما معمولاً از کشورهایی مثل اتیوپی ،فرانسه، آلمان، سوئیس، مصر، تایلند و دیگر کشورها اخذ و ترجمه شده است و در مواردی هم قانون گذاران توانسته اند از فقه و حقوق اسلامی نیز یاری جویند. نکته جالب توجه این است که مواد قانونی به کار گرفته شده معمولاً ترجمه کلمه به کلمه نامانوس پیچیده و غیر قابل فهم انتخاب شده است.
قبل از بررسی و تفسیر مواد و مفاد قانون مدنی و مسائل فقه در خصوص آثار حجر و قیمومت بر معاملات و سرمایه گذاری ابتداء عبارات و اصطلاحات مؤثر بر این بحث واکاوی میشود.
محجور کیست؟ کسی است که فاقد عقل است و یا مجنون میباشد و از رشد لازم برخوردار نیست و در واقع سفیه محسوب میشود و یا کسی که به سن قانونی و یا کبیر (۱۸) سال تمام نرسیده باشد و در صورت دارا بودن عقل، رشد و کبر ورشکسته شود و در صورتی که تاجر ورشکسته باشد، معسیر شناخته میشود. اسباب معروف حجر عبارت است از سفه صغر جنون ورشکستگی در تجار و یا اعسار در افراد غیر تاجر این تعریف مختص تعریف مدنی است اما فقه نیز تعریفی خاص ارائه میدهد که محجور یعنی برده بودن و إفلاس به جای اعسار و ور شکستگی در قانون کنونی کشور و مرض مشرف به مرگ از نظر گروهی از فقهاء از اسباب حجر محسوب میشود. علاوه بر این به جای کبر بلوغ را به کار میبرد که در پسر ۱۱ سال و دختر ۹ سال تمام است.
مجنون یعنی کسی که فاقد تشخیص نفع ضرر حسن و قبح است احراز جنون با دادگاه است و مجنون بر دو نوع است: مجنون ادواری و مجنون دائمی
مجنون ادواری کسی است که به طور متناوب در حال جنون با شد یعنی مدت کمی عاقل با شدومدتی دیوانه باشد.
مجنون دائمی کسی است که بدون انقطاع در حال جنون به سر برد.
صغیر کیست؟ کسی که به سن بلوغ نرسیده باشد. این تعریف صغیر است تعریف مدنی صغیر، یعنی که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده باشد. صغیر یا ممیز است و یا غیر ممیز صغیری که نفع و ضرر را در دادوستد در امور جزیی) مانند اشخاص عاقل و بالغ تشخیص دهد. اگر صغیر دارای این صفت نبا شد. او را صغیر غیر ممیز می نامند.
غیررشید، به معنای سفیه است و کسی که تصرف او در اموالش غالباً عقلایی نیست، اما آن که تصرفش غالباً عقلایی است، رشید نامیده میشود و اگر گاهی تصرفش غیر عقلایی با شد، آن تصرف را مخصوصاً تصرف سفهی مینامند و تصرف سفهی از نظر قانون مدنی باطل است.
تملک یعنی قصد انشاء در قبول ملکیت در مقابل تملیک کاربرد دارد تملک از جانب قبول کننده است و تملیک از ناحیه ایجاب کننده تملک اساساً به صرف وقوع قصد انشاء قبول کننده حاصل می شود و حاجت به وقوع قبض نیست. قبض و تسلم از آثار حقوقی متضرع بر تملک است و ماهیت حقوقی تملک پیش از عمل قبض حاصل میشود به همین جهت منافع عین از تاریخ تملک و نه از تاریخ قبض به مالک جدید منتقل میشود در اصطلاح فقه و قانون مدنی قصد انشاء ایجاب کننده ای که میخواهد مالی را از خود به دیگری منتقل نماید تملیک مینامند.
أسباب تملک در احکام قانون مدنی و فقهی عبارت است از وسایل قانونی که شخص از طریق آنها می تواند مالی را به عنوان مالکین به دست آورد و آن عبارت است از احیاء اراضی موات، حیازت اشیاء مباحه مانند صید عقود و تعهدات حق شفعه و ارث.
انشاء، به معنای چیزی را هستی دادن است. از حالت نیستی به هستی درآوردن. انشاء در معانی زیر به کار میرود:
1. در مقابل اخبار خبر دادن
2. موجودی را به وجود اعتباری پدید آوردن و آفریدن
قصد انشاء، یعنی کسی که چنین قصدی میکند در واقع یک موجود حقوقی مانند مالکیت یا (زوجیت) را در عالم اعتبار پدید می آورد.
ان شاء باطنی عبارت دیگری است که کاربرد دارد یعنی قصد ان شاء ای که در ضمیر عاقد، وجود دارد و به توسط کاشف هنوز ظاهر نشده است یعنی لفظ یا فعل یا نوشته یا قرینه دلالت بر آن نکرده باشد انشاء باطنی نامیده میشود.
إنشاء حقوقی، به اسلوب نویسندگی و نگارش در رشته های مختلف حقوقی که دارای چنین خصوصیاتی است. گفته میشود:
1. رعایت اختصار در اصطلاحات و پرهیز از اطاله کلام
2. به کار گیری صحیح عبارات و اصطلاحات حقوقی به جای تعابیر عامیانه که نسبت به آداء معانی حقوقی، نارساست.
3. اجتناب از به کارگیری مترادفات.
4. اجتناب از پدید آوردن عبارات و تعبیرات و اسلوب جدید مگر این که به نقص تعبیرات موجود باور داشته باشد و درصدد رفع آن برآید.
5. بیان ذکر مأخذ به صورت کامل و تمام عیار به هنگام نقل و قول مطلب و یا موضوعی
6. رعایت اصول بلاغت
حیازت مباحات، یک اصطلاح فقهی و مدنی است و یکی از اسباب تملک محسوب میشود و تصرف در مال مباح (مانند شکار) میباشد حیازت یعنی تصرف و وضع ید یا مهیا کردن وسایل تصرف و استیلاء بر چیزی را حیازت مباحات می گویند.
لحاظ غبطه مولى عليه، منظور از غبطه در نگهداری اموال مولی علیه این است که ولی عملی نکند که موجب فساد مالی مولی علیه شود. اما رساندن نفع به مولی علیه در تصرفاتی که ولی میکند ضرورت ندارد. در قانون مدنی فقط در مورد وجود قیم مکلف به تحصیل و کسب سود برای مولی علیه شده و باید رعایت مصلحت را بنماید ولی رعایت مصلحت غیر از تحصیل نفع و سود است و اقل مصلحت همان است که تصرفی در مال محجور نکند که موجب فساد شود.
مشاهده ومطالعه خلاصه کتب کاربردی
بررسی آثار و صفات محجور و تعیین قیم:
ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند."مجانين"
ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی: غیر رشید کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.
ماده ۱۲۰۹ قانون مدنی حذف شده است.
ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی اصلاحی ۱۳۷۰٫۸٫۱۴) هیچ کس را نمیتوان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود مگر آن که عدم رشد یا جنون او ثابت شده باشد.
تبصره ۱ (اصلاحی ۱۳۷۰٫۸٫۱۴): " سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر نه سال تمام قمری است.
تبصره ۲ اصلاحی ۱۳۷۰٫۸٫۱۴) اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی می توان به او داد که رشد او ثابت شده باشد.
ماده ۱۲۱۱ قانون مدنی: جنون به هر درجه که باشد، موجب حجر است.
ماده ۱۲۱۲ قانون مدنی اعمال و اقوال صغیر تا حدی که مربوط به اموال و حقوق مالی او باشد، باطل و بلاثر است معذلک صغیر ممیز میتواند تملک بلاعوض کند مثل قبول هبه و صلح بلاعوض و حیازت مباحات .
جهت دریافت اطلاعات بیشتر و خرید کتاب با شماره زیر تماس حاصل فرمایید: